چرا حتی صاحبان دیجی‌کالا پول زیادی به خانه نمی‌برند؟

به نظر می‌رسد استارتاپ‌ها از ورود به بورس ناامید شده‌اند و بازار معاملات خودشان را راه‌ انداخته‌اند

زیان‌انباشته، شفاف نبودن صورت‌های مالی، سازوکارهای غیرمنطبق با استانداردها و محدودیت‌های بازار سرمایه و… این کلیدواژه‌ها در ۳ سال گذشته که بحث ورود استارتاپ‌هایی چون دیجی‌کالا و اسنپ به بورس داغ شده بود از سوی فعالان و کارشناسان و مدیران بورسی ایران بسیار شنیده شد. مخلص کلام هم یک چیز بود: با این وضعیتی که استارتاپ‌های ایرانی دارند امکان ورود آن‌ها به بورس وجود ندارد و نه سرمایه‌گذارها و نه بنیان‌گذارها فعلا رویای نقد کردن سهام استارتاپ‌هایشان از طریق بورس را فراموش کنند!

بورسی‌ها، استارتاپ‌های ایرانی را شرکت‌هایی غیراستاندارد و نابالغ می‌بینند که ورود آن‌ها به بازار سرمایه، خطر ریزش و نامتعادل شدن این بازار نه‌چندان باثبات و تحمیل هزینه برای اقتصاد کشور را در پی خواهد داشت، استارتاپی‌ها هم بورس را متهم می‌کنند که برخلاف بورس‌های مطرح دنیا که می‌دانند چطور باید یک استارتاپ بزرگ زیان‌ده را به بورس راه دهند تا از طریق واگذاری سهامش سرمایه موردنیاز مراحل پایانی رشدش را تامین کنند، به اتهام زیان‌ده بودن آن‌ها را از این میدان جذاب، می‌تارانند.

بورسی‌ها می‌گویند این‌ها بهانه‌هایی است برای استارتاپ‌هایی که وقتی در پنل‌های رویدادهای کارآفرینی و استارتاپی می‌نشینند، صحبت از رقم‌ها چندصد میلیاردی و فروش‌های روزانه میلیاردی می‌کنند اما توان ارائه صورت‌های مالی شفاف کسب‌وکارشان را ندارند. حرف بورس خیلی ساده اما برای استارتاپ‌ها دردناک است: اجازه نمی‌دهیم زیان‌های انباشته‌تان را به بورس بیاورید و با یک ریزش ۵۰ درصدی در یک روز، هزینه‌های زیادی برای مدیران این بازار ایجاد کنید. معنای این حرف برای استارتاپ‌ها این است: بنیان‌گذارانی که سند مالکیت استارتاپ‌های به زعم خودشان چندصدمیلیاردی را در جیب دارند، نمی‌توانند پول قابل‌ملاحظه‌ای از استارتاپ‌شان به خانه ببرند و سرمایه‌گذارهای خطرپذیر هم نمی دانند سهام این استارتاپ‌ها را باید به چه کسانی بفروشند که اصل پول و سود احتمالی‌شان را نقد کنند.

برادران محمدی، بنیان‌گذارن دیجی‌کالا که ۳۴ درصد سهام این استارتاپ بزرگ را دارند تاکید کرده‌اند که تا حالا پول زیادی از استارتاپ‌شان به خانه نبرده‌اند و از آن سو، اسنپ می‌گوید برای راند بعدی جذب سرمایه‌اش حداقل عددهایی که به آن فکر می‌کند چیزی در حدود ۵۰۰ میلیارد تومان است که کسی نیست این روزها چنین پولی را به آن‌ها بدهد. راهکار هم بورس است که فعلا استارتاپ‌ها را راه نمی‌دهد!

حالا گروه مالی فیروزه که یکی از اولین شرکت‌های بورسی بود که وارد سرمایه‌گذاری در اکوسیستم استارتاپی شد، برای این چالش بزرگ یک راه میانه پیدا کرده است. راه‌اندازی پلتفرمی به نام فیروزه‌پلت که بتواند هم پول‌های خرد را به سمت اکوسیستم استارتاپی بیاورد و هم برای نقد کردن و فروختن سهام استارتاپ‌ها یک واسطه باشد.

مدیران گروه مالی فیروزه در رویداد رونمایی از این پلتفرم یکی از مهم‌ترین بسامدهای حرف‌هایشان این بود که ما نمی‌خواهیم با بورس موازی‌کاری یا رقابت کنیم اما به نظر می‌رسد استارتاپ‌ها که به در بسته بورس خورده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که یک بازار مشابه برای خودشان داشته باشند و سابقه و تجربه فیروزه هم در این راه انگیزه‌ای شده که حالا که با رفتن سعید رحمانی، سرآوایی به شکل سابق وجود ندارد، راهبری فروش و اگزیت استارتاپی را به فیروزه بدهند.

البته هنوز معلوم نیست که سازوکار این پلتفرم و نسبت آن با بازار بورس چیست و چطور بازار سرمایه اجازه خواهد داد یک بازار مشابه با آن در یک اکوسیستم خطرپذیر اعلام موجودیت کند اما اگر فرض بگیریم که بتوانند از این چالش بزرگ بگذرند باید دید این شبه‌بورس داخلی استارتاپ‌ها چطور عمل می‌کند. این گزارش مروری است بر آنچه فیرزوه‌پلت می‌تواند به استارتاپ‌ها و بنیان‌گذاران و سرمایه‌گذاران آن بدهد که از سخنرانی رامین ربیعی مدیرعامل گروه مالی فیروزه در رویداد رونمایی از این پلتفرم استخراج شده است.

برادران محمدی، بنیان‌گذارن دیجی‌کالا که ۳۴ درصد سهام این استارتاپ بزرگ را دارند تاکید کرده‌اند که تا حالا پول زیادی از استارتاپ‌شان به خانه نبرده‌اند و از آن سو، اسنپ می‌گوید برای راند بعدی جذب سرمایه‌اش حداقل عددهایی که به آن فکر می‌کند چیزی در حدود ۵۰۰ میلیارد تومان است که کسی نیست این روزها چنین پولی را به آن‌ها بدهد. راهکار هم بورس است که فعلا استارتاپ‌ها را راه نمی‌دهد!

کلاه شرعی سر بورس؟

«فیروزه پلت نه یک بازار سرمایه‌گذاری است و نه هیچ نوع معامله‌ای روی آن انجام می‌شود. فیروزه پلت سامانه‌ای است که کار تجمیع تقاضا را انجام می‌دهد؛ هم تقاضای کسانی که می‌خواهند سهامشان را عرضه کنند و هم تقاضای کسانی که می‌خواهند سرمایه‌گذاری ‌کنند. بقیه پروسه هم به صورت حضوری انجام می‌شود یعنی در عمل ماه‌ها شاید زمان ببرد تا یک معامله جوش بخورد. اما همین که یک نفر که می‌خواهد سهم خودش (در استارتاپ‌ها) را نقد کند بداند یک جایی برای این کار هست.»

ربیعی می‌گوید اصلا و ابدا فیروزه‌پلت سامانه‌ای نیست که کسی فکر کند استارتاپ‌ها هم از این به بعد یک بازار سهام خواهند داشت. به تعبیر او این یک شروع است که از سرمایه‌گذار تا بنیان‌گذار تا کسانی که سهام تشویقی دارند باید به آن توجه کنند و سهام‌شان را وارد آن کنند.

اما مزایای فیروزه‌پلت دقیقا شبیه همان مزایای بورس است. برای نمونه امکان نقد کردن سهام استارتاپی را می‌دهد. برنامه‌نویس‌هایی که سهام تشویقی در استارتاپ‌ها گرفته‌اند اما معنی این سهام برای آن‌ها فقط یک قاب عکس در خانه‌شان است حالا به گفته مدیرعامل فیروزه می‌توانند آن را نقد کنند و ماشین و خانه‌های بهتری بخرند!

اگر واقعا فیروزه‌پلت آنگونه که مدیرانش ادعا می‌کنند بتواند به آمدن سرمایه‌های خرد و درشت به سمت استارتاپ‌ها کمک کند شاید بتوان امیدوار بود بنیان‌گذارانی که در جلسات جذب سرمایه، ارزش استارتاپشان را چندصد میلیارد تومان اعلام می‌کنند اما در زندگی‌های شخصی‌شان اثری از مالکیت یک استارتاپ چندصد میلیاردتومانی نمی‌بینید تکانی به زنگی‌شان بدهند.

یکی از مزیت‌های دیگر بازار معاملات استارتاپی می‌تواند این باشد که استارتاپ‌های کوچک به جای شکست خوردن و منتظر مرگ ماندن، سهامشان را به بزرگ‌ترها بفروشند. رامین ربیعی می‌گوید مردم عادی می‌توانند پول‌شان را به فیروزه پلت بیاورند و آن را با رشد استارتاپ‌ها چند برابر کنند و بعد هم پول‌شان را بردارند و بروند.

بفروش و برو پی زندگی‌ات!

رشد از طریق خرید استارتاپ‌های کوچک‌تر یکی از مزایای ورود استارتاپ‌ها به بورس و به دست آوردن پول‌های زیاد است. چیزی که در ادبیات استارتاپی به آن تملیک می‌گویند. اکثر استارتاپ‌های بزرگ ایران زیان‌ده هستند چون هم هزینه بازاریابی و هم هزینه دامپینگ بالایی می‌دهند. همین چند روز پیش بود که در پی خبر خروج امیرعلی مهاجر، مدیر ارشد اجرایی اسنپ‌تریپ از این استارتاپ، یکی از بنیان‌گذاران فلایتیو توییت کرد دستاوردهای اسنپ‌تریپ با دامپینگ و ارزان‌فروشی به دست آمده. حالا عده‌ای می‌گویند این دامپینگ و سوبسید دادن و یوزر دزدی عمری دارد و یک جایی پول‌ها ته می‌کشد و تا ۵ سال آینده یا کوچکترها از بین می‌روند و انحصار اتفاق می‌افتد یا باید ادغام انجام شود.

یکی از مزیت‌های دیگر بازار معاملات استارتاپی می‌تواند این باشد  که استارتاپ‌ها کوچک به جای شکست خوردن و منتظر مرگ ماندن، سهامشان را به بزرگ‌ترها بفروشند. رامین ربیعی می‌گوید مردم عادی می‌توانند پول‌شان را به فیروزه پلت بیاورند و آن را با رشد استارتاپ‌ها چند برابر کنند و بعد هم پول‌شان را بردارند و بروند. کاری که او می گوید این روزها در بازار پایه بورس اتفاق می‌افتد  اما آنقد مردم بدون آگاهی پول به این بازار آورده‌اند که برخی سهام‌ها ده برابر شده.  پول‌هایی که به گفته او به جای بالابردن مصنوعی قیمت برخی شرکت‌های زیان‌ده و درب‌و‌داغان می‌تواند به اکوسیستم استارتاپی بیاید و به رشد استارتاپ‌ها کمک کند.

حتما نباید خروج‌های نقدی روی قیمت‌های نجومی انجام شود. خروج نقدی امکان تخفیف در ارزش‌گذاری را می‌دهد. همین حالا پاموگرنت که تنها شرکت بورسی دنیاست که به اکوسیستم استارتاپی ایران متصل است سهام خودش را  ۶۰ درصد زیر قیمت اسمی آن در بازارها می‌‌فروشد.

پایان ارزش‌گذاری‌های نجومی؟

یکی از پاشنه آشیل‌های ورود سرمایه‌های سنتی به استارتاپ‌ها ارزش‌گذاری‌های عیجب و غریب در این فضا بوده است. سنتی‌ها می گویند قیمت‌هایی که استارتاپ‌ها خودشان در مورد خودشان می‌گویند زمین تا آسمان با داشته‌هایشان فاصله دارد. حرف آن‌ها این است که ارزش‌‌گذاری‌هایی که در ده سال در استارتاپ‌ها انجام شده حبابی، نجومی و غیرواقعی بوده است. شاید در دوره‌ای که برجام روی دور تند امیدواری بود و امیدواری‌ها برای ورود سرمایه‌های خارجی بیشتر شده بود این ارزش‌گذاری‌های چندان اذیت‌کننده و بازدارنده نبود اما امروز اوضاع فرق کرده و این رقم‌ها جز پراندن اندک سرمایه‌دارهای مشتاق کارکردی دیگری ندارند.

رامین ربیعی در سخنرانی‌اش حضور میانجی‌هایی که بتوانند قیمت‌ها را واقعی یا تخفیف‌های درست‌وحسابی روی این قیمت‌ها اعمال کنند را راهی برای آشتی سرمایه‌‌گذارها با استارتاپ‌ها می‌داند. «حتما نباید خروج‌های نقدی روی قیمت‌های نجومی انجام شود. خروج نقدی امکان تخفیف در ارزش‌گذاری را می‌دهد. همین حالا پاموگرنت که تنها شرکت بورسی دنیاست که به اکوسیستم استارتاپی ایران متصل است سهام خودش را  ۶۰ درصد زیر قیمت اسمی آن در بازارها می‌‌فروشد. در اکوسیستم استارتاپی ایران کسی بخواهد نقد سهامش را با یک تخفیف بالا بفروشد جایی برای این کار ندارد. فیروزه پلت می‌تواند این امکان را به وجود آورد.»

اینکه چقدر می‌توان روی پلتفرم‌هایی از این دست برای جایگزینی با بازار سرمایه و تامین منابع مالی موردنیاز استارتاپ‌ها و یا تحقق آرزوی کهنه‌شده فروختن استارتاپ‌ها و نقد کردن پول‌های سرمایه‌گذاری‌ شده حساب باز کرد نیاز به صبوری و زمان دارد. اما مسئله مهم‌تر این است که بازار سرمایه چقدر اجازه می‌دهد بیخ گوشش یک بازار معاملات حتی نصف‌و‌نیمه برای استارتاپ‌ها شکل بگیرد. چالشی که عده‌ای می‌گویند سابقه و تجربه فیروزه می‌تواند راهگشای آن باشد. این را هم باید منتظر ماند و به چشم دید.

منبع: هفت صبح

مطالب مرتبط:
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.