تجربه شکستی که۱.۴ میلیارد دلار خرج برداشت!

چگونه باید جلوی از دست رفتن سرمایه خطرپذیر را گرفت؟

۱.۴ میلیارد دلار در سرمایه‌گذاری خطرپذیر  و بین پنج استارتاپی که همگی شکست خوردند، از دست رفت. در این مطلب به این مسئله خواهیم پرداخت که چگونه جلوی وقوع چنین موارد اسف‌باری را بگیریم. یک اصل کلی در سیاست و اقتصاد وجود دارد: «باید از شکست‌های دیگران بیاموزی، در غیر این صورت به همان شکست‌ها دچار خواهی شد.»

بسیاری از مدیران استارتاپی، کارآفرینان و سرمایه‌گذاران از زمانی که وارد دوران بزرگسالی خود می‌شوند، همیشه در ذهن خود با این سوال درگیر هستند:

چه اتفاقی می‌افتد که برخی از استارتا‌پ‌ها و کسب‌وکارهای نوپا به رشد و بال‌وپر گرفتن ادامه می‌دهند و برخی دیگر با سر به زمین می‌خورند و بعضاً در دم جان می‌دهند؟

وقتی در مورد استارتاپ‌ها و زندگی آن‌ها تحقیق و پژوهش می‌کنیم، می‌بینیم که بسیاری با مشکلاتی زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند و حتی پس از مدتی از گردونه رقابت خارج می‌شوند. اگر خوب دقت کنید، می‌بینید که این دسته از کسب‌وکارهای نوپا به این خاطر متوقف می‌شوند که از شکست‌های دیگران درس نمی‌گیرند.

امروزه بسیاری از بنیان‌گذاران، علل سقوطشان را با سهام‌داران به اشتراک می‌گذارند و در یک پست وبلاگی همه چیز را توضیح می‌دهند. در این مطلب قصد داریم چند درس از این استارتاپ‌های شکست‌خورده را با هم به اشتراک بگذاریم:

درس اول: بیشترین ارزش‌گذاری، بهترین ارزش‌گذاری نیست!

Airware  یک استارتاپ فعال در زمینه تجزیه و تحلیل پهپاد بود که بیش از ۱۰۰ میلیون دلار در سرمایه‌گذاری خطرپذیر قرار داده بود و ۱۸ ماه قبل از تمام شدن منابع مالی و به گل نشستن کشتی خود، با کمال ناامیدی در پی پول نقد بود. گزارش‌ها در رابطه با این کسب‌وکار نشان می‌دهد که علت مرگ این استارتاپ، عدم موفقیت در رسیدن به سهم بازار است.

ارزش این شرکت بعد از از دست دادن موقعیت رهبری بازار افت کرد و سرمایه‌گذاران جدید و بالقوه این شرکت اذعان داشتند که ارزش‌گذاری اولیه این شرکت بالا بوده و همین موضوع یکی از علل شکست آن شده است.

در این‌جا، ارزش‌گذاری غلط و غیرعادی مشکل‌آفرین شد. اگر ارزش‌گذاری اولیه آن خیلی بالا نبود، شاید خیلی راحت‌تر می‌توانست سرمایه جذب کند. پس وقتی با ارزش‌های خیلی بالا در بازار مواجه می‌شوید، ابتدا بفهمید که چرا سرمایه‌گذار دست به چنین کاری زده است و سپس تأثیری که این ارزش‌گذاری بالا در آینده می‌تواند داشته باشد را به‌خوبی درک کنید.

تجربه شکست استارتاپ‌ها

درس دوم: اهداف سرمایه‌گذاران را از روز نخست در ذهن داشته باشید

Apprenda یک توسعه‌دهنده پلتفرم شرکتی مبتنی بر فضای ابری بود و ارزش آن بیش از ۵۰ میلیون دلار افزایش یافت. این شرکت در نهایت شکست خورد. برایان سیسکو، مدیرعامل Safeguard و یکی از سرمایه‌گذاران اصلی این استارتاپ علت این شکست را عدم وجود خروجی در آن ذکر کرد. سرمایه‌گذاران تمایل داشتند که یک خروجی از این استارتاپ ببینند و تا زمانی که این استارتاپ به درآمد نمی‌رسید، به ادامه سرمایه‌گذاری در آن تمایلی نداشتند.

درسی که از این کسب‌وکار می‌گیریم این است که تا زمانی که اهداف بلندمدت سرمایه‌گذاران را نفهمیده‌اید، از آنها پول نگیرید. سرمایه‌گذاری خطرپذیر، نوعی کسب‌وکار است و مدل آن، انتخاب، سرمایه‌گذاری، رشد و خروجی است. بنیان‌گذاران نمی‌خواهند کسب‌وکار را به سمت رشد ببرند و در عین حال سرمایه‌گذاران به دنبال فروش هستند و همین منجر به شکست استارتاپ می‌شود.

تجربه شکست استارتاپ‌ها

درس سوم: چیزی را به کمال برسانید که شما را خاص و منحصربه‌فرد جلوه می‌دهد

Lytro  که در سال ۲۰۰۶ تأسیس شد، در زمینه واقعیت مجازی کار می‌کرد. بنیان‌گذاران لیترو در یک پست وبلاگی بیان کردند: «ما با چالش‌هایی روبرو شدیم که هیچ وقت خواب رویارویی با آن‌ها را هم نمی‌دیدیم و با سرعتی غیرقابل پیش‌بینی به سمت پیشرفت و نوآوری رفتیم. در ابتدا موفقیت‌های چشمگیری را تجربه کردیم و سیستم‌هایی را خلق کردیم که هیچ‌کس فکر رسیدن به آن‌ها را هم نمی‌کرد.

به هر حال این موفقیت در محصولات Lytro متجلی نشد. کارشناسان بر این باور بودند که تصاویری که به کمک سخت‌افزار Lytro می‌گیرند، کیفیت لازم را ندارد و معتقد بودند که این محصول بیش‌تر شبیه یک اسباب‌بازی گران‌قیمت است و شباهتی به ابزاری که انتظارش را می‌کشیدند، ندارد. این دیدگاه‌ها نشان می‌داد که Lytro بر گزاره ارزش منحصربه‌فرد خود تمرکز ندارد و هدف اصلی خود را دنبال نمی‌کند. مگر هدف از عرضه یک دوربین، گرفتن تصاویر بی‌نظیر نیست؟

تجربه شکست استارتاپ‌

درس چهارم: وقتی محصولی عرضه می‌کنید، ببینید آیا واقعاً مردم محصول شما را می‌خواهند؟

یکی از علل اصلی شکست کسب‌وکارهای نوپا و استارتاپ‌ها، عدم توجه به تقاضای بازار است. Navdy به همین خاطر شکست خورد. Navdy یک استارتاپ فعال در زمینه فناوری بود که نمایشگرهای سربالای مخصوص خودرو تولید می‌کرد که این نمایشگرها به گوشی وصل می‌شد. مصرف‌کنندگان بر این باور بودند که راهکارهای این استارتاپ به خوبی به نیازهای مصرف‌کننده پاسخ نمی‌دهد.

این کسب‌وکار به همین روند ادامه داد و اعتماد مشتریان را از دست داد. در نهایت هم نتوانست خود را نجات دهد و در برابر کسب‌وکارهایی که خیلی زودتر پا به بازار گذاشته بودند، شکست خورد. در این جا تاکید می‌کنیم که باید در قرن ۲۱ سیر کنیم و از روش استارتاپ ناب استفاده کنید.

تجربه شکست استارتاپ

درس پنجم: تمرکز خود را روی پایداری بگذارید

Shyp استارتاپی بود که در زمینه دامنه ارسال مبتنی بر تقاضا کار می‌کرد و توانست از آغاز کار خود در سال ۲۰۱۳، ۶۰ میلیون دلار بر ارزش خود بیفزاید. این شرکت به روند رشد خود ادامه می‌داد تا زمانی که ارسال موارد کوچک را از خدمات خود حذف کرد. مرگ این شرکت به خاطر عدم تمرکز بر پایداری بود.

مشتریان عاشق این کسب‌وکار بودند. چیزی که این کسب‌وکار را از چشم مصرف‌کنندگان انداخت، نداشتن ثبات قدم و پایداری بود. این کسب‌وکار با کنار گذاشتن یکی از خدمات خود، درآمد زیادی را از دست داد. به خاطر داشته باشید که هدف اصلی هر استارتاپ، پیدا کردن یک مدل کاری تکرارپذیر، توسعه‌پذیر و پایدار است. اگر پایدار نباشید، هیچ سرمایه خطرپذیری نجاتتان نخواهد داد.

با استفاده از پنج درسی که در بالا مطرح شد می‌توانید جلوی بسیاری از اشتباهاتی که ممکن است در کسب‌وکارتان مرتکب شوید را بگیرید. به یاد داشته باشید که برای گرفتن این درس‌ها، استارتاپ‌های زیادی از بین رفتند و تلاش‌های زیادی ضایع شد.

تجربه شکست استارتاپ

مترجم: جلال شایان

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.