7 کاری که دولت ها باید برای یک اکوسیستم استارتاپی انجام دهند
بیشک دولتها در حمایت از اکوسیستم استارتاپی و پیشرفت استارتاپها نقش مهمی دارند. در این مطلب قصد داریم به بررسی چندین اقدام مهم دولتها برای حمایت از اکوسیستم استارتاپی بپردازیم.
زمانی که با مدیران استارتاپی، منتورها، بنیانگذاران، سرمایه گذاران، شتابدهندهها، کارآفرینان و اعضای تیمهای استارتاپی و سایر افراد درگیر در این اکوسیستم صحبت میکنید، همهی آنها ابتدا به حمایتهای دولتی در مسیر راهاندازی و پیشرفت اشاره میکنند و سپس به مشکلاتی چون سنگاندازیهای گاهوبیگاه برای دریافت انواع مجوز، فیلترینگ بیدلیل و… میپردازند.
لوید والدو (Lloyd Waldo) مدیر آمریکاییِ انجمن استارتاپیارد (Startup Yard) در پراگ، پایتخت جمهوری چک در یک مقاله جامع به 7 کاری پرداخته است که دولتها باید برای اکوسیستم استارتاپی انجام دهند.
1- شروع برابر
از آنجایی که میخواهیم در این مطلب نگاهی عمیق و جامع به وضعیت اکوسیستم استارتاپی داشته باشیم، بنابراین نگاه ما به تمام اروپا خواهد بود. چندی پیش Andrej Kiska رئیسجمهور فعلی اسلواکی از سال ۲۰۱۴ تاکنون و از مدیران استارتاپی جمهوری چک در مصاحبه با من اعلام کرد:
شاید ثبت شرکت در کشور چک نسبتاً ساده باشد، ولی از نگاه من به عنوان شریک Credo Ventures، این ادعا به این معنی نیست که حکومت فعلی مردم را برای راهاندازی کمپانی و کسب و کارهای جدید تشویق میکند.
ثبت شرکت زمانی ساده است که مواجهه با ساختارهای شرکتی کار هر روز شما باشد. اما کارآفرینان در واقع، مهندس، هنرمند، صنعتگر و مخترعان هستند. آنها حقوقدان، وکیل و حسابدار نیستند و بسیاری از آنها حتی نمیدانند کدام وکیل یا حسابدار را باید برای انجام کارهای خود استخدام کنند.
ثبت شرکت در جمهوری چک همچنان فرایندی زمانبر است و به کاغذبازی، دریافت امضاهای زیاد، ثبت در دفاتر اسناد رسمی، افتتاح حساب بانکی، داشتن کارت شناسایی و تایید هویت و مراجعهی حضوری به ادارات و دپارتمانهای مختلف نیاز دارد.
در مقابل تمام مراحل ثبت شرکت در انگلستان به صورت الکترونیکی انجام میشود و تحت حمایت کامل دولت این کشور است. از این بهتر، تاسیس شرکت در استونی، یکی از پیشگامان دنیا در نوآوریهای مربوط به کارآفرینی دیجیتال است که تنها در چند دقیقه میتوانید کمپانی خود را ثبت کنید.
یک کارآفرین در استونی کارهای ثبتی خود را به صورت مجازی و بدون هیچ هزینهای انجام میدهد، ولی در جمهوری چک، باید سوء سابقهی کارآفرینان بررسی شود، کارت بازرگانی بگیرند، هزینهی ثبت در دفاتر رسمی و اساسنامه را بپردازند، در صف بانک منتظر باشند و جزئیات زیاد دیگری که در بهترین حالت 30 روز و بیش از هزار یورو نیاز دارد.
در دنیای استارتاپها، بهایی که بابت شکست میپردازیم، میزان میل و رغبت ما برای خطر کردن را نشان میدهد. ما باید بیشتر ریسکپذیر باشیم و بیشتر مواقع باید تلاش کنیم هزینههای شکست را کاهش دهیم.
برای راهاندازی یک کسب و کار باید چارچوبی واحد در تمام اروپا اجرا شود تا کمپانیهای مختلف در هر کدام از کشورهای اروپایی بتواند در یک محیط قانونی واحد و در کوتاهترین زمان ممکن، کسب و کار خود را راهاندازی کنند.
نهتنها سیستم باید آنقدر منعطف باشد که به کمپانیها اجازه دهد تا زیر نظر قوانین متناسب با کشور خود فعالیت کنند، بلکه باید آنقدر ساده باشد که به هر کسی اجازه دهد هر جایی کسب و کار خود را راهاندازی کند و نگران این نباشد که آیا شهروند جایی است یا در محلی چندین سال سکونت داشته است.
استونی به برنامهی بقای دیجیتال خود شهره است که یک سیستم بروکراسی بدون کاغذبازی است و میتواند به خوبی با اقتصاد دیجیتال مدرن همسو شود. ما در سراسر اروپا به چنین برنامههایی نیاز داریم.
2- انگیزههایی برای سرمایهگذاری
اکوسیستمهای استارتاپی به آن دسته از سرمایهگذاران فرشته و سرمایهگذاران خطرپذیری متکی است و با آنها رشد میکند که از خطرات آگاه هستند. ما بیشتر میخواهیم دربارهی ناامیدی سرمایهگذاران جمهوری چک صحبت کنیم که به محافظهکاری مشهور هستند. در حالی که ممکن است این ادعا گاهی اوقات صحت داشته باشد، برکسی پوشیده نیست که جمهوری چک نسبت به همسایگانی چون آلمان یا فرانسه سهم کمتری از این نوع سرمایهگذاریها دارد.
ما نیاز داریم تا با ترکیب برنامههای انگیزشی در بخش مالیات و حمایتهای دولتی مطابق با برنامههای استارتاپی سرمایهگذاران را به حضور در فضاهای پرخطرتر چون استارتاپها تشویق کنیم تا بتوانند منفعت بیشتری ببرند.
دولت جمهوری چک باید در کنار هر کدام از شهرداریها و مقامات منطقهای، با اختصاص بودجه به برنامههایی که مستقیما با استارتاپها ارتباط دارند، حمایت از سرمایهگذاری در معاملات بزرگ و ایجاد انگیزهی بیشتر در سرمایهگذاران، موفقیتهایی مشابه شرایط استونی را تکرار کند.
سیستم فعلی استارتاپها را مجبور میکند خودشان دنبال جذب سرمایه و پیدا کردن سرمایهگذار خصوصی باشند. اما همانطور که Ondrej Krajick در مصاحبهی اخیرش با من اشاره کرده، مسیری که در پیش گرفته شده اشتباه است:
بارها و بارها برای ما پیش آمده که براساس چشمانداز کمپانیها میبینیم واقعا به درگیرشدن ما نیازی ندارند و بیشتر به دنبال شریک دولتی برای سرمایهگذاری هستند. من چنین ترتیبی از وضع قوانین را قبول ندارم.
او ادامه میدهد که:
ما پروژههایی در Y Soft داریم که به دنبال جذب سرمایهی عمومی هستند. داشتم به این موقعیت ناخوشایند فکر میکردم چطور میتوان میان یک پروژهی واقعی و چنین پروژههایی که برای جذب سرمایه طراحی شدهاند تمایزی قائل شد؟ ما یک پروژهی واقعی هستیم، نه پروژهای که باید به مشخصاتی برسد تا بتواند جذب سرمایه داشته باشد. در نتیجه ما نمیتوانیم شانس زیادی برای جذب سرمایه داشته باشیم. این مسیری نیست که من برای کار کردن متصور هستم.
دولت نباید در جایگاهی باشد که تشخیص دهد کدام استارتاپها مستحق دریافت سرمایه هستند. این کار باعث میشود کمپانیهایی بسازیم که دنبال جذب سرمایه باشند؛ چرا که به جای متقاعد کردن مشتریان برای خرید محصولات یا متقاعد کردن سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری، میتوانند به خوبی دولت را برای جذب سرمایه راضی کنند.
در عوض، دولت باید با برنامههای انگیزشی مانند اختصاص بودجه به تمام استارتاپها، از سرمایهگذاران حرفهای و شناخته شده حمایت کند.
برای جذب سرمایهگذاران جدید و افزایش میزان حضور افراد سرمایهدار در حوزهی تکنولوژی (فناوری) باید استارتاپها در طبقهبندیهای مشخصی دستهبندی شوند و میزان سرمایهی سرمایهگذاران که در استارتاپها هزینه میشود، معاف از مالیات باشد.
3- محرکهای اجتماعی و استخدامی
به اعتقاد آلس تسکا که هفتهی پیش در Startup Yard FastLane با او صحبت کردیم، انتظار میرود یک بنیانگذار استارتاپ در مهمترین فاز رشد کمپانی، بیشتر زمان خود را صرف جذب و استخدام کارمندان جدید میکند. جمهوری چک کمبود استعداد ندارد، اما استارتاپها مزایای رقابتی کمی در برابر کارمندان بزرگ دارد؛ چرا که نه تنها حقوق رقابتی میخواهند، بلکه تقاضای مزایای قابل توجهی دارند.
دولت باید با تسهیل کردن شرایط خروج از محیطهای شرکتی و رسمی و کاهش هزینههای ملحق شدن به یک گروه استارتاپی، باعث ایجاد انگیزه در اکوسیستم استارتاپها شود. دولت میتواند با اختصاص یارانه به بخش سلامت و بیمه اجتماعی برای استارتاپها، کمک کند تا انها بتوانند در اولین سالهای فعالیت خود، کارمندان مورد نظرشان را جذب کنند.
این کار به استارتاپها کمک میکند تا هزینههای استخدام نیرو را حذف کرده و به جای آن، این هزینهها را صرف کارمندان کنند. از طرف دیگر کمپانیهای کوچک را ملزم میکند تا از بیمه کردن خویشفرما که مدیر صرفا تمام هزینههای بیمه اجتماعی و درمان خودش را میپردازد دست بکشند و امنیت شغلی بیشتر شود. در حال حاضر بسیاری از کمپانیهای کوچک از سیستم بیمهی خویشفرما سواستفاده میکنند؛ چرا که هزینههای استخدام مستقیم نیرو به شدت بالا است.
4- پذیرش مهاجران
طی 50 سال گذشته، جمعیت جمهوری چک تقریبا ثابت باقی مانده است، در حالی که جمعیت این کشور در حال پیر شدن است. با اینکه چنین وضعیتی در بسیاری از کشورهای اروپای صدق میکند، نرخ تولد در جمهوری چک در سال 1980 از میزان نرخ جایگزینی (نرخی که در آن تعداد بچهها برای جایگزینی بزرگسالان کافی است و این عدد برای هر زوج 2.1 فرزند است) کمتر شده است و سال 1999 این عدد به کمتر از 1.13 و در سال اخیر با کمی رشد به 1.53 رسیده است.
جمعیت چک با نرخ رشد فعلی و بدون افزایش میزان مهاجرت، تا 30 سال آینده 30 درصد کاهش خواهد یافت. تا صد هزار مهاجر جدید باید هر ساله وارد این کشور شوند تا جمعیت چک به همین میزان فعلی ثابت بماند تا بتوانند از بحران جمعیتی و مالی خارج شوند. به هر حال، سیاست دولت چک برای مقابله با چالشهای آتی سهلانگارانه است.
متأسفانه مسئولان جمهوری چک تا سال گذشته برای تصویب قوانین شهروندی به منظور شناسایی و دریافت حق شهروندی خودکار خارجیهای متولد چک که تمام عمر خود در این کشور زندگی کردهاند دست روی دست گذاشته بود.
تا پیش از این، حتی افرادی که نسل دوم و سوم آنها اوکراینی، لهستانی و ویتنامی بوند لزوما نمیتوانستند در تنها کشوری که زندگی کردهاند و آنها را میشناسند حق شهروندی قانونی را بگیرند.
علاوه بر این، در حال حاضر زمانی که خارجیها برای دریافت اقامت دائم اقدام میکنند، فقط نیمی از زمان کلی که یک دانشجوی تمام وقت در جمهوری چک زندگی کرده است محاسبه میشود. ضمن اینکه، خارجیهایی که به زبان چک تحصیل میکنند میتوانند به صورت رایگان وارد دانشگاه شوند.
این یعنی دولت چک ابتدا روی دانشجویان خارجی برای دریافت مدرک از دانشگاههای این کشور سرمایهگذاری میکند ولی در ادامه آنها را از ماندن در چک و مشارکت در اقتصاد این کشور ناامید خواهد کرد. این تصمیم نهتنها عادلانه نیست، بلکه احمقانه است. دانشجویان خارجی دقیقا افرادی هستند که به عنوان نیروی کار به آنها نیاز داریم.
دولت باید قوانینی که صلاحیت و شایستگی دانشجویان خارجی را برای دریافت اقامت دائم و مجوزهای کاری بعد از اخذ مدرک از دانشگاههای جمهوری چک محدود میکند، لغو کند. در سالهای اخیر، نیمی از دانشآموختگان رشتههای پزشکی در جمهوری چک از این کشور مهاجرت میکنند. آمار و ارقامی برای کارمندان حوزهی آیتی وجود ندارد، ولی قطعا این میزان بالاتر از رشتههای پزشکی خواهد بود.
شتابدهندگان در کشوری چون آمریکا که اتفاقا مهاجرت به آنجا خیلی هم ساده نیست، ظرف دو هفته برای تیم بازدیدکنندگان و استارتاپها ویزا میگیرند، اما این زمان به طور متوسط برای استارتاپ یارد حدود 2 ماه است. علاوه بر این، کمپانیهایی که توسط خارجیها ثبت میشوند همیشه با چالشهای بیدلیل مدیریتی مواجه هستند.
درست است که باید حساسیت به خرج دهیم اما باید از طرف دیگر برای جذب و حفظ استعدادها دیگر برنامههای سفتوسخت داشته باشیم.
همچنین دولت باید دستهبندی ویژهای برای ویزای کارآفرینی به استارتاپهایی اختصاص دهد که روی آنها سرمایهگذاری شده است و در حال رشد هستند. ضمن اینکه باید این استارتاپها محل فعالیت خود را در جمهوری چک انتخاب کرده باشند.
برخلاف تصور، استخدام نیروهای کار خارجی با مسنتر شدن جمعیت سادهتر خواهد شد. با توجه به نرخ بیکاری پایین در جمهوری چک، برای برطرف کردن نیازهای اقتصاد دیجیتال در اکوسیستم استارتاپی نیاز به نیروهای متخصص و توانمند بیشتری نیاز داریم.
5- آموزش (تحصیلات) و زبان انگلیسی
اگر بخواهیم در مورد حوزهی آموزشی صحبت کنیم، باید بگوییم در این بخش واقعاً جمهوری چک تواناییهای رقابتی زیادی دارد. تعداد زیادی نیروی کار، مهندس و برنامهنویس متخصص و نیمهحرفهای با مهارتهای مختلف در حوزهی آیتی وجود دارد که محصول موسسات آموزشی این کشور هستند و در وطن خود یا کشورهای دیگر به دنبال کار میگردند.
در حالی که تسلط به زبان انگلیسی در میان کارمندان حوزهی آیتی نسبت به کل جمعیت در سطح بالاتری قرار دارد، اما سطح متخصصان کشور چک هنوز از همردههای خود آلمان پایینتر است. در کل امتیاز کشور چک با امتیاز 57.42 در EF English Proficiency Index در بین 63 کشور رتبهبندی شده، جایگاه نوزدهم را در احتیار دارد. امتیاز جمهوری چک از کشورهایی چون اسپانیا، کرهجنوبی، ایتالیا، اسلواکی و حتی فرانس بهتر است اما هنوز با اختلاف، بعد از آلمان، استونی، لهستان و تمامی کشورهای منطقهی اسکاندیناوی قرار دارد.
مهارتهای زبان انگلیسی معیار کلیدی در اقتصاد رقابتی است. اقتصاددانان اعلام کردهاند یادگیری و تسلط به زبان دوم باعث میشود میزان در آمد افراد بریتانیایی در طول زندگی 4 درصد بیشتر شود. با اینکه تحقیقات مشخصی در این زمینه انجام نشده است، اما برخی شواهد میگویند که تسلط به زبان انگلیسی برای گویشگران غیربومی میتواند میزان درآمد بالقوهی آنها را به طور متوسط تا 30 درصد افزایش دهد. ناگفته نماند در صنعت آیتی این میزان به مراتب بیشتر خواهد بود.
سیستم موجود در جمهوری چک در بخش زبان انگلیسی باید از سیستمهای آموزشی موفق در اروپا پیروی کند. به اندازهی کافی سند و مدرک برای نشان دادن این موضوع وجود دارد که آموزش در سنین کودکی نسبت به سنین نوجوانی و جوانی اولویت دارد. دانمارک کشوری است که بیشترین امتیاز را در EF Index کسب کرده است. آموزش زبان انگلیسی در این کشور از 6 سالگی شروع میشود. ضمن اینکه برنامهنویسی برای کودکان مانند جمهوری چک از بریتانیا و آمریکا دوبله نشده است.
علاوه بر این، در سیستم آموزش عالی چک میان مهندسان و علوم سخت و علوم نرم مانند اقتصاد، کسب و کار، روانشناسی و ارتباطات همپوشانی وجود دارد. کارآفرینان آمریکایی از یک سیستم آموزشی آزاد و لیبرال بهره میبرند که در آن از افراد تحصیلکرده و فارغالتحصیلان خواسته میشود از آموزشهای جامع و پیشرفته برای تکمیل تخصصهای خود استفاده کنند.
به عنوان مثال در کالیفرنیا دانشجویان رشتهی مهندسی بهصراحت از ثبت نام اجباری در دانشگاههای این ایالت معاف هستند و میتوانند مدرک تکمیلی خود را در هر رشتهی پیشنهادی اخذ کنند. حتی نیازی نیست برای ثبت نام در این برنامهها به عنوان مهندس یا دانشجوی علوم کامپیوتر فرمی را پرکرده و پذیرش بگیرند. در نتیجه بسیاری از لیسانسههای کالیفرنیا به مدت پنج سال در دانشگاه شرکت میکنند و بسیاری از آنها دو مدرک لیسانس میگیرند.
لیسانسههای جمهوری چک باید به اخذ مدارک چند رشتهای تشویق شوند تا پلی باشد میان رشتههای مهندسی، علوم کامپیوتر، علوم انسانی و هنر. کارآفرینان باید در تمام بخشها تحصیلات تکمیلی را فرابگیرند تا بتوانند در سطح جهانی رقابت کنند.
6- محرکهای قانونی برای راهاندازی کسبوکار در اکوسیستم استارتاپی
من پیشتر درگیر هزینههای راهاندازی کسب و کار در جمهوری چک بودهام و بهای آن را پرداختهام. این هزینهها باید صفر شود و ثبت شرکت باید آزاد باشد تا هر کسی بتواند خیلی سریع و ساده استارتاپی را راهاندازی یا تعطیل کند.
همان طور که پیشتر Ondrej Krajicek در بلاگ ما گفته بود:
در جمهوری چک، شکست با مجازات برابر است. زمانی که شکست میخورید و پروژهی شما موفق نمیشود، دولت شما را مواخذه و مجازات میکند و جامعه نیز همین کار را با شما خواهد کرد. به جای اینکه بپذیرند شما تلاش خود را انجام دادید و موفق نشدید شما را ورشکسته میدانند. علاوه بر این، حتی نمیتوانید یک وقت دیگر کسب و کار جدیدی شروع کنید. نیازی نیست اشاره کنیم که این تصمیم چقدر میتواند از نظر جامعه شرمآور باشد.
بانکهای جمهوری چک همچنان مدیران شرکتهایی که کمپانی و استارتاپهای خود را تعطیل کردهاند یا حسابهای مربوط به شرکت خود را بستهاند در لیست سیاه قرار میدهند و بنیانگذاری کمپانیهای جدید را سخت کردهاند. این کار باید متوقف شود و ولت باید بانکها را تشویق کند تا با نگاهی بازتر نسبت به کسب و کار و استارتاپهای کوچک فعالیت کنند.
ضمن اینکه، جمهوری چک نیز باید مانند اسپانیا بهشدت با چنین سیاستهای ضدسرمایهگذاری مخالفت کند و جلوی آنها را بگیرد؛ چرا که این قوانین با اخذ مالیاتهای سنگین با توجه به ارزش بازار، سرمایهگذاران و استارتاپها را مجازات میکند.
7- کسب و کار و فرهنگ سیاسی
براساس مطلبی که رِد هرینگ (Red Herring) ماه گذشته دربارهی اکوسیستم استارتاپی جمهوری چک نوشته است و دولت باید نقش حمایتی داشته باشد، اما دولت فعلی حمایت کمی را در عمل نشان داده است. در مقایسه با اسلواکی و دیدگاه مثبت رئیس جمهوری اندری کیسکا نسبت به استارتاپها و نوآوری، دولت چک را باید خیلی عقبمانده بدانیم.
وزیر مالی (دارایی-اقتصاد) جمهوری چک، Andrej Babis، که استارتاپها و کسب و کارهای کوچک را کلیشهای و مسخره دانسته بود، اخیرا به سیلیکونولی سفری داشته است که کمی از بعید است. او معتقد است دولتمردان جمهوری چک باید روی کسب و کارهای سنتی و فعال متمرکز شوند.
رتبهبندی این مدیر کهنهکار جمهوری چک نشان میدهد نگاه آنها به استارتاپها چیزی جز سرگرمی و دورهمی نیست که به دنبال ایدهها هستند و خیلی روی راهکارهای واقعی کسب و کار تمرکز ندارند. شاید این موضوع سال 1992 درست بود ولی الان این کشور موتور جستجوی Seznam را دارد که این استارتاپ در بخش موتور جستجوی بومی در بازار چک با گوگل رقابت میکند.
ضمن اینکه نیازی نیست به کمپانیهایی چون Avast، AVG، SocialBakers، Apiary و هزاران مورد مشهور دیگر اشاره کنیم. همهی آنها زمانی یک استارتاپ بودهاند و حالا در اکوسیستم استارتاپی چک نفس میکشند.
این کوتهفکری و سطحینگری خیلی تاسفبار است، اما برای سیاستمداران جمهوری چک که استارتاپها را نسبت به صنایع سنگین، معدنکاوی، تولید انرژی و حتی صنعت گردشگری در رتبهی بعدی میبینند، تازگی ندارد.
اکوسیستم استارتاپی نیازمند راهکارهای نوآورانهی جدیدی است که بتواند کل صنایع را متحول کند. بهترین کار استارتاپی حکم حرکت روی لبهی تیغ نوآوری را دارد و باید خطرات را پذیرفت و پیشبینیهایی را انجام داد که حتی کسب و کارهای بزرگ از انجام آن عاجز هستند. یک اقتصاد ملی سالم نیازمند اکوسیستم استارتاپی سالم و رقابتی است.
آیا Babis حاضر است یک Dropbox، یک Sofrlayer یا یک SendGrid را در جمهوری چک بپذیرد؟ او مجبور است بپذیرد که این کمپانیهای چندین میلیارد دلاری از دل همان ایدههای کلیشهای و مسخره بیرون آمدهاند؛ دقیقا وضعیتی که دیگر استارتاپها دارند.
جمهوری چک به رهبرانی هوشمند و عاقل نیاز دارد تا به جای اینکه کار استارتاپها و افراد نوآور را نادیده بگیرند، به فکر آینده باشند. سیاستمدارانی که نمیخواهند از کسب و کارهای سنتی مورد علاقهی خود جدا شوند، باید پتانسیل استارتاپهای این کشور برای رسیدن به موفقیت در سطح جهان را درک کنند. ما به دولتی نیاز داریم تا مشابه آنچه در برلین، لندن و واشنگتن اتفاق افتاده است، اکوسیستم استارتاپی را جدی بگیرد. الان زمان بیدار شدن است، ما در اقتصاد قرن 21 قرار داریم!
مترجم: حامی غفاری