۱۰k شدن استارتاپهای ایرانی: رویای بیسرمایه
سورنا ستاری: تا سال 1400 بیش از 10 هزار استارتاپ در ایران فعالیت خواهند کرد
رکود اکوسیستم استارتاپی ایران و آغاز موجی از دوره فطرت و سربهتویی که در میان صاحبان ایده و کسبوکار در این حوزه رخ داده بسیاری را به این فکر انداخته که به راستی آینده این فضای نوآور که در 8 سال گذشته امیدهای زیادی را برانگیخته بود و در برخی حوزهها از جمله خدمات سرمنشا تحولاتی هم شده چه خواهد شد. سوال اساسیتر این است که برهم خوردن روند و نظم اکوسیستمی این فضا و خروج برخی بازیگران و مولفههای اصلی چنین زیستبومهایی از آنها چه تاثیری بر سایر بازیگران آن خواهد داشت. اینکه در نبود سرمایه لازم، در قطع ارتباط با جامعه جهانی نوآوری، در غیاب سرمایههای متصل به شرکتهای نوآور، یا با شروع روند افزایش موج مهاجرت نیروهای تحصیلکرده و بامهارتی که پیادهنظام چنین زیستبومهایی هستند چطور میتوان به رشد و یا حتی بقای آن امیدوار بود؟
کار تا جایی بیخ پیدا کرده که عضو هیئت مدیره اتحادیه کسبوکارهای مجازی در رویداد بررسی تجارت الکترونیک ایران که هفته گذشته برگزار شد فعالان این روزهای اکوسیستم استارتاپی را جز سختپوستانی قلمداد کرد که با همه بلاهایی که بر آنها رفته، هنوز از پا در نیامدهاند. الفتنسب این روزها را روزهای ناامیدی فزاینده در استارتاپها عنوان کرد که بسیاری را وادار کرده دست از پروژههای خود بکشند. روزهایی که هم حجم تراکنشهای اینترنتی کمتر شده، هم برنامههای توسعهای بسیاری از شرکتها متوقف شده است. الفتنسب با اشاره به اینکه در فضای کسبوکارهای اینترنتی 15-16 نهاد متولی هستند و خود را صاحب اختیار میدانند تاکید کرده هیچکدام از این نهادها در روزهای قطعی اینترنت کاری نکردهاند و سراغی از کسبوکارهای این حوزه نگرفتهاند. اما نتیجه کلیدی صحبتهای او این پرسش بوده که در چنین شرایطی چه کسی حاضر است روی استارتاپها سرمایهگذاری کند؟!
|
با چنین مقدمهای پرداختن به یک پیشبینی که از سوی معاون علمی و فناوری رییسجمهور مطرح شده شاید کاری سهلتر باشد. سورنا ستاری در نشست فرهنگستان علوم گفته تا سال 1400 بیش از 10 هزار استارتاپ در ایران فعالیت خواهند کرد. یک براورد غیرمنتظره از فضایی که این روزها در بدترین روزهای 8 سال گذشته خود به سر میبرد. اما شاید نگاهی مبتنی بر سرمایهگذاری خطرپذیر به عددی که معاون علمی رییس جمهور مطرح کرده تحلیل درستتری از محیرالعقولبودن و غیرمنطقیبودن این پیشبینی به دست دهد.
نمونههای خرد ودرشت سرمایهگذاری روی استارتاپها در 4 سال گذشته نشان میدهد که استارتاپها برای بقا در بازههایی بالاتر از 2 سال نیاز به جذب سرمایه حداقل 300 میلیون تومانی در مرحله سیدمانی یا همان مرحله بذری و جذب سرمایهای بالاتر از 1.5 میلیارد تومان در مرحله میانی یا میداستیج دارند. این رقمها و بازههای زمانی البته با این پیشفرض است که این کسبوکارها و بنیانگذاران آنها بتوانند از سرمایه شخصی، خانوادگی، سرمایهگذاران فرشته یا شتابدهندههای مختلف در مراحل ابتدایی ایدهپردازی و پایهگذاری و تیمسازی خود بهرهمند شوند.
به عبارتی استارتاپها برای عبور از مرحله بذری و رسیدن به یک حداقلی از رشد استارتاپی به حضور سرمایهگذارهای خطرپذیری نیاز دارند که در بازههای 300 تا 1 میلیارد تومان امکان و انگیزه سرمایهگذاری آن هم از نوع ونچرکپیتال را داشته باشند. سرمایهگذارانی که به گفته استارتاپیهای این روزها تخم آنها را مار خورده است و آنها هرچه بیشتر میجویند کمتر مییابند.
|
حال اینکه چطور میتوان امیدوار بود در سال 1400 یعنی کمتر از دو سال دیگر در اکوسیستمی که این روزها حداکثر و خوشبینانه میتوان 100 استارتاپ آن را استارتاپ تثبیتشده و سرحال نامید امیدوار بود که بیش از 10 هزار استارتاپ وجود داشته باشد نکتهای مبهم و بدون تحلیل ریاضی است. بماند که در استیجهای بالاتر استارتاپی همین حالا هم استارتاپهای خوبی وجود دارند که نیازمند 2 تا 5 میلیارد تومان جذب سرمایه برای مقیاسپذیر کردن مدل درآمدی خود در حجم بزرگتری از بازارهای هدف خود هستند اما خبری از سرمایهگذار خطرپذیر ندارند و نشانهای از آنها نمییابند.
رسیدن به رقمی که سورنا ستاری درخصوص تعداد بازیگران استارتاپی ایران در 1400 عنوان کرده به یک حجم سرمایه حداقل 3 هزار میلیارد تومانی نیاز دارد که با تجربه و گذشته خود این اکوسیستم در یک بازه 8 ساله هم جور درنمیآید. حجم کل سرمایهگذاری خطرپذیر در سال 96 در ایران کمتر از 500 میلیارد تومان بوده است. سالی که از قضا یکی از بهترین سالهای اکوسیستم استارتاپی ایران لقب گرفته است و روزهایی بود که بسیاری با نگاه به تجربههای موفقی چون کافهبازار و اسنپ و دیجیکالا حتی سرمایههای خرد خود را به این حوزه هدایت کردند. اما این روزها که به اذعان فعالان این کسب وکارهای اینترنتی روزهای سیاه استارتاپهاست چطور میتوان امیدوار بود چنین حجمی از سرمایه به سوی استارتاپها سرازیر شود تا چنین پیشبینیای تحقق یابد؟ این پرسشی است که پیشبینی سورنا ستاری و حتی صاحبان استارتاپهایی که رقمهایی بسیار کمتر از این رقم را چشمبهراهند برای آن پاسخی ندارند. مگر اینکه یک بار دیگر تزریق پولها و وامهای دولتی و شبهخصولتی به استارتاپها در دستور کار قرار گیرد و بازار مکارهای برای شکلگیری استارتاپهای یکشبه و شرکتهای نوآور کاغذی به راه بیفتد که این خود حدیث دیگری است…