دست چندم مهم نیست، فقط سالم باشه!
آن زمانها که حفاظت محیط زیست هنوز تبدیل به یک ژست یا مد نشده بود، بعضی آدمها که دغدغه حفظ طبیعت و زندگی سالم داشتند، مجبور بودند به کتابها و متون علمی و اشخاص مرجع مراجعه کنند تا بدانند کدام کارشان، چگونه بر کره زمین تاثیر میگذارد و به چه شکلی میتوانند این تاثیرشان را کم یا حذف کنند.
آدمهای زیادی هستند که به متون علمی و کتابها مراجعه میکنند و حواسشان هست که هر کاری یا اقدامی از طرف آنها، تاثیری بر کره زمین دارد. اما کلیشهها و مدهایی که گاهی در شبکههای اجتماعی باب میشوند، ممکن است بسیاری را به اشتباه بیاندازد و این تصور را ایجاد کنند که تنها برخی کارها مثل استفاده نکردن از کیسه پلاستیکی یا کمتر خوردن گوشت تنها کارهایی است که باید برای حفظ محیط زیست انجام داد.
اما واقعیت اندکی گستردهتر است. همه میدانیم که ما انسانها به عنوان یک موجود زنده، همانند سایر موجودات دیگر روی کره زمین تاثیراتی دیگر داریم، البته بیشتر از آنها! اگر تاثیرات دیگران چیزی فراتر از اشغال زمین و تغذیه از گیاهان و جانوران دیگر و انتشار اندکی مواد و گاز به عنوان پسماند و گاز گلخانهای و چند مورد دیگر نرود، اما ما علاوه بر چنین تاثیرات مستقیمی، تاثیرات غیرمستقیم بیشماری نیز روی کره زمین داریم. ورود حجم زیادی از پسماندها و مواد خطرناک به منابع آب و خاک و انتشار گازها مضر به جو زمین و از دست رفتن بخش قابل توجهی از پوشش گیاهی و جانوری هر روز در کره خاکی ما و توسط ما اتفاق میافتد. اما بسیاری از ما با اینکه خودمان از عوامل رخ دادن چنین اتفاقاتی هستیم، روحمان هم از آنها خبر ندارد. این بیخبری، به دلیل یکی از تفاوتهای اصلی ما با سایر جانداران است. ما همانگونه که به خوبی ابزار میسازیم، به خوبی هم تقسیم کار میکنیم. جایی دور از چشم ما، مواد اولیه مثل چوب و آهن و سنگ و… را استخراج میکنند، دور از چشم ما حجم عظیمی از انرژی را مصرف میکنند تا این مواد اولیه برای تولید آماده شوند، دور از چشم ما وسایل ضروری، غیرضروری، تجملاتی و فانتزی را در کارخانهها میسازند و دور از چشم ما با سوزاندن میزان زیادی سوخت فسیلی آنها را از کشوری به کشوری دیگر و از شهری به شهری دیگر جابهجا میکنند. نهایتا آنچه جلوی چشم ماست، ویترین جذاب فروشگاهها و اجناسی هستند که میخریم. مدتی آنها را استفاده میکنیم و بعد یا دیگر برایمان کاربردی ندارند، یا آنکه دیگر جذابیت ندارند و یا آنکه دیگر غیرقابل استفاده شدهاند؛ دور میاندازیمشان و باز اجناسی دیگر را میخریم و وارد همین چرخهشان میکنیم. حتی آن موقع هم که آنها را «دور میاندازیم» راه دوری نمیروند. فقط دور از چشم ما حمل میشوند و در جایی دپو میشوند و انواع و اقسام مواد آلاینده را روانه آب و خاک میکنند.
دهها وسیلهای که هر روز از آنها استفاده میکنیم، از میز و صندلی و لباس و وسایل روزمره گرفته تا خودرو و حتی ساختمانی که در آن زندگی میکنیم، از این واقعیت دور نیستند. برای تهیه همه آنها مواد مختلف از نقاط مختلف زمین به نقاط دیگر حمل شدهاند، سر هم شدهاند و تحویل ما داده شدهاند. بعد از استفاده هم عمدتا تبدیل به زبالههایی میشوند که دیگر کسی علاقهای ندارد آنها را استفاده کند، در حالی بسیاری از آنها به همان شکل قابل استفاده هستند یا آنکه با تغییرات و تعمیراتی جزئی قابلیت استفاده دارد.
ما خیلی وقتها، بدون آنکه بدانیم، بزرگترین مسئولان تخریب و آلودگی محیط زیست هستیم! شاید یک تفاوت دیگرمان با دیگر زیستمندان کره زمین همین باشد که بیشترین تاثیراتمان روی محیط اطرافمان دور از چشممان رخ میدهند و اگر میدانستیم، شاید جور دیگری زندگی میکردیم.
اما چاره چیست؟ برویم و در روستا زندگی کنیم؟ یا مانند اجدادمان به غارها پناه ببریم؟ قطعا خیر! کافیست کمی توجه کنیم. بدانیم هر چیزی از کجا آمده و به کجا میرود و چه تاثیری بر کره زمین دارد. بدانیم مواد در کره زمین نامحدود نیستند، حتی فراوانترین آنها. و بدانیم هرچه تقاضای ما برای به دست آوردن مواد بیشتر میشود، به معنای آن است که نقاط بیشتری از زمین تخریب میشوند. جدا از مواد، انرژی نیز موضوعی مهم است. برای تهیه بسیاری از وسایل، میزان زیادی از انرژی چه به صورت سوختهای فسیلی و چه به صورتهای دیگر مانند انرژی برق مصرف میشود و برای به دست آوردن انرژی یا مجبوریم با سوزاندن سوختهای فسیلی به گرم شدن زمین و تغییر اقلیم کمک کنیم یا آنکه با روشهای دیگر مانند احداث سدها، نظم طبیعت را برهم بزنیم. تنها بخش بسیار بسیار کوچکی از انرژیهای مورد استفادهمان از منابع پاکی مانند انرژی خورشیدی و بادی و زمینگرمایی به دست میآیند که به دست آوردن انرژی از همان روشها نیز در نهایت بیتاثیر بر کره زمین نیستند.
یکی از راهکارهای اصلی، توجه به شکل مصرفمان است. در کتابهای قدیمی، این چند اصل همواره بیان میشد:
بازکاهی (Reduce): یعنی آنکه سعی کنیم مصرفمان را به حداقل ممکن برسانیم.
بازمصرف (Reuse): به جای تهیه وسایل جدید، تا جای ممکن از همان وسایلی که در اختیار داریم حداکثر استفاده را بکنیم.
بازتعمیر (Repair): اگر وسیلهای معیوب یا فرسوده است، به جای آنکه وسیلهای جدید را جایگزین آن کنیم، ایرادش را برطرف کنیم.
بازیافت: (Recycle): وسایلی که کاملا غیرقابل استفاده هستند را به چرخه بازیافت بسپاریم تا از مواد به کار رفته در آنها بتوان مواد اولیه جدید تهیه کرد.
توجه به این اصول، ما را از انجام چند کار منع میکند.
نخست، استفاده از وسایل یکبار مصرف: چرا که وسایل یکبار مصرف، هم مصرف را در ما افزایش میدهند و هم اینکه غیرقابل استفاده مجدد یا تعمیر هستند. در واقع این وسایل، سرعت بالایی در استفاده از منابع مواد پایه مثل مواد پلاستیکی را دارند و به علاوه در تولید آنها میزان زیادی آب و انرژی استفاده میشود تا این وسایل تنها برای چند دقیقه مورد استفاده قرار گیرند و دور انداخته شوند.
دوم، مد گرایی: مدگرایی رفتاری است که باعث میشود افراد وسایل و ملزومات اطرافشان را به دلیل کاربرد بلکه از جنبههای دیگر استفاده کنند و برای تعویض یا دور انداختن آنها نیز دلایلی دیگر را مدنظر قرار دهند. مشخصترین شکل آن، مدگرایی درباره پوشاک است که اتفاقا یکی از آسیبرسانترین صنایع جهان را تشکیل داده است. حتی در زمینه وسایل خانگی، سبک زندگی، میهمانی و بسیاری از رفتارهای معمول نیز مدگرایی تاثیرات عمیقی بر زندگی ما داشته است؛ و علاوه بر زندگی ما، بر منابع کره زمین نیز تاثیرات منفی زیادی داشته اشت.
سوم، مصرفگرایی: رفتاری که همین امروز هم نشانهای از رفاه و تمول محسوب میشود و به معنای آن است که افراد بدون توجه به هزینههای مالی و محیط زیستی، تصمیماتی برای خرید وسایل یا استفاده از خدمات میگیرند. خرید بیش از اندازه نیاز، یا استفاده بیش از اندازه نیاز از منابع انرژی از مهمترین و شاخصترین اشکال این رفتارها هستند.
شاید یکی از سادهترین و کاربردیترین راهها برای کاهش مصرف انرژی و مواد روی کره زمین، بازمصرف و بازتعمیر باشد. رفتاری که حتی در یک نسل قبل از ما هم مشاهده میشد و اما در دنیای جدید، کمتر مورد توجه قرار میگیرد. اینکه به جای خرید وسایل جدید و نو، یا وسایل قدیمی خودمان را تعمیر کنیم یا آنکه وسایل استفاده شده را با قیمت کمتر از دیگران خریداری کنیم. چیزی که در گذشته مرسوم بود و حالا مشخص نیست چرا برای بسیاری از ما تا زمانی که مجبور نباشیم دست به انجام آن نمیزنیم.
انواع وسایل خانگی، ابزارهای شغلی، خودرو و حتی پوشاک و هزاران قطعه کوچک و بزرگی که کنج انبارها یا گنجهها بلااستفاده ماندهاند، میتوانند نیاز افراد دیگر را تامین کنند و برای خود ما هم تبدیل به عواید مالی شوند.
بسیاری از وسایلی که احتیاج داریم، ممکن است کسانی دیگر نیازی به آن نداشته باشند و به جای هزینهکرد مالی زیاد برای خرید جنس نو -و البته کمک به مصرفگرایی و انتشار آلودگیها و تخریب محیط زیست- میتوانیم با هزینهای به مراتب کمتر آنها را تهیه کنیم.
شاید اگر عادت کنیم مدگرایی را در مصرف روزانهمان ترک کنیم، مدگرایی در حفاظت محیط زیست را هم کنار بگذاریم و به این توجه داشته باشیم که هر اقدام ما چه تاثیری بر زیستکره دارد و سعی کنیم تاثیرات آن را به حداقل برسانیم. به سبد خریدمان نگاهی بیندازیم!