موج دوم مهاجرت: نوازندگان کماکان روی عرشه تایتانیک می‌نوازند!

یادداشتی از عادل طالبی، عضو هیئت مدیره انجمن صنفی کسب‌وکارهای اینترنتی

در رابطه با موضوع مهاجرت مسئله اصلی این است که ما به عنوان انسان حق داریم از یکسری حداقل حقوق که برای خودمان قائل هستیم بهره‌مند شویم. یکی از این حقوق وجود امید به آینده است، دیگری امکان برنامه‌ریزی برای زندگی و آینده است و در نهایت اینکه بتوانیم مطابق با توان و استعدادمان از منافع و منابع الهی از جمله ثروت، موقعیت اجتماعی و.. بهره‌مند شویم.

ما نیاز به امنیت داریم اما امنیت لزوما به معنای نبودن تروریست‌هایی مانند داعش در کشور نیست بلکه منظور امنیت اقتصادی و امنیت در ثبات قوانین است. نه اینکه شب بخوابیم و فردا صبح با فیلترینگ سایت کسب‌وکارمان مواجه شویم و یا قوانین جدیدی وضع شده باشد.

در حال حاضر کسب‌وکارها در کشور امنیت ندارند و یک فرد توانمند در حالی‌ که می‌بیند جای دیگری از دنیا با همه مشکلاتی از قبیل غربت، عدم تناسب فرهنگی و … شرایط بهتری خواهد داشت، محاسبه می‌کند و وقتی کفه این‌طرف ترازو سبک شد تصمیم به رفتن می‌گیرد و این تصمیم به‌نظر من در شرایط فعلی کاملا بدیهی است.

خواندن این مطالب را پیشنهاد می‌دهیم:
جنگیدن برای آخرین امیدهای باقی‌مانده  

 بی‌اینترنتی، بی‌اعتمادی و موج دوم مهاجرت

 ناامیدی حاکم بر اکوسیستم ترمیم‌ناپذیر است

خود من یک زمانی معتقد بودم بمانیم و بسازیم اما الان با توجه به شرایط معتقدم بمانم و بسازم و دیگران هم باید تصمیم خود را بگیرند. من قبل‌تر از مهاجرت افراد جلوگیری می‌کردم و آن‌ها را راضی می‌کردم که بمانند،  در حال حاضر تلاشی نمی‌کنم و توصیه می‌کنم هرجایی که راحت‌تر هستند را برای زندگی انتخاب کنند.

راه اصلی برای جلوگیری از مهاجرت این است که سیاست و تفکر تصمیم‌گیرندگان باید عوض شود البته در کوتاه مدتی تصور نمی‌رود که نگاه حاکمیت نسبت به اقتصاد عوض شود به این دلیل که فهم درستی از اقتصاد و تعاملات اقتصادی وجود ندارد.

اولین قانونی که در راستای بهبود شرایط باید تصویب شود این است که با جامعه جهانی تعامل داشته باشیم نه تقابل، تحریم‌ها باید برداشته شود و اصالت سرمایه در کشور به رسمیت شناخته شود.

در حال حاضر دورنمای روشنی از تحریم‌ها نداریم و در واقع به سمت ازهم پاشی توافقات قبلی و از جمله برجام پیش می‌رویم. تنها راه نگه داشتن جوانان و نخبگان تزریق امید است و امید.

خود من یک زمانی معتقد بودم بمانیم و بسازیم اما الان با توجه به شرایط معتقدم بمانم و بسازم و دیگران هم باید تصمیم خود را بگیرند. من قبل‌تر از مهاجرت افراد جلوگیری می‌کردم و آن‌ها را راضی می‌کردم که بمانند،  در حال حاضر تلاشی نمی‌کنم و توصیه می‌کنم هرجایی که راحت‌تر هستند را برای زندگی انتخاب کنند.

البته باید گفت در کشورهایی مانند ترکیه و برزیل در کمتر از ۱۰ سال همه چیز عوض شد و این امکان و امیدواری برای کشور ما هم وجود دارد. در کشور ما آقای رئیسی چند روز ابتدایی که روی کار آمدند تغییراتی ایجاد کردند که امید تزریق شد و اما متاسفانه روند کند شد.

اگر همان سرعتی که آقای رئیسی با مفاسد برخورد کردند ادامه پیدا می‌کرد می‌شد امیدوار بود. آن روند باید در قوه قضائیه، قوه مقننه و قوه مجریه هم اتفاق بیفتد هرچند که بعید می‌دانیم. به این دلیل که تغییر زمانی اتفاق می‌افتد که به وجود مشکل اذعان داشته باشیم اما در کشور ما حاکمیت، مشکلات را انکار می‌کنند.

در کشور ما معاون علمی رئیس جمهور به‌راحتی می‌گوید روزی سه نفر را از مهاجرت منصرف می‌کنیم در حالی که نمی‌گوید روزی چند نفر از کشور خارج می‌شود. در واقع سالی هزار نفر را بر می‌گرداند و چند ده هزار نفر از کشور خارج می‌شوند.

البته این موارد به این معنی نیست که عال طالبی آرام بنشیند. من می‌دانم که امیدی نیست اما در مقابل کسب‌وکاری که ساختم مسئولیت دارم و برای جوانی و زمانی که هزینه کردم تا لحظه آخر می‌جنگم.

در واقع مسئولیت ما بطور کامل باید انجام شود، شاید بتوان این مثال را زد، زمانی که کشتی تایتانیک غرق می‌شد نوازنده‌ها تا لحظه‌ آخر می نواختند در حالی که با نواختن آن‌ها قطعا کشتی نجات پیدا نمی‌کرد اما یک وظیفه بود. همانطور که وظیفه کاپیتان این بود که پشت سکان بماند و تا لحظه آخر بجنگد. ما هم الان همین شرایط را داریم البته ما سکان‌دار نیستیم ولی در حد نوازنده هستیم و باید ادامه دهیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.