پارکها و استارتاپها؛ 20 سال بعد!
بررسی نقش پارکهای علم و فناوری در توسعه استارتاپها در گفتگوی با مجید دهبیدیپور، رئیس پارک علم و فناوری دانشگاه صنعتی شریف
این روزها بسیاری از دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاهی با پارکهای علم و فناوری، آشنا هستند. این پارکها با فراهم آوردن زیرساختهای علمی و پژوهشی، فضای مساعدی را برای فعالیتهای علمی شرکتها، موسسات، گروههای تحقیقاتی، دانشآموختگان دانشگاهی و سایر علاقهمندان به فعالیتهای علمی و پژوهشی ایجاد میکنند. استارتاپها نیز به عنوان یک گروه پیشرو در فعالیتهای فناورانه، میتوانند از امکانات پارکهای علم و فناوری بهره ببرند. در اغلب کشورهای جهان نیز تعامل سازندهای بین استارتاپها و پارکهای علم و فناوری وجود دارد.
مجید دهبیدی پور، رئیس پارک علم و فناوری دانشگاه صنعتی شریف در گفتگو با آیچیزها به وضعیت فعلی پارکهای علم و فناوری در ایران و نقش آن در توسعه کسبوکارهای نوپا پردخته است. او تاکید دارد پارکهای علم و فناوری با گذشت دو دهه از راهاندازی آنها کماکان دچار فقر دانشی هستند و این اکوسیستم به شدت نیازمند افراد توانمندی است که بتوانند به کسبوکارهاری نوآور و نوپا کمک کنند. گفتگوی تحلیلی با رئیس پارک علم و فناوری دانشگاه صنعتی شریف را از نظر میگذرانید.
به نظر شما پارکهای علم و فناوری، چه نقشی میتوانند در رونق اکوسیستمهای استارتاپی ایفا کنند؟
پارک علم و فناوری با طراحی یکسری فرآیندها و ارائه خدمات مشخص که مرتبط با رشد و توسعه شرکتهاست، ریسک کسبوکار آنها را پایین میآورد. در واقع، پارکهای علم و فناوری، عملا تسهیلگری برای رونق کسبوکار یک استارتاپ هستند. همچنین پارکهای علم و فناوری در رشد فناوری در کشور و به تبع آن، رونق اقتصاد موثر است. کمک به شرکتهای نوآور از طریق ارائه خدمت مشخصی که طبق قانون تعریف شده، بخشی از کارکرد پارکهای علم و فناوری است. همین موضوع باعث کاهش ریسک کسبوکارها شده و احتمال بزرگ شدن و رشد کسبوکارها را بالاتر میبرد.
مزیت دیگری که پارکهای علم و فناوری دارند این است که در کنار خدماتی که ارائه میدهند، شرکتها از همجواری هم سود میبرند. در پارکهای علم و فناوری، شرکتهای مختلف در یک مکان مشخص و با فاصله کمی از هم به فعالیت مشغول هستند و در تعامل با یکدیگرند. تاثیر این همجواری بر همافزایی اثبات شده است. این اتفاق، باعث توسعه شبکه کسبوکارها و خیلی اتفاقات مثبت دیگر خواهد شد.
خدمت مالی باید از طریق نهادهای سرمایهگذاری اتفاق بیفتد و پارکها نباید ورود کنند. عموما هم پارکها دولتی هستند، همین مساله هم مزید بر علت است که بهتر است پارکها در مقوله ارائه خدمات مالی ورود نکنند.
آیا افرادی که در حوزه کسبوکارهای نوپا و استارتاپ وارد شدهاند، میتوانند از امکانات سختافزاری پارکهای علم و فناوری هم استفاده کنند؟
اگر آن پارک علم و فناوری، امکانات سختافزاری و تجهیزاتی خاصی داشته باشد، بله، میتوانند استفاده کنند. البته این نکته را باید تاکید کنم که پارکهای علم و فناوری از لحاظ امکانات و تجهیزات با هم متفاوت هستند. این پارکها از لحاظ زمان تاسیس، سازمان موسس، دانشگاهی بودن یا نبودنشان، زمینههای تخصصی و همینطور میزان تجهیزات با هم متفاوت هستند. در حال حاضر هم پارکهای باسابقه و مجهز داریم و هم پارکهای تازه تاسیس و کم امکانات. بنابراین اینکه کسبوکاری نوپا میتواند از امکانات پارکها استفاده کند یا خیر، متناسب با پارکی است که آن کسبوکار را پذیرش کرده باشد و به همان نسبت میتواند از امکانات سختافزاری، تجهیزات و آزمایشگاه موجود در پارکهای علم و فناوری استفاده کند. اصلا یکی از خدماتی که به کسبوکارهای نوپا ارائه میشود، ارائه همین خدمات است.
یکی دیگر از خدماتی که توسط پارکهای علم و فناوری به کسبوکارهای نوپا ارائه میشود، پرداخت وام به متقاضیان اینگونه کسبوکارهای نوپا و فناورانه است. به اعتقاد شما تزریق وام به اکوسیستم استارتاپی یا دانشبنیانی یک فرصت است یا تهدید؟
میتوان با دو دیدگاه متفاوت به این موضوع نگاه کرد. یک نگاه کارشناسی و آسیبشناسی است و دیگری ارائه نظر طبق قوانین و رویههای مرسوم موجود. آنچه که در خدمات پارکها و مراکز رشد تعریف شده این است که پارکها اعتباری را تحت عنوان اعتبار خدماتی یا اعتبار فناوری به واحدهای فناور میدهند که طبق قوانین موجود به استارتاپها تعلق میگیرد.
به اعتقاد من این مساله چندان مطلوب نیست. پارکها در این زمینه نباید به طور مستقیم، اعتبارات ورودی به شرکتها داشته باشند. چرا که خدمتی که ارائه میشود، این خدمت مالی باید از طریق نهادهای سرمایهگذاری اتفاق بیفتد و پارکها نباید ورود کنند. عموما هم پارکها دولتی هستند، همین مساله هم مزید بر علت است که بهتر است پارکها در مقوله ارائه خدمات مالی ورود نکنند. وقتی که سرمایهگذار پولی را به کسبوکاری تزریق میکند، خیلی بهترمیتواند آن استارتاپ را در جهت درست هدایت کند تا یک نهاد حمایتگر.
ما میتوانیم فرآیندها را چابکتر پیش ببریم. نه تنها پارکهای علم و فناوری بلکه همه نهادها میتوانند روند ارزیابی و تصمیمگیری را سریعتر کنند. در کنار این که ما باید این فرآیند را تسریع ببخشیم، از متقاضیان خدمت مختلف هم باید خواست که توقعات نامرتبط را کنار بگذارند.
پس با توجه به این شرایط، چه جایگزینی برای وام پیشنهاد میکنید؟ توصیه میکنید که پارکها به جای ارائه خدمات مالی، چه خدمت حمایتی را جایگزین کنند؟
باید در نظر بگیرید که مخاطبها با همدیگر فرق میکنند. پارکهای علم و فناوری، نوع کسبوکارهای متفاوتی را پذیرش میکنند. یعنی هر پارک علم و فناوری، یک طیف و زنجیره از استارتاپها را مورد پذیرش قرار میدهد. اگر یک پارک دانشگاهی را در نظر بگیریم، یک سر زنجیره تیمهای نوپایی هستند که تازه یک ایده دارند و در حال طراحی کسبوکار خودشان هستند و در یک شتابدهنده در فضای کار اشتراکی مستقر میشوند و کار را پیش میبرند. دسته دیگر کسبوکارهایی هستند که تبدیل به یک شرکت نوپا شدهاند و بیشتر در مراکز رشد ورود میکنند. دسته دیگر هم شرکتهایی هستند که به پایداری رسیده و در مرحله پسارشد قرار دارند که در ساختمانهای چند مستاجره پارکها مستقر میشوند. وقتی شرکتی این مرحله را هم رد میکند، میتواند مستقل شود و از پارک، زمین بگیرند و ساختمان بسازد و آنجا مستقر شود.
همینطور که میبینید، طیف پشتیبانیها بسیار متنوع است، از یک کسبوکاری که هنوز در مرحله طراحی است گرفته تا شرکتی که به ثمر رسیده است را شامل میشود. در نتیجه خدمات را باید متناسب با مخاطبها و دوره رشد این کسبوکارها ارائه کرد.
چالشی که بسیاری از کسبوکارهای استارتاپی با آن روبرو هستند بروکراسی و کاغذبازی است. صاحب کسبوکاری برای دریافت یک وام مثلا 200 میلیونی از پارکی که او و تیمش را پذیرش کرده اقدام میکند، بعد از چند ماه پارک میگوید 10 میلیون به شما تعلق میگیرد که همان مبلغ هم بعد از ماهها هنوز به دست آن استارتاپ نرسیده است. راهحل این وضعیت را در چه میدانید؟
در ابتدا باید بررسی کرد که طرح کسی که درخواست وام داده آیا توجیهپذیر است یا خیر که این بررسی توجیهپذیری عرف است و باید انجام شود. اما فارغ از توجیهپذیری، به تصور من ما میتوانیم فرآیندها را چابکتر پیش ببریم. نه تنها پارکهای علم و فناوری بلکه همه نهادها میتوانند روند ارزیابی و تصمیمگیری را سریعتر کنند. در کنار این که ما باید این فرآیند را تسریع ببخشیم، از متقاضیان خدمت مختلف هم باید خواست که توقعات نامرتبط را کنار بگذارند.
ما به وضوح دچار فقر دانشی هستیم. یعنی خیلی باید بیشتر و بیشتر یاد بگیریم و به نوآوریهای مختلف، نوآوری در خدمات، چابک کردن سیستم و … توجه کنیم. این اکوسیستم به شدت نیازمند افراد تونمندی است که بتوانند به کسبوکارهاری نوآور و نوپا کمک کنند.
وقتی پای درد دل بچههای استارتاپی مینشینیم، یکی از عمده مسائلی که همواره مطرح میشود این است که بسیاری از نیروهایی که در پارکهای علم و فناوری مستقر هستند، علم و درک روشنی از وضعیت اکوسیستم استارتاپی و نیازهای این کسبوکارها ندارند. البته در جریانیم که دانشگاه صنعتی شریف با راهاندازی طرح کیمیا در صدد رفع این مشکل است و به تربیت نیروی انسانی ستادی گام برداشته است. به نظرتان چطور میشود این مشکل را به صورت ریشهای و در همه مناطق کشور حل کرد؟
نکته بسیار مهمی را اشاره کردید. پارکهای علم و فناوری در ایران تقریبا دو دهه سابقه دارند. اگر بخواهم با نگاه کارشناسانه به آسیبشناسی مسائل مربوط به این حوزه بپردازم، باید بگویم که ما به وضوح دچار فقر دانشی هستیم. یعنی خیلی باید بیشتر و بیشتر یاد بگیریم و به نوآوریهای مختلف، نوآوری در خدمات، چابک کردن سیستم و … توجه کنیم. این اکوسیستم به شدت نیازمند افراد تونمندی است که بتوانند به کسبوکارهاری نوآور و نوپا کمک کنند.
استارتاپی که قرار است بار سنگینی را بر دوش بگیرد میخواهد از طرف یک نهاد حمایت شود. آن نهاد باید خیلی توانمند باشد و بصیرت بیشتر به موضوع یا ابزارهای بهتری داشته باشد تا بتواند به آن استارتاپ کمک کند.
در طول سالهای اخیر، اکوسیستم فناوری و نوآوری کشور خیلی رشد کرده است. به خاطر اتفاقاتی که در کل کشور افتاده و نقشی که معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری در این مسیر ایفا کرد، شاهدیم که استارتاپهای زیادی مشغول به فعالیت شدند و به طور کلی رشد و تحول مطلوبی را در این اکوسیستم میبینیم. توسعه در همه ابعاد مثل زیرساختها، نهادهای جدید مثل شتابدهندهها و مراکز نوآوری، نوع خدماتی که در چارچوب حمایت از شرکتهای دانشبنیان ارائه میشود و … اتفاق افتاده است، اما این شتاب و توسعه را در بین نیروهای انسانی سرویسدهنده و ستادی کمتر شاهد هستیم.
بنابراین وقتی یک مرکز نوآوری یا شتابدهنده ایجاد میشود، آدمهایی که آنجا فعالیت میکنند هم باید توانمند باشند. البته نقش این آدمها هم با هم متفاوت است، مسئولیتهایی مثل مدیریت یک شتابدهنده، کوردینیتور، مسئول ارزیابی، مدیر ایونت منیجر و… نیاز است. در نتیجه هر کدام از این نهادها نیازمند نیروهای انسانی مختلف با دانش و تخصص مختلف است. هدفگذاری طرح کیمیا که به آن اشاره کردید، این است که به تربیت منابع انسانی که قرار است به عنوان نیروهای ستادی مشغول باشند، بپردازد.
وقتی نقش نیروی انسانی ستادی تا این حد اهمیت دارد ما را به این نتیجه میرساند که پارکهای علم و فناوری جزو سازمانهای اقتصادی ـ اجتماعی هستند. این نکته خیلی مهم است چرا که نمیتوانیم پارک را از اجتماع و فرآیندهای اجتماعی جدا بدانیم. در واقع نقش منابع انسانی همانطور که در اجتماع مهم است، در فناوری هم بسیار حائز اهمیت است.
طرحهایی مثل کیمیا دو ارزش ایجاد میکنند، یک ارزش برای اکوسیستم و کشور است که اگر کار خوب پیش برود، نیروهای توانمندتری در پارکها مستقر میشوند و یک سود هم به افرادی که به این توانمندی میرسند قائل میشود که میتوانند به شغل بهتری دست پیدا کنند.
من نقش پررنگی برای پارکها در تربیت نیروهای انسانی که کسبوکاری را آغاز کنند نمیبینم. در واقع مسئولیت تربیت این نیروی انسانی و پرکردن گسست صنعت و دانشگاه بر عهده دانشگاههاست. به نظرم دانشگاهها حتما باید مدیریت مهارتافزایی و توانمندسازی دانشجویان در ارتباط با آموختن مهارتهای نرم را به عنوان یکی از سیاستهای محوریشان تلقی کنند.
آیا پارکها میتوانند گسست بین صنعت و دانشگاه را پر کنند و به تربیت نیروی انسانی ماهر بپردازند؟
من نقش پررنگی برای پارکها در تربیت نیروهای انسانی که کسبوکاری را آغاز کنند نمیبینم. در واقع مسئولیت تربیت این نیروی انسانی و پرکردن گسست صنعت و دانشگاه بر عهده دانشگاههاست. به نظرم دانشگاهها جزو نهادهای موفق در کشور هستند، اما در کنار این توفیقی که دارد، حتما باید مدیریت مهارتافزایی و توانمندسازی دانشجویان در ارتباط با آموختن مهارتهای نرم را به عنوان یکی از سیاستهای محوریاش تلقی کند. مثلا در دانشگاه صنعتی شریف این مساله به عنوان یک سیاست پذیرفتهشده جدی توسط مدیریت دانشگاه دنبال میشود، طوری که توانمند شدن دانشجویانمان در ارتباط با دانش و مهارتهای کارآفرینانه به عنوان یک سیاست کلی پیش میرود.
در نتیجه فکر میکنم این مساله بیشتر وظیفه دانشگاههاست که همانگونه که در حوزه پژوهش، آموزش و تحقیقات، نیروهای خوبی را تربیت میکنند، در کنار آن باید بعد توانمندیها و مهارتهای نرم را هم در دانشجویان تقویت کنند تا نیروهای انسانی توانمندتر و استارتاپهای قویتری داشته باشیم.
در سند چشمانداز توسعه ایران مطرح شده که ایران باید تا سال 1404، رتبه اول علم و فناوری در منطقه باشد. فکر میکنید با وضعیت فعلی پارکهای علم و فناوری و استارتاپهای فعال در این حوزه به این هدف خواهیم رسید؟
حرکت پارکهای علم و فناوری نیز به همین سمت و سو و در جهت توسعه دانایی محوری است. در این پارکها، همه کارهایی که انجام میشود، در همین جهت است. یکی از بحثهایی که ما در سند چشمانداز بیست ساله توسعه داریم، همین توسعه کلیدواژه فناوری و اقتصاد دانشبنیان است. فکر میکنم این مسئولیت در حال انجام است. حدود هفت سال به این تاریخ مانده و من اصلا دسترسی به این هدف را دور نمیبینم. شاید برخی فکر کنند هفت سال زمان زیادی است، اما نباید فراموش کرد که باید خیلی بیشتر و بهتر تلاش کنیم تا به آن نقطه برسیم.
نیروی جوان و جامعهای که الان با آن مواجهیم، به عنوان بهترین نقطه قوت تلقی میشود. این نیروی جوان نخبه میتواند ما را به آینده امیدوارتر و خوشبینتر کند.
در دنیا رابطه پارکهای علم و فناوری با اکوسیستم استارتاپی و دانشبنیانی چطور است؟
مفهوم پارک علم و فناوری از غرب به کشور ما وارد شده است و ما متناسب با نیازهای کشور الگوسازی کردهایم و از آن استفاده میکنیم. این پارکها در غرب قطعا موفق و تاثیرگذار هستند و در رشد استارتاپها نیز بسیار موثر واقع شدهاند.
آیا پارکهای علم و فناوری در دنیا تنها به پذیرش کسبوکارها در حوزههایی خاص مثل حوزههای اقتصادی یا فناوری مبادرت میورزند یا اینکه از پذیرش کسبوکارها در حوزههای دیگر مثل علوم انسانی هم استقبال میکنند؟
پارکها در مکانهای مختلف دنیا به خاطر ظرفیتهای مختلفی که در آن ناحیه یا شهر است، جنس متفاوتی دارند و ممکن است حوزههای مختلف را پوشش بدهند. مثلا ممکن است پارکی در چین یک بیزینس پارک بزرگ باشد یا یک پارکی در کنار یک دانشگاه فنی باشد و بیشتر در حوزه توسعه فناوری فعالیت کند. ولی درکل این درست است که برخی از پارکها زمینههای تخصصی ویژهای را برای خود انتخاب میکنند و سعی میکنند شرکتهای بزرگی را در آن زمینه پرورش دهند و هم زنجیره ارزش ایجاد کنند.
کشور ما کشوری است با بازار 80 میلیونی. کشوری که در آن زیرساختهای فناوری اطلاعات رشد خوبی کرده، در اکثر جاهای کشور به اینترنت پرسرعت دسترسی دارید و همینها میتواند ظرفیت مساعدی برای رونق خیلی از کسبوکارها باشد.
نقطه قوت و موانع کارآفرینی در کشور را چه میبینید؟
مهمترین نقطه قوتی که پیش روی ماست نیروی انسانی جوان نخبه است. این نیروی جوان و جامعهای که الان با آن مواجهیم، به عنوان بهترین نقطه قوت تلقی میشود. این نیروی جوان نخبه میتواند ما را به آینده امیدوارتر و خوشبینتر کند. کشور ما کشوری است با بازار 80 میلیونی. کشوری که در آن زیرساختهای فناوری اطلاعات رشد خوبی کرده، در اکثر جاهای کشور به اینترنت پرسرعت دسترسی دارید و همینها میتواند ظرفیت مساعدی برای رونق خیلی از کسبوکارها باشد.
از سوی دیگر، جامعهای که این حجم از نیروی کار جوان را در اختیار دارد، باید امیدوار باشد. من به کلیدواژه امید هم بسیار معتقدم و هم باورش دارم. احساس میکنم اگر امید باشد، خیلی از مسایل حل میشوند. امید مثل یک میدان مغناطیسی است که همه برادهها را در یک راستا و برای یک هدف قرار میدهد. نبودن امید را گاهی به عنوان یک تهدید بزرگ میبینم. من به این قشر جوان توصیه میکنم که در حال حاضر باید امیدوارتر از قبل حرکت کرد.
در دیداری که نخبهها حدود سه سال پیش با مقام معظم رهبری داشتند، ایشان به «خوش بینی مستدل نسبت به آینده» اشاره کردند؛ به این معنا که من به آینده خوشبینم و این خوشبینی من مستدل است. بنابراین میخواهم بگویم که باید نسبت به آینده امیدوار بود. امید، از آنِ روزهای سخت است.