کرونا و پایان مداخله دولت در استارتاپها؟
آیا این روزها که همه مسئولان دولتی عاشق استارتاپها، به کنجی خزیدهاند ادامه خواهند داشت؟
مهران امیری، تحریریه آیچیزها| زمانه غریبی است، ماههای آلوده به کرونا جدال بین حفظ کسبوکارها و سلامت فردی و عمومی را به رفت و برگشت پاندولی بین مرگ و زندگی شبیه کرده؛ اما گویا در روزهایی که آلوده به اخبار ناگوار و در انتظار مبهم رخدادهای امیدبخش هستیم هم شاید بتوانیم روزنه امیدی برای کسبوکارهای نوپا بیابیم.
گرفتاری دولتیها با رتق و فتق مسائل روزمره در کنار رخوتی که ماههای پایانی عمر دولتها را دربرمیگیرد شرایطی پدید آورده که انگیزه و زمان کمتری برای مداخله در امور کسبوکارهای نوپا را داشته باشند؛ اوضاع اندکی شبیه به آن چیزی است که آرزوی عمیق بسیاری بوده، اینکه برای کسبوکارهای نوپاکاری نکنند!
پیش از این نیز بارها از زیانهای مداخله دولتیها در امورات کسبوکارهای نوپا گفته بودیم و با شوربختی نتایج قابل پیشبینی بسیاری از مداخلهگریها را دیده و خواهیم دید؛ و بارها درخواست کردیم که بهترین کاری که دولت میتواند برای کسبوکارهای نوپای کشور انجام دهد این است که هیچ کار نکند.
این درخواست با تکیه بر چند پیش فرض اعلام شده بود: نخست آنکه کاهش مداخله دولتها در کسبوکارها بخش خصوصی همواره مفید بوده؛ از طرفی مداخله دولت به ویژه در فرهنگ اداری کشور ما کسبوکارهای نوپا را به ابزار تبلیغاتی دولتیها تبدیل میکند؛ در همین حال مدیران تصمیمگیر نشان دادهاند که تدبیر، اراده، دانش، و فهم مناسب برای برنامهریزی و اجرای برنامههای مفید را ندارند و اقدامات کوتاهمدت و زیگزاگی آنها موجب آشفتگی در فعالیتهای کسبوکارها میشود.
روشن است که ساختار حاکمیتی میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات باشد، کسبوکارها به حمایت و ایجاد بستر از سمت تصمیمگیران ارشد کشور نیاز دارند؛ اما رفتارهای آنها در مقابل مشکلات و مسائل کسبوکارها یا عمق مناسب را نداشته، یا با اقدامات دیگر تهدید و محدود شده، یا برخاسته از فهم واقعی مسائل نبوده و به سمت اقدامات فرمایشی و تبلیغاتی رفته؛ نتیجه آنکه خاطره روشنی از اعلام حمایتهای ساختار حاکمیتی در حوزه کسبوکار وجود ندارد. در این میان کسبوکارهای نوپا به دلیل نو بودن برخی مفاهیم قابلیت بیشتری برای ابهامآفرینی دارند.
در همین حال فرصت بیشتری به مدیران علاقمند به کارهای تبلیغاتی پر سروصدا میدهند. در طول سالهای اخیر نیز دیدهایم که مدیران بسیاری آمده و از نمد کسبکارهای نوپا برای خود کلاهی دوخته، گزارشهای آماری دلتشین صادر کرده، عکسهای جذاب یادگاری گرفته، مصاحبه کردهاند بی آنکه اقدام مثبت و مفیدی انجام شود.
این روزها که بسیاری از مدیران به دلیل جابهجایی ناگزیر دولت انگیزه چندانی برای خودنمایی ندارند، و همهگیری کرونا هم فرصت کمی برای این دسته از افراد گذاشته، فضایی فراهم شده که شاید بتوان امیدوار بود بازیگران اصلی زیستبوم کسبوکارهای نوپا درکشور بدون مداخله دولتیها کارشان را پیش ببرند.
روشن است که در شرایط سخت جاری برخی از کسبوکارها باید کرکرهها را پایین بکشند، بسیاری از پولهای مسمومی که در قالب وام به کسبوکارها پرداخت شده باید تسویه شود، حمایتها و بازارسازیهای کاذب رنگ میبازد، . . . اما در یک نگاه کلان باید همه اینها را به فال نیک بگیریم.
کسبوکارها باید با واقعیتهای فعالیت اقتصادی روبهرو شوند و خودشان برای زنده ماندن راهکار کشف و خلق کنند. وقتی وام حمایتی و تبلیغاتی نباشد، حتما باید به دنبال جلب سرمایه واقعی رفت، وقتی بازارسازی رانتی نباشد حتما باید برنامه درست برای حضور در بازار تدوین کرد، وقتی رقابت شکل بگیرد مشتری ارزشمند میشود، وقتی . . .
در دورهای که احساس میشود کسبوکارها به حال خود رها شدهاند با چشمانی نمناک اما دستانی گشادهتر میتوانیم برای ماندن یا نماندن در زیستبوم برنامهریزی و تلاش کنیم، حاصل برنامههای خود را ببینیم، از شکستها درس بگیریم و بر پیروزیهای حقیقی ببالیم.
بدین سان تحلیل نتایج روشن، سودمند و ممکن خواهد شد و همه چیز را به دولت و بدو نبود حمایت و اقدام وی ارجاع نخواهیم داد. زیستبوم کسبوکارهای نوپا به استقلال در برنامه و عمل بیش از هر چیز نیاز دارد.
در دنیای جدیدی که همهگیری کرونا پایهگذاری کرده با همان ساختاری که در این سالها داشتهایم قادر به ادامه حیات نخواهیم بود، بهتر آنکه درد بریده شدن بند حمایتهای ناکارآمد را همین اینک که فرصت باقی است بر خود هموار کنیم.