بلاکچین؛ قطاری که منتظر مسافرانش نمی‌ماند

یادداشتی از امیرعباس امامی بنیان‌گذار کارچین؛ به بهانه بیانیه اخیر بانک مرکزی

بانک مرکزی اخیرا بیانیه‏‌ای سخت‌گیرانه و مخرب در خصوص استفاده از رمزارزها و تکنولوژی بلاکچین منتشر کرده است و در آن علاوه بر تاکید بر انحصار ایجاد هر نوع ارز برای خود، تشکیل و فعالیت اشخاص برای ایجاد و اداره شبکه‏‌های پولی و پرداخت مبتنی ‌بر فناوری زنجیره بلوکی را ممنوع کرده است. فارغ از ابهامات فراوان در تفسیر بیانیه، اینکه چقدر این بیانه وجاهت قانونی دارد و آیا اساسا رمزارزها پول هستند یا خیر، در این یادداشت به ریشه این قبیل موضع‏‌گیری‌‏ها و پیامدهای ناگوار آن برای کشور اشاره مختصری شده است.

در ابتدا بد نیست به این پرسش بنیادین پاسخ دهیم که اساسا چرا تکنولوژی بلاکچین در میان کشورها و حاکمان آن‌ها مخالفانی دارد؟ پاسخ روشن است: بلاکچین هرگونه قدرت متمرکز را به خطر می‌اندازد.

در این بین بعد اقتصادی جزو مهمترین ابعاد قدرت محسوب می‌‏شود و قدرت خلق پول یکی از مظاهر آن است. سال‎هاست قدرت انحصاری خلق پول اعتباری در اختیار حکومت‎ها بوده و این انحصار امکان خرج از خزانه غیب که به چاپ پول مشهور است را برای دولت‎ها فراهم کرده است. با اینکه خلق پول اگر متناسب با ظرفیت اقتصاد نباشد، به تورم منتهی خواهد شد و عملا خیلی دست دولت‎ها برای چاپ پول، بدون تبعات منفی باز نیست؛ نفس قدرت انحصاری خلق پول چیزی نیست که دولت‎ها حاضر باشند شریکی خود خواسته را در کنارشان تحمل کنند.

معمولا حکومت‎ها برای موجه جلوه دادن این انحصار، با این پیش‎فرض که خیرخواه‎ترین نهاد جامعه هستند، امکان اعمال سیاست‎های پولی را منوط به داشتن این انحصار می‎دانند. توضیح آنکه سیاست‎های پولی به عنوان بخشی از سیاست‌‏های اقتصای، اغلب با اهدافی نظیر کنترل تورم، ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی اعمال می‏‌شود. البته اینکه چرا در برخی کشورها این اهداف میسر نمی‏‌شود و مشکل کجاست، موضوع این یادداشت نیست.

نگرانی‌های موجه دولتی

به هر حال، این همه داستان نیست. دولت‎ها نگرانی‏‌های دیگری هم دارند که اتفاقا شاید موجه‏‌تر از دلایل فوق باشد. این نگرانی‏‌ها عبارتند از پولشویی، تامین مالی تروریسم و فرار مالیاتی (که خود به نوعی یکی از اهداف پولشویی است). حال اگر پدیده‌های تکنولوژیک وجود داشته باشد که بتواند به دور از چشم حکومت‏‌ها زمینه مناسبی برای انجام این اعمال خلاف فراهم کند، طبیعی است که باید با آن برخورد شود. اما برخورد با پدیده‌های تکنولوژیک جدای هزینه‎های مشهود اجرایی و با فرض اینکه شدنی است! هزینه‏‌های پنهانی هم دارد. هزینه‏‌هایی در بلندمدت و از رفاه جامعه! وقتی حکومت پدیده‌های تکنولوژیک را ممنوع می‏‌کند، ممنوعیتی که اغلب به طور ضمنی (و بعضا حتی صریح) با ممنوعیت اصل تکنولوژی هم همراه است. جامعه را از مواهب آن تکنولوژی محروم می‏‌کند.

فرض کنید تکنولوژی‏‌های داریم که به دلیل ویژگی‏‌های ذاتی منحصر به فرد خود قابل نادیده گرفتن نیست. بسیاری در جهان، در حال توسعه محصولات و خدماتی مبتنی بر آن هستند که روز به روز هم بر تعداد آن‏ها اضافه می‏‌شود و عملا هیچ سدی امکان مقابله با این سونامی پدیده‌های تکنولوژیک را ندارد. یک دولت هوشمند برای مقابله با این سونامی چه می‏‌کند؟ به نظر ساخت یک کانال در مقایسه با یک سد راه‌‏حل عاقلانه‏‌تری است. کانالی که بتواند سونامی ویرانگر را به جریان آبی ارزشمندی برای اقتصادی و رفاه جامعه تبدیل کند.

دوباره فرض کنید با کشوری مواجه‌ایم که اتفاقا از کم آبی هم رنج می‏‌برد و کانالیزه کردن این سیل ویرانگر می‏‌تواند منتهی به آبادی آن شود. فرض کنید بر خلاف بسیاری از کشورها از ظرفیت‏‌های فراوانی از جمله نیروی جوان، انرژی ارزان، بازار بزرگ و متخصصین تحصیل‌کرده و … هم برخوردار است و عملا در آن جامعه، بستر لازم برای جهش‌‏های بزرگ اقتصادی با استفاده از این فرصت تاریخی نیز فراهم است. فرصت‌های تاریخی که بسیاری از کشورهای همسایه بر موج آن سوار شده‏‌اند و استراتژی‏‌های توسعه خود را بر روی آن بنا نهاده‌اند. استراتژی بلاکچینی ۲۰۲۱ دولت امارات تنها یکی از این برنامه‏‌ها است.

واقعیت این است که بلاکچین یک فرصت است. یک فرصت تاریخی که کمتر از انگشتان یک دست در هر سده دست می‏‌دهد! پنجره‎ای که به سرعت بسته خواهد شد. قطاری که منتظر مسافرانش نخواهد ماند و به زودی مسافران جا مانده، باید حسرت موقعیت سوارشدگان، بازارهای از دست رفته و فرصت‏‌های سوخت شده‎شان را بخورند.

پیام‌‏رسان فراگیر در سطح منطقه، کم‌ترین حق ما بود…

خبر خوب این است که هنوز فرصت باقی است. هنوز می‌‏توان جزو مسافران پیشرو این قطار بود. تنها کافی است هوشمندی، مسئولیت‏‌پذیری و درایت در حاکمیت و نهادهای آن وجود داشته باشد. تنها کافی است با تکیه بر عقل و دانش و استفاده از تجربیات کشورهای پیشرویی نظیر ژاپن، استرالیا، فنلاند، سوئیس، استونی و …، به سرعت و با بالاترین اولویت چارچوبی قانونمند با رویکردی توسعه‏‌ای و نه محدودکننده، برای تکنولوژی بلاکچین و مظاهر آن اعم از رمزارزها تدوین، تصویب و در بازه‏‌های زمانی مناسب پایش و اصلاح شود.

نکته کلیدی اینجاست که هر چند تکنولوژی بلاکچین محدود به رمزارزها نیست، بخش زیادی از پلتفرم‏‌های بلاکچینی، بدون وجود یک «رمزارز درون پلتفرمی» عملا بلاموضوع خواهند بود. در واقع رمزارزهای درون پلتفرمی کارکردی مشابه خون در رگ پلتفرم دارند و عملا ممنوعیت آن‏ها یعنی حذف بخش عمده‏‌ای از پلتفرم‏‌های بلاکچینی! پلتفرم‌‏هایی که اگر توسعه آن‏ها در داخل ممنوع شود، علاوه بر محرومیت کشور از خلق ثروت و تسخیر بازارهای منطقه‌‏ای و جهانی، به دلیل بدون مرز بودن این تکنولوژی، به زودی باید شاهد پیشی‌گرفتن بیش از پیش رقبای منطقه‏‌ای و تسخیر بازارهای داخلی توسط پلتفرم‌‏های بلاکچینی دیگرانی باشیم که توسعه این پلتفرم‏‌ها در کشورهایشان جرم نبوده است. از گذشته درس بگیریم، داشتن یک پیام‏‌رسان فراگیر در سطح منطقه، کمترین حق ما بود…

مطالب مرتبط:

۲ نظرات
  1. عادل می گوید

    مثال های خوب و قابل تاملی داشت این متن

  2. امیرعلی قادرپور می گوید

    بلاکچین یک پله صعودی .. کاش بشه واقعا تو ایران ازش استفاده کامل کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.