بازار هدف: فیلتر بورسی استارتاپهای ضررده
بازار جدید فرابورس میتواند از ورود شتابزده و بدون منطق استارتاپهای نابالغ به بازارهای اصلی بورس جلوگیری کند
شرکت فرابورس ایران همزمان با برگزاری یک نظرسنجی آنلاین اعلام کرده در حال راهاندازی یک بازار جدید برای عرضه سهام شرکتهایی است که شرایط آنها با قوانین فعلی بازار سرمایه همخوان نیست اما ورود آنها به بورس میتواند منجر به توسعه اقتصاد کشور شود.
به زبان سادهتر این اطلاعیه درباره آغاز به کار بازاری است برای برخی استارتاپها و شرکتهای فناوری که از ابتدای سال 99 تلاش زیادی را برای بورسی شدن آغاز کردهاند. بازاری که بازار هدف نام گرفته و به گفته فرابورس به شرکتهای دانشبنیان، استارتاپها و هر شرکتی که ریسک بالایی برای بازار سرمایه دارد اختصاص خواهد یافت تا به جای ورود به بازار اصلی بورس به این بازار وارد شوند.
فرابورس ایران هدف اصلی از راهاندازی این بازار را ایجاد بستری مناسب برای شرکتهای بزرگ، متوسط و کوچک استارتاپی و دانشبنیان اعلام کرده است که شرایطی چون اندازه شرکت، وضعیت مالی و عملیاتی، نوع فعالیت، داشتن زیان انباشته، دارا بودن ریسکها و… آنها را از ورود به بورس باز میدارد. فرابورس اعلام کرده با طراحی و ایجاد یک بازار مجزا برای این گروه به نیاز ذینفعان این حوزه برای ورود به بازار سرمایه پاسخ خواهد داد. نیازی که از قضا این روزها در بین استارتاپها عطش زیادی برای آن دیده میشود.
انگی بر پیشانی استارتاپها یا وفاداری به منطق بورس
اما پرسشی که با ایجاد بازار هدف فرابورس مطرح میشود این است: آیا این همان بازاری است که استارتاپهایی چون دیجیکالا و شیپور و تپسی در پی ورود به آن بودند یا ورود به بازاری که به صورت پیشینی به اعضای خود برچسبهایی چون زیانده بودن، صورتهای مالی و عملیاتی مبهم و نامطمئن، پرریسک بودن و… میزند بیشتر یک باخت است تا یا یک دستاورد؟ این سوال از این جهت مهم است که استارتاپها مدتهاست با کم شدن حجم سرمایهگذاری خطرپذیر، در پی آنند که برای تامین مالی یا برای خروج سرمایهگذارهای اولیه از ساختار شرکتی آنها به منابع بازار سرمایه دست یابند. بهویژه با صعود بیسابقه شاخص بورس، این تمنا بیش از هر زمان دیگری تشدید شده است، اما فشارهایی که در یک سال گذشته از سوی استارتاپها و برخی شرکتهای دانشبنیان برای ورود به بورس انجام شد با سدی به نام قوانین بازار سرمایه روبه رو شده است. قوانینی که اجازه ورود شرکتهای پرریسک و غیرسودده را به بورس نمیدهد. و از آنجا که بیشتر استارتاپهای ایرانی هنوز به مرحله سوددهی نرسیدهاند عملا راهی برای ورود استارتاپها به بورس وجود نداشت. حالا به نظر میرسد فرابورس با ایجاد یک بازار که به نوعی سندباکس (جعبه آزمونوخطا) بورسی است میخواهد هم فشارها برای ورود استارتاپها به بورس را از دوش خود بردارد و هم ریسک ورود بدون ضابطه آنها را برای بازار سرمایه حداقلی کند. ریسکی که این روزها و با هجوم سهامداران خرد و کم تجربه به این فضا بیش از گذشته هم شده است.
اما سوال کلیدیتر این است که آیا استارتاپهایی که با رویای تامین مالی در پی بورسی شدن بودند حاضرند تحت تابلویی که ممکن است سرمایهگذاران خرد را بترساند وارد این حوزه شوند و اصولا چنین تابلویی چقدر در اقبال نشان دادن سرمایههای این بازارها به این شرکتها تاثیرگذار خواهد بود.
مطالب مرتبط:
مرا بکش اما بورسیام کن!
شیپور هم میخواهد بورسی شود
حضور تپسی و دیجیکالا روی تابلو بورس در دستورکار این سازمان قرار گرفت
از سوی دیگر شاید بازار هدف پاسخی باشد به نگرانی آنها که میگفتند ورود استارتاپها به بورس با هر ضرب و زوری میتواند هم بورس آسیب بزند و هم به کلیت اکوسیستم استارتاپی. بسیاری از فعالان اکوسیستم استارتاپی نگران هستند که ورود استارتاپهای غیرمستعد به بازار سرمایه و واکنش منفی بازار به سهام و ارزشگذاری آنها، به بسته شدن راهی منجر شود که ممکن است در ۵ سال آینده برای استارتاپهای مستعد، گزینهای قبالاتکا در تامین مالی باشد. مسابقه فعلی که برخی استارتاپها برای ورود به بورس رقم زدهاند هم تا حدی ناشی از این ترس است که مبادا اولین استارتاپی که به هر ضرب و زوری از تونل ورود به بورس رد شد، در پی واکنش بازار سرمایه به واقعیتهای کسبوکاری آن، راه پشت سر خود را مسدود کند و بسیاری از آنها که مستعد حضور در این فضا بودهاند پشت یک تونل ریزشکرده بمانند و ورودشان به بورس با یک تاخیر چندساله همراه شود. استارتاپهایی چون کافهبازار، آپارات و فیلیمو، اسنپ و… شاید از منظر سوددهی شانس ورود به بازارهای اصلی بورس را داشته باشند اما اینکه بقیه استارتاپهای ایرانی چقدر شانس دارند که بدون ورود به بازار هدف مستقیما وارد بازارهای اول و دوم بورس شوند از همین حالا پاسخ روشنی دارد. جدا شدن برخی استارتاپها از استارتاپهای بازار هدف شاید چندان خوشایند آنها که برای تامین مالی نیاز مبرم به سرمایههای این بازارها دارند نباشد. این شاید پاشنه آشیل بازار هدف برای استارتاپهایی باشد که در یک سال گذشته تلاش کردهاند هرجور شده خود را به بورس برسانند.
درباره بازار هدف باید منتظر ماند و دید ورود اولین استارتاپها به آن با چه واکنشی از سوی صاحبان سرمایه مواجه خواهد شد. از سوی دیگر به نظر میرسد با پیگیریهای وزارت ارتباطات و وزارت اقتصاد که علیرغم مخالفت بورسیها دنبال شکلگیری این بازار بودهاند؛ لابیگری برای ورود به این بازار بیش از هر شاخص دیگری موثر خواهد بود. چرا که وقتی مجوز ورود شرکتهایی با ریسک بالا یا غیرسودده به بورس داده شود، حتما صفی طولانی از شرکتهای مختلف شکل خواهد گرفت که مدتهاست گوشهچشمی به تامین سرمایه از بورس داشتهاند و این موضوع میتواند تفکیک استارتاپ و غیراستارتاپ را از توان هیئت پذیرش بورس خارج کند و متر و معیارهای دیگری را برای شناسایی واجدین شرایط رقم بزند.
ورود به بورس رویای بسیاری از استارتاپهای ایرانی است؛ باید دید اولین استارتاپی که به این بازار پا میگذارد کدام است و مهمتر اینکه آیا به بازار هدف میرود یا به بازارهای اصلی بورس.