تحول در صندوق نوآوری یا یک ۱۰۰۰ میلیاردتومان دیگر؟
یادداشتی از رضا جمیلی، سردبیر آیچیزها
این روزها صحبت حمایت از استارتاپها از مجلس گرفته تا هیئت دولت، حسابی گرم و بلند است. در این میان بخشهای مختلف دولتی در یک مسابقه کور و بدون تاکتیک با یکدیگر برای دلبری از استارتاپها در رقابتی سخت باهم میتازانند. در این میان اما نقش صندوق نوآوری و شکوفایی و جایگاه و کارنامه آن کمی متفاوت است. صندوقی که وظیفه حاکمیتی آن حمایت از اکوسیستم نوآوری کشور است و البته سابقه آن تا حدود زیادی در این زمینه ناامیدکننده. صندوق در سالهای گذشته چند هزارمیلیاردتومان بودجه را (گفته میشود این رقم ۵ هزار میلیارد تومان است) روی شرکتهای دانشبنیان و برخی استارتاپها و برنامههای استارتاپی قمار کرد و نتیجه هم شد موجی از شکستهایی که تنها تعدادی بنیانگذار بدهکار به جا گذاشت.
حالا در دوره جدید صندوق نوآوری و با حضور علی وحدت به نظر میرسد برنامههای تازهای درحال پیگیری است؛ صحبت از حمایت مجدد و ادامه کمکهاست اما چیزی که نگرانکننده و تا حدی خطرناک به نظر میرسد اینکه ادبیات حمایتی همان است که قبلا بوده و خبرها هم نشان میدهد نه رویهای تغییر کرده و نه جزئیاتی از یک برنامه جدید منتشر میشود که بتوان مبنای تحولخواهی مدیران تازه و تحلیل و امیدواری را بر آن گذاشت.
کماکان صحبت از حمایتهای حیاتبخش از استارتاپها با استراتژی و ادبیاتی که در شش سال گذشته ضربه مهلکی به اکوسیستم استارتاپی وارد کرد ادامه دارد و تلاش برای خبررسانی و خبرسازی بیشتر از یک برنامه مدون که در آن جزئیات حمایت از زیست بوم نوآوری دقیق و مشخص توضیح داده شده باشد در دستور کار است.
نباید فراموش کرد که در روزهایی که ایدههای نوآورانه در میان سرمایهگذاران کمتر خریدار دارد باید صندوق نوآوری به سمت استارتاپها غش کند نه ویسیهایی که در چند سال گذشته با تمام داراییهایی که داشتهاند نتوانستهاند پرتفوی قابلتوجهای تشکیل دهند و یا اگر پرتفویی هم داشتهاند این روزها استارتاپهای شکستخورده و مقروض آنها در حال تلاش برای خلاصی از هیئتمدیرههای همیشه غایب و انحلال شرکتهایی هستند که روزی با هزار امید و آرزو ثبت کرده بودند.
به نظر میرسد اگر صندوق نوآوری و رئیس تازهنفسش قصد حیاتبخشی به کالبد نوآوری کشور و حمایت از استارتاپها و شرکتهای نوآور را دارند اولین گام این است که یک نقشه مشخص از سرمایهگذاریهای انجام شده توسط ویسیها تدوین کنند و نتایج و وضعیت این سرمایهگذاریها را بدون رودربایستیها بیزنسی معمول اعلام و به نقطهای برسند که بتوان آن را «وضعیت اکنون استارتاپهای ایرانی» دانست.
گام دوم هم این است که جزئیات برنامههای خود را به جای حمایتهای کلامی زودتر به اطلاع استارتاپهایی برساند که این روزها مشکل تامین سرمایه آنها را به لبهپرتگاه شکست رسانده. وگرنه دیر یا زود این ۱۰۰۰ میلیارد هم به سرنوشت چندهزارتای قبلی دچار میشود، با این تفاوت که احتمالا اینبار به جای استارتاپهای بدهکار با ویسیهای مقروض روبهرو خواهیم بود.