شناخت بازار پیشنیاز راهاندازی استارتاپ
نکاتی که قبل از ورود به دنیای استارتاپها باید بدانید
وارد شدن در جرگه کسبوکارها نیازمند شناخت و سنجش دقیق میدان فعالیت است. هر گروهی که علاقمند به اجرای درست و سودمند برنامههای خود برای حضور در بازار است در میان اقدامات گوناگون اجرایی باید برنامه تحلیل و شناخت بازار هدف خود را به درستی تنظیم کرده و پیش ببرد. شناخت بازار هدف و ارزیابی واقعی از حجم و اندازه آن یکی از گامهای مهم در روند تبدیل شدن از یک طرح خوب به یک کسبوکار خوب است.
روشن است که در زمستان برای رفتن به یک راهپیمایی در دل طبیعت خود را به ابزار و امکانات مناسب تجهیز میکنیم. در سالهای اخیر حتی برای خروج از خانه و رسیدن به یک نشانی از ابزارهای گوناگون استفاده میکنیم که نه تنها مسیر دسترسی به مقصد را روشن کند، بلکه در مقام یک راهیاب آگاه از وضعیت خیابانها و جریان ترافیک، بهترین مسیر را معرفی میکند. راهیابی کارآمد با استفاده از اطلاعات قابل تکیه و درستی انجام میشود که از اجرای اثرگذار در جریان ترافیک دریافت شده و به شکلی مناسب کنار یکدیگر قرار میگیرند. تحلیل مناسب این اطلاعات میتواند راه کوتاه، با کمترین بار ترافیکی و دارای سایر ویژگیهای مورد نظر ما را تعیین کند. شناخت بازار فرآیندی مشابه مسیریابی ترافیکی است.
در بسیاری از طرحهای نوآورانه که برای ایجاد و راهاندازی کسبوکار ارائه میشود، موضوع شناخت بازار به یک ضعف بنیادی و اثرگذار تبدیل میشود. طرحهای فراوانی را مشاهده میکنیم که صاحبان آنها فهم مناسب و واقعی از بازاری که قرار هست در آن حضور یابند، در اختیار ندارند. از طرفی جایگاه خود و نقشی که کسبوکارشان در آن بازار خواهد یافت را به روشنی درک نکردهاند.
در واقع شناخت بازار شامل روشن کردن اندازه آن بازار و ظرفیت فعالیت در آن است. برای رسیدن به این شناخت باید نیازهای واقعی برآورده شده و نشده آن بازار را بر مبنای آمارها کشف کرد. در پارهای موارد دسترسی به آمار دشوار یا ناممکن است، اما ترکیب اطلاعات و آمارهای خام میتواند ما را به پاسخ برخی پرسشها نزدیک کند. آنجا که دسترسی به اطلاعات آماری به صورت مستقیم ممکن نیست یا از ترکیب برخی اطلاعات نمیتوان پاسخ پرسشها را به دست آورد، اجرای پژوهش میدانی و گردآوری اطلاعات گریزناپذیر است. گرچه انجام چنین برنامهای نیازمند صرف هزینه و زمان است، اما ضرورت اجرای آن را نمیتوان نادیده گرفت.
دریافت دیدگاهی روشن از حجم و نوع فعالیتهای رقبا در هر بازار نیز یکی دیگر از اهداف اجرای برنامه شناخت بازار است. کسب این نوع اطلاعات در پارهای موارد ساده به نظر میرسد، اما به دلیل کارکرد کلیدی که دارد باید با دقت و وسواس دنبال شود. همانگونه که دستکم گرفتن رقبا موجب در پیش گرفتن راههای نادرست میشود، افزایش وزن غیرواقعی آنها نیز ما را به سمت صرف هزینههای نابهجا میکند.
کسبوکاری که قرار هست وارد بازاری مملو از رقبای پرتوان شود را به شناگری تشبیه میکنند که پا در اقیانوسی قرمز شده از خون سایر بازیگران میگذارد؛ این اقیانوس پر از کوسههای درندهای است که خونهای بسیار ریختهاند. انتظار نمیرود شناگری در این اقیانوس قرمز با همان شیوه، ابزارها و روشهای شنا در اقیانوس آبی و خالی از خطر انجام شود. یکی از مهمترین گامها در برنامه شناخت بازار آن است که بدانیم پا در اقیانوس قرمز میگذاریم یا اقیانوس آبی.
- مطالب مرتبط
دیگر تجربههای استارتاپی مهران امیری را اینجا دنبال کنید
بی دلیل نیست که برخی برنامههای کسبوکار در نخستین گامهای ورود به بازار با دشواریهای بسیار روبهرو میشوند، بررسی کوتاه روی الگوی کسبوکار آنها نشان میدهد که شناخت بازار توسط آنها یا به درستی انجام نشده یا اینکه اطلاعات مناسب و قابل تکیه برای رسیدن به شناخت مناسب از بازار در اختیار آنها نبوده. اگر الگوی کسبوکار نقشه راه را نشان میدهد، برنامه شناخت بازار به صاحبان طرحها میگوید که الگوی کسبوکار آنها در چه فضا و با چه ویژگیهایی آزموده خواهد شد. اطلاعات ناکافی، نداشتن منابع قابل اطمینان، در دسترس نبودن منابع و آمار مناسب و دشواریهای مشابه نباید بهانه اجرا نشدن مناسب این مرحله باشد.