در پنل اینترنت اشیا همایش آینده وب و موبایل چه گذشت؟
چهارمین همایش آینده وب و موبایل ایران در روزهای 29 و 30 آذر 97 در دانشگاه امیرکبیر برگزار شد. این رویداد که در چهار بخش مدیریت و توسعه نرمافزار، اینترنت اشیا، دیجیتال مارکتینگ و هوش مصنوعی میزبان سخنرانان و فعالان حوزه وب و موبایل ایران بود فرصتی برای شنیدن تجربههای استارتاپهای این حوزه نیز به حساب میآمد.
در این میان، پنل اینترنت اشیا به مدیریت سارا ستوده، مدیر توسعه کسبوکار سایمان تک و با شرکت محمدرضا بهمنی، بنیانگذار استارتاپ «هوش مصنوعی و رباتیک ایرانیان»، نوید امیدیان، برنامهنویس و بازیساز، محمدرضا رحمانی، مدیر عامل رند نیز محل گفتگوی فعالان و علاقهمندان این حوزه بود. آنچه میخوانید گفتگوی این پنل است:
سارا: نوید یک سؤال دارم. قبل از این که وارد حوزۀ IOT شوی، یک UI/UX کار خیلی خوب بودی و هستی و در حوزۀ بازی هم کار میکردی. چه شد که به سمت IOT آمدی؟
نوید: به این سؤال میشود جوابهای روتین داد: IOT خیلی جذاب بود، IOT را خیلی دوست داشتم، IOT خیلی خوب بود! ولی بگذار جواب واقعی را بگویم. من خیلی پشت در میماندم. نمیدانم شما هم اینطور هستید یا نه. من هیچ وقت کلید به همراه ندارم. خیلی پیش میآید که پشت در بمانم. با خود گفتم «من برنامهنویس اپلیکیشن هستم و Appهای اندرویدی میسازم. چکار کنم که زندگی را برای خودم راحتتر کنم، اینقدر پشت در نمانم و حتی گاهی از دیوار همسایه بالا نروم؟». قدری سرچ کردم و فهمیدم IOT و خانههای هوشمند به هم ربط دارند. با دوستانم، با همین قطعۀ «آردوینو» که شما معرفی کردید وسیلهای ساختم که با یک دکمه در app درب خانه باز میشد. دیدیم IOT چقدر جذاب است.
سارا: آیا آن موقع متوجه بودی کهکاری که داری انجام میدهی IOT است؟
نوید: راستش نه! ما فقط میخواستیم یک «در باز کن» بسازیم. من در واقع هیچ وقت آن دربازکن را نساختم ولی وقتی وارد این حوزه شدیم دیدیم که چقدر جذاب است و چه کارهای زیادی میتوان در آنجا کرد. امکانات جالبی دارد و پروژههای خوبی را میتوان با آن ساخت. الآن سه یا چهار سال میگذرد و هنوز دربازکن را نساختهام ولی 4 یا 5 پروژۀ دیگر در حوزۀ IOT درست کردهایم. جواب خیلی قشنگی ندارم. جوابم مثل خودم است: من پشت در زیاد میماندم.
سارا: شما سالهای زیادی است که در حوزۀ مادر و کودک فعالیت میکنید. به نظرتان آیا این حوزه جایی برای ورود تکنولوژی IOT دارد؟
محمدرضا: دقیقاً یکی از categoryهایترند (trend) بازار دنیا همین است. برای این که مطلب را قدری بیشتر باز کنیم لازم به یادآوری است که یکی از ترندهای دنیا، خانههای هوشمند است. در تمام دنیا همه از دیوایسهای هوشمند مختلف استفاده میکنند. مسئله اینجاست که باید ترندهای بازار را تا حدی بومیسازی کنیم. در کشورهای توسعهیافته انرژی خیلی گران است و استفاده از خانهها و دستگاههای هوشمند برایشان بسیار جذاب است ولی همان دیوایس (device) را اگر به ایران بیاورید به خاطر هزینۀ پایین انرژی، استقبال چندانی نمیشود و احساس نیاز مردم را نمیبینید. در حوزۀ مادر و کودک وضعیت دقیقاً برعکس است.
سارا: یعنی به نظرتان نیازها به قدری زیاد است که این تکنولوژی را وارد کنیم؟
نوید: باید نیازها را پیدا کنیم. تخصص من در حوزۀ مادر و کودک است، یک سایت در این زمینه دارم و خودمان هم کارهایی در زمینۀ IOT مادر و کودک انجام میدهیم. ما این نیاز را شناخته و بومیسازی کردهایم. یک نکتۀ مهم در مورد شناخت این است که بدانید خانوادهها برای بچههایشان خیلی هزینه میکنند. از اصلیترین دغدغههای خانوادههای ایرانی، بچههایشان است؛ مخصوصاً نوزاد وقتی تازه به دنیا میآید، بعضی چیزها را نمیتواند به پدر و مادرش منتقل کند. این دستگاهها کمک میکند که مشخصات مشکلی که نوزاد دارد برای پدر و مادر ارسال کند و آنها جلوی مشکل را بگیرند.
سارا: پس کلاً نظرتان این است که جا برای کار در حوزۀ IOT خیلی زیاد است؟
محمدرضا: قطعاً همین طور است، ولی به شرطی که از بازار شناخته داشته باشیم و کاملاً بومی باشد، نه این که بگوییم «چون خارجیها این کار را کردهاند در ایران هم خیلی خوب است».
سارا: لازم میدانم به آقای بهمنی تبریک بگویم. او مدال طلای روبوکاپ آسیا و اقیانوسیه را هفتۀ قبل کسب کرده، جای افتخار دارد.
(تشویق همگان)
سارا: وقتی رزومۀ آقای بهمنی را بخوانید خسته میشوید چون اینقدر نوشته که باید مرتب اسکرول کنید. من نمیدانم کی وقت کرده این همه کار انجام دهد. محمدرضا، تو در حوزۀ روباتیک (Robotic) کار میکردی و کماکان هم کار میکنی. تو چه شد که به سمت IOT آمدی؟
محمدرضا بهمنی: داستانش خیلی جالب بود. یادم هست در سال 94 مخترع برتر کشور در جشنوارۀ اختراعات شدم. یک خانم در جشنوارۀ اختراعات مرا دید و از من خواهش کردم در حوزۀ سلامت، دستگاهی را اختراع کنم که به کار او بیاید. این جرقۀ فکری در ذهن ما ایجاد شد. بعد تحقیق زیادی کردیم تا ببینیم در حوزۀ ایشان چه کاری میتوانیم انجام دهیم. خود من، هم developer اندروید بودم و هم IOS. به develop کردن Hardware هم تقریباً مسلط بودم. تصمیم گرفتیم برای اولین بار در دنیا به سمت ساخت یک ویلچر برویم که با موبایل کنترل میشود و پردازش تصاویر را انجام میدهد. الآن هم به طرف deep learning رفتهایم. یک فرد که ناتوان جسمی است، با حرکات مردمک چشم یا سر خود میتواند ویلچر را کاملاً کنترل کند. تمام این اتفاقها از طریق IOT انجام میشود. هم نیاز به ارتباط و کانکشن داریم، هم از دیتا و لاگ یک نفر برای نفر دیگه استفاده میکنیم و سمت حرکت را Recommendation میدهیم.
سارا: آیا قبل از این که محصول را بسازی میدانستی که حوزۀ IOT است یا اول وارد شدی و بعد فهمیدی که مربوط به IOT است؟
محمدرضا بهمنی: از ابتدا در این باره اطلاعاتی داشتم. در حوزۀ ساینس قبلاً کار کرده بودم ولی الآن، حداقل در مسابقات جهانی آسیا و اقیانوسیه، به محصول واقعی IOT رسیدیم. یک داشبورد هوشمند برای خودروهای ایرانی ساختهایم که میتواند قابلیت «خودران شدن» را به ماشینها بدهد و خطرات را گوشزد کند.
سارا: یکی از حاشیههای خیلی بیدلیل که وجود دارد ترجمه کردن نام این تکنولوژی است. بعضیها اسمش را «اینترنت اشیا» میگذارند و عدهای هم «اینترنت چیزها»! به نظر من هیچ کدام درست نیست دلیلی ندارد که چیزی که مربوط به خودمان نیست ترجمه کنیم. مگر «ته دیگ» ما را آنور ترجمه میکنند؟ میخواهم نظر شخصی تو را بدانم. آیا به نظرت ترجمۀ IOT «اینترنت اشیا» میشود یا «اینترنت چیزها» یا چیزی که جدیداً اسمش را «اینترنت شاهد» گذاشتهاند و نمیدانم از کجا در آمده!
محمدرضا بهمنی: من هم این را شنیدم.
سارا: آیا اصلاً به نظرت ترجمۀ اسم یک تکنولوژی کار درستی است؟
بهمنی: نمیدانم! حتی یادم هست مدتی به جای «دبلیو دبلیو دات» میگفتند «دبلیو دبلیو گردالی گوگل گردالی کام». در این حوزه چنین اتفاقهایی زیاد میافتد. به نظر من ترجمه کردنش چندان معنایی ندارد. خیلی وقتها دوستانم میخواهند راجع به موضوعی سرچ کنند و چون کلمهاش فارسی شده نمیتوانند معادل انگلیسیش را پیدا کنند.
سارا: مثل قضیۀ «ترجمۀ RFID به ردفاشگر» و اینجور چیزها!
محمدرضا بهمنی: آری! از این اتفاقها ممکن است بیفتد.
سارا: نوید، نظر تو چیست؟ تو با خیلی از مدیران دولتی جلسه داشتهای. آنجا چه عبارتی را به کار میبری؟ اینترنت اشیا؟
نوید: به نظر من بهتر است با ترجمۀ آن به «اینترنت اشیا» مبارزه نکنیم. گرچه این ترجمه مفهوم 100% کاملی را نمیرساند، بهتر است با آن مبارزه نکنیم و بگذاریم چنین اسمی دوستانه جا بیفتد؛ چون مطرح شده! مثل «تاید» میماند که اول به نام «تاید» معروف شد و بعد هم که برندهای دیگر آمد هنوز به نام «تاید» میشناختند. این فناوری به اسم «اینترنت اشیا» وارد کشور شد. به نظر من مبارزه با آن عبارت کاملاً اشتباه است و باید این ترجمه را کاملاً بغل کنیم.
سارا: یعنی این غلط را که مردم مرتب تکرار میکنند ما بگوییم «اشکالی ندارد و ادامه دهید»؟
نوید: بعضی غلطها مفیدند؛ مثل همین! این که ترجمهاش را دقیقاً چه چیزی بگذاریم یک بحث جانبی است. بگذارید با «اینترنت اشیا» جلو برویم. ترجمۀ تحت اللفظی کاملاً درستی نیست ولی باید با آن کنار بیاییم. احساس میکنم جوابم برای شما قانع کننده نبود.
سارا: بعد از پنل دربارهاش صحبت میکنیم. قدری راجع به کسب و کارت بگو. تو در حوزۀ smart parking کار میکنی. درست است؟
نوید: آری! ما 3 یا 4 سال است که در حوزۀ IT فعالیت میکنیم و یکی از مهمترین محصولاتمان پارکینگ هوشمند است. مفهوم پارکینگ هوشمند از اسمش پیداست. یک سری سنسور در جاهای پارک قرار میدهیم. این سنسورها به اینترنت وصل میشوند و یک اپلیکیشن که روی سِروِر است میتواند ببیند که پارکینگ چند جای خالی دارد. همچنین میتواند جای پارک را رزرو یا نزدیکترین جای پارک را پیدا کند. این دقیقاً IOT است. ما سلوشنی را با IOT پیادهسازی کردیم که راهی جز این نداشت. چند کار دیگر هم داریم انجام میدهیم مثلاً بطری هوشمند ساختیم و تجهیزات مانیتورینگ محیطی را درست کردیم. کارهای زیادی در این حوزه انجام دادیم ولی عجیب است که IOT به قدری جذاب است و فیلدهای مرتبط دارد که نمیدانم در کدام یک کار کنیم. گاهی 5 یا 6 حوزه را در شرکت مطرح میکنیم و میگوییم «در کدام یک فعال باشیم؟». بعد میگوییم «برای آن حوزه نیرو نداریم» ولی یکی از بچهها که حوزۀ سلامت را دوست دارد میگوید «حتماً باید به سمت آن برویم» ولی نمیتوانیم.
سارا: آیا فقط بر اساس علاقه جلو میروید یا بازار را هم نگاه میکنید؟
نوید: نیازها خیلی زیادند. در حوزۀ سلامت، حمل و نقل و تمام حوزهها نیاز هست. هر چقدر نیرو وارد کار IOT کنیم باز هم کم است. موضوع بحثمان آمار نیست ولی واقعاً تعداد گوشیهای هوشمند دارد بیشتر میشود و سختافزارهای IOT افزایش مییابند در حالی که نیاز زیادی به کار در آن حوزه هست. من همه را به کار در این حوزه تشویق میکنم؛ مخصوصاً اگر مثل من بیش فعال باشند و بخواهند در چند حوزه همزمان کار کنند. همان طور که سارا گفت، اگر چندوجهی هستی، IOT برایت واقعاً جذابیت دارد. IOT با سختافزار، سمت سرور، نرمافزار و خیلی چیزهای دیگر کانکشن دارد. اگر ذرهای برایتان جذاب است حتماً به سمتش بروید.
محمدرضا: یک نکته را لازم به ذکر میدانم. بچهها کاملاً درست میگویند و کاربردهای IOT زیاد است ولی باید به فکر مجوز هم باشید؛ فرضاً جلوتر که میروید وزارت بهداشت میگوید «مجوز شما کجاست؟» کل آن قضیه را پلمب میکنند.
سارا: من هم میخواستم همین را بگویم. در حوزۀ مادر و کودک، نگرانیهای زیادی وجود دارد. فرضاً دستبندی که به دست بچه وصل میکنیم تا علایم حیاتی او را نشان دهد، اگر با بلوتوث کار کند خطراتی ایجاد میکند. اگر با زیرساخت دیگری هم باشد خطرات خاص خود را دارد. به نظرتان آیا گرفتن مجوز برای کسب و کارهای اینچنینی خیلی سخت است؟ چند وقت قبل هم دیدیم که تعدادی از کسب و کارهای حوزۀ سلامت را تعطیل کردند.
محمدرضا: این موضوع دو بخش دارد. یکی مسئلۀ ارتباطات است و این که ارتباطات آسیبی به بچه یا به فرد نرساند و دوم موضوعی که وزارت بهداشت خیلی رویش تأکید دارد. تحقیقهایی که ما کردیم حاکی از آن است که «اگر برخی موارد تشخیصی ما منجر به درمان و تجویز نشود، از نظر وزارت بهداشت نه تنها هیچ مشکلی ندارد بلکه به راحتی مجوز میدهند و همکاری میکنند». یعنی سیستم باید فقط هشداردهنده باشد و فرضاً بگوید «الآن در ضربان قلب تغییری ایجاد شده» ولی نگوید «چون ضربان قلب تغییر کرده فلان کار را بکن». وزارت بهداشت میگوید «تجویز را باید حتماً دکتر انجام دهد». اگر میخواهید یک دیوایس را طراحی یا در حوزهای مرتبط با یک بخش خاص ورود کنید باید قبل از آن بپرسید تا Product شما دست به تجویز نزند.
سارا: من یک سری از «توئیتها» را که قابل خواندن هستند میخوانم. گفته «اگر ترجمه در حوزۀ IOT Developer بد است تقصیر فارسیزبانها نیست تقصیر متولیهای این حوزه است. احمقانه است که بگوییم همه چیز انگلیسی شود». این هم یک نظر است. گفتهاند «این که چند ترجمۀ مسخره در حوزۀ IT دیدهاید دلیل نمیشود که ترجمه نکنیم. اگر غیر از این باشد بعد از مدتی کل زبان نابود میشود و باید کلاً انگلیسی حرف بزنیم». البته باز هم میگویم که بحث من سر تکنولوژی است و با زبان و ادبیات و شعر فرق میکند. «بهتر نیست به جای ترجمۀ IOT به مسائل تخصصیتر بپردازیم؟». اتفاقاً این سؤال جزء سؤالهایی هست که در همۀ رویدادها میشود که «کدامش بهتر است؟». به همین دلیل پرسیدم. گفتهاند «آیا الآن مشکل ما جوانها ترجمۀ IOT است؟».
سارا: «کل فیلمها و صحبتها حول همین موضوع میچرخد». «بحث سر ترجمه است واقعاً؟ خود طرف میگه اون موقعی که شروع کردم نمیدونستم اسمش چیه» فکر نکنم تو را میگویند نوید! «پنل در مورد ترجمه است؟». باز هم میگویم به این خاطر سؤال را پرسیدم که خیلی جاها از بحث اصلی دور ماندیم و به سمت حاشیهها رفتیم. هدف ما نیز همین است که بگوییم ترجمه، موضوعی کاملاً حاشیهای به شمار میرود و دردی را دوا نمیکند؛ پس بهتر است اسم اصلی خودش را صدا بزنیم. «به نظرم ترجمه در حوزۀ فنی و تخصصی شاید جالب نباشه اما اگه میخواهد به حوزۀ عمومی مردم بره ترجمه شدنش اشکالی نداره. شما به جای موبایل میتونی بگی همراه، اشکالی هم پیش نمیاد». «چرا سارا سوسوله گیر داده به ترجمه؟». چون من سر ترجمۀ یک کتاب که خیلی اصرار داشتم اسمش IOT بماند 8 ماه ترجمهاش عقب افتاد و کلی ضرر دادم فقط به خاطر این که برای گرفتن یک سری از مجوزها به من گیر دادند که «تو باید بگویی اینترنت اشیا یا اینترنت چیزها، اسم انگلیسی را قبول نمیکنیم». یکی دیگر از مشکلات حوزۀ استارتاپها یا IOT ایران این است که بچههایی که در حوزۀ استارتاپ ایده میدهند خیلی در سمت ریتیل (retail) ایده میدهند؛ همان چیزی که تو اول به سراغش رفتی؛ در زمینۀ دربازکن هوشمند یا یک app که چراغ را خاموش و روشن کند؛ در حالی که نگاههای خیلی کلانتر و بزرگتری به IOT هست؛ این که میتواند در حوزۀ لجستیک، صنایع نفت و گاز، کنترل ترافیک و… کمک زیادی به ما کند. میخواهم نظر تک تکتان را در این باره بدانم که چرا بچههای ایرانی تا اسم IOT میآید ابتدا به سمت خانۀ هوشمند میروند و بعد کلید هوشمند؟ بعد هم میگردند که در خانه، هر چیزی که هست را هوشمند کنند. چرا به سمت بحثهای کلانتر نمیروند؟
نوید: به نظرم اصلاً درستش هم همین است که از اینجا شروع کنند؛ اتفاق خوبی است، اتفاق بدی نیست، ولی توقف در آنجا ایدۀ بدی است. من خیلی از شرکتهای حوزۀ IOT را دیدهام. مثلاً ما به نمایشگاه IOTechs رفته بودیم. 30 یا 40 شرکت در آنجا بود که 20 تایش خانۀ هوشمند ساخته بود. مگر ما چقدر نیاز داریم؟ مگر چند بار نیاز داریم خانه را هوشمند کنیم؟ مگر اصلاً چند روش برای هوشمند کردن خانه هست؟ چرا همه به این سمت میرویم که خانه را هوشمند کنیم؟ به نظرم شروع خیلی خوبی است که دربازکن بسازی یا چراغ را کنترل کنی. اینها به درد خانۀ خودمان میخورد ولی این خانهها و گلخانههای هوشمند که میسازند باید فقط تمرین باشد. قطعاً شرکتها اینها را قبلاً ساخته و تبلیغ کردهاند و جایی برای کار بیشتر در آن حوزه نیست. باید ببینیم چه نیازهایی در کشورمان هست و در دنیا چه چیزهاییترند شده؟! چه چیزی را میتوانیم از خارج وارد و در اینجا استفاده کنیم؟ باید صادق باشیم. همۀ کارها را قبلاً آنور در آمریکا و اروپا انجام دادهاند. ما فقط میتوانیم یک ورژن ایرانی، درست و مناسب کشور خودمان را پیادهسازی کنیم. من معتقدم از خانۀ هوشمند شروع کنیم ولی در خانۀ هوشمند متوقف نشویم.
محمدرضا: فکر میکنم من هم در صحبت اولیهام همین موضوع را گفتم که واقعاً همه چیز به خانۀ هوشمند ختم نمیشود. شاید آنور به خاطر هزینۀ انرژی اینقدر مورد توجه قرار میگیرد. همۀ بچهها دارند میگویند «ما چیزی برای ماشینهای ایرانی درست کردهایم چون ماشینهای خارجی کیفیت و استانداردهای کافی را دارند. پراید است که چپ میکند و هیچ کس زنده نمیماند». نیازسنجی را برای بازار ایران انجام دادهاند. هفتۀ گذشته در یک ایونت بودیم که یک خانم دیوایسی مخصوص مادر و کودک ساخته بود و اولین پروژۀ او به حساب میآمد. او دربارهاش برای من توضیح میداد و میخواست که حمایت کنیم. من زیاد موافق نیستم که همه ابتدا به سمت خانۀ هوشمند بروند. شاید Product اول یک نفر چیزی باشد که هیچ ربطی به خانۀ هوشمند نداشته باشد.
محمدرضا بهمنی: فکر میکنم همان طور که اولین کار خودم در حوزۀ سلامت بود، میتوانم در حوزههای مختلفی غیر از خانۀ هوشمند کار کنم. اکثر بچههای اینجا developer هستند و من هم مثل خودشانم. قبلش یک نکته را میگویم تا ترس بچهها از حوزۀ IOT ریخته شود. من هم با اندروید و Python و این زبانها شروع کردم. بعد به سمت AI رفتم و developer تجهیزات و hardware بودم. هر چیزی که در این حوزه نیاز شد را مجبور شدم یاد بگیرم. کار سختی نبود؛ فقط زمان گذاشتم.
شما گفتید ایدههای مختلفی وجود دارد ولی همگی به چند category خاص محدود میشود. تا جایی که میدانم بچهها در هزاران category میتوانند با IOT کار کنند ولی معتقدم در حوزۀ سلامت خیلی جای کار داریم و در کشورمان و کل دنیا بسیار بااهمیت است. شاید این دیدگاه را اشتباه بدانید ولی کنترل و تشخیص بیماریهای مختلف اهمیت جدی دارد. پزشکی و سلامت، هم پردرآمد است و هم پرطرفدار!
سارا: باز هم به سراغ نوید میروم. نوید، کسب و کار شما با چه زیرساختی کار میکند؟
نوید: ما چیزهای زیادی را تست کردیم. زمانی که بیشتر سمت اندروید کد میزدم میدیدم همۀ دولوپرهای (developer) دنیا در این باره جنگ دارند که «کدام زبان بهتر است؟». زمانی میگفتند «در دنیا جاوا بیشتر از همه استفاده میشود پس جاوا بهتر است». عدهای میگفتند «نه، C++ خداست. دِنیس ریچی آن را ساخته و…». در IOT هم همیشه همین بحث را داشتیم که «کدام زیرساخت بهتر است؟ آیا «لورا» بهتر است یا وایفای یا GSM؟». هیچ کدام بهتر از بقیه نیست. این جواب را ما در پروژههای عملی فهمیدیم. هیچ کدام بهتر از هیچ کدام نیستند. ببینید چه پروژهای را میخواهید پیادهسازی کنید و چه زیرساختی نیاز دارید. پارکینگ را مثال میزنم. شاید در آمریکا و اروپا تمام شهرهایشان شبکۀ مخابراتی مختص IOT را داشته باشند ولی ما در شهرهای کوچک ایران نداریم.
سارا: در خیلی از کلان شهرها هم نداریم.
نوید: دقیقاً! به صورت ساده میتوانند یک مودم وصل کنند و ما با فناوری وایفای به آن وصل شویم.
سارا: یعنی میگویی «بر حسب نیاز، بعضی جاها از Lora One استفاده کنیم و گاهی از GSM, GPRS»؟
نوید: دقیقاً! باید ببینیم نیاز پروژهمان چیست؛ نه این که بگوییم «تمام پروژهها را میخواهم با لورا پیاده کنم چون برد مخابراتی آن 50 کیلومتر است». وقتی میخواهم در یک پارکینگ 200 متری کار کنم 50 کیلومتر به چه دردم میخورد؟ خرید قطعاتی با آن هزینۀ سنگین چه فایدهای دارد؟ باید هوشمندانه راهکار IOT را انتخاب کنیم. در IOT، اگر یک راهکار با قیمت قبلی ارائه دهیم شاید طرفدار نداشته باشد. باید یک راهکار بهتر با قیمت مناسبتر ارائه دهیم. اگر من قیمت پارکینگ را ده برابر کنم قطعاً پارکینگ دار به سمتش نمیآید. ما با یک قطعۀ وایفای ارزان ده هزار تومانی پارکینگ را هوشمند کردیم. هزینههای آن صد برابر کمتر از هوشمندسازی عادی شد و دقیقاً همان کار را انجام داد.
سارا: آقای بهمنی، شما چطور؟ از چه زیرساختی استفاده میکنید؟
محمدرضا بهمنی: ما از GPRS برای حوزۀ خودرو استفاده کردیم.
سارا: آیا به سراغ زیرساختهای دیگر هم رفتید؟
محمدرضا بهمنی: نه! برای tracker های ماشین، مجبور به استفاده از این تکنولوژی بودیم. البته بگویم که برای اورژانس 115 فارس با یکی از اپراتورها صحبت کردیم و از APN داخلی آنها بهره بردیم تا اصلاً روی اینترنت نباشند چون امنیت بیشتری میخواستیم. در بعضی جاها میتوان از چنین روشها و ساختارهایی بهره برد.
سارا: سختترین اتفاقی که میتواند برای یک کسب و کار IOT در ایران بیفتد چیست؟
محمدرضا بهمنی: یک مثال ساده میزنم. در شیراز میخواستیم با «پگاه فارس» کار کنیم. پروژۀ آنها فورس ماژور بود و 400 تا دیوایس از ما طی یک ماه میخواستند. ما به خاطر پروژههای دیگری که داشتیم نتوانستیم آن 400 تا را تهیه کنیم. هیچ شرکت دیگری هم نتوانست در این فرصت برایشان تهیه کند چون سرویسها و درخواستهای آنها custom بود. تأمین سختافزار، مهمترین مشکل ماست. به خاطر آن گاهی به چالش کشیده میشویم. در حوزۀ نرمافزار نیز همان طور که گفتم، دغدغهها و اختلاف نظرهایی هست، فرضاً در مورد انتخاب چیپها، این که آیا از AT Mega استفاده کنیم یا ARM یا چیز دیگر، چالش داشتیم. درست است که اکثر بچهها با «آردوینو» شروع میکنند، ولی بهتر است مطالعات خود را بالاتر ببرند و بدانند که «آردوینو» با چالشهای مختلف از جمله نویزپذیری مواجه است. ضمناً اگر برای نگهداری لاگهای خودتان SQL را انتخاب کنید بعد از مدتی 40 یا 50 گیگ اطلاعات ذخیره میشود و به مشکل بر میخورید. در این صورت حتی یک Select ساده هم نمیتوانید انجام دهید. راهکارهایی مثل elastic search یا no-SQL میتواند راه حل باشد.
سارا: فردا کارگاههای اینها را بچههایی که ثبتنام کردهاند خواهند داشت. زمان پنل تمام است، گرچه سؤالهایم هنوز به جاهای باریک نرسیده! شما را به چالش نکشاندم. اگر حرفی دارید لطفاً به عنوان جملۀ آخر به بچهها بگویید.
محمدرضا: وقتی بین بچهها نشسته بودم برایم خیلی جالب بود که دیدم یکی از دوستان از سربازی مرخصی گرفته و به همایش آمده! فرصتها را قدر بدانید و از کسانی که تجربه دارند کسب تجربه کنید. استادانی اینجا سخنرانی کردند و تا آخر برنامه هم سخنرانی میکنند. از تجربۀ آنها در زمان استراحت کمک بگیرید. حتماً و حتماً نیازسنجی بومی کنید یعنی هر چیزی که در خارج خوب است، اینجا خوب نیست.
محمدرضا بهمنی: من حرف آخرم را با یک تجربه تمام میکنم که شاید به درد همهتان بخورد. ما یک محصول حوزۀ IOT ساختیم؛ بحث این نیست که چه بود؛ به شهرداری بردیم و گفتیم «شما این را پیادهسازی کنید خیلی به درد میخورد. شهرداری کانادا و آمریکا هم استفاده کردهاند و خیلی خفن است». شهرداری گفت «ببخشید، ما بودجه نداریم». ما در استان همدان زندگی میکنیم. گفتیم «ما خیلی دوست داریم استان همدان پیشرفت کند. یک کار دیگر انجام میدهیم. فناوری و ساخت و همه چیز را رایگان به انجام میرسانیم، برای پیشرفت استان». گفتند «شما قطعات را بخرید، ما در چند قسط به شما پس میدهیم». گفتیم «بسیار خوب، ما قطعات اولیه را برای پایلوت میخریم، و شما هم اگر دیدید خوب است هزینهاش را بپردازید». دیدیم برای پایلوت جایی نداریم. شهرداری گفت «آیا میتوانید خودتان به صورت پایلوت این را در یک جا بسازید، فیلمبرداری کنید و برای ما بفرستید؟». حرف ما این است که تا میتوانید از دوستان دولتی فاصله بگیرید؛ پروژههایی بسازید که برای مردم استفادۀ کاربردی دارد.
نوید: من هم فقط میگویم که ممنونم از توجهتان، همین!
سارا: مرسی که آمدید! کوبیدن دولتیها به همان اندازه جالب است که… گفتم… بچهها از دانشگاه انصراف میدهند. باید منتظر توئیتهای این هم باشیم.