چه کارمندی به درد شما میخورد؟
درسهای رجینا هارتلی، مدیر منابع انسانی در شرکت یو.پی.اس
وقتی در جستجوی متخصص برای یک فرصت شغلی جدید هستید، سیلی از فرمهای درخواستی به سمت شما میآید و متقاضیان واجد شرایط شناسایی میشوند. تصور کنید وقت انتخاب که برسد شخص «الف» فارغالتحصیل بهترین دانشگاه، با معدل بالا، شرححال بینقص، توصیهنامههای درخشان، از همه نظر درست به نظر میرسد. شخص «ب» فارغالتحصیل دانشگاهی معمولی، سابقه کاری کم و شغلهای مختلف؛ اما هردو واجد شرایط هستند، شما در مصاحبه کاری کدامیک را انتخاب میکنید؟
رجینا هارتلی، مدیر منابع انسانی در شرکت یو.پی.اس.، میگوید: «من و همکارانم در مصاحبه کاری ، مورد الف را که روشن است امتیازاتی داشته و زندگیاش به سمت موفقیت بوده قاشق نقره مینامیم؛ در حالی که مورد ب را که علیه رخدادهای بزرگ و مختلف جنگیده تا به همانجا برسد خروسجنگی نامگذاری کردهایم.»
طی سالها درباره آدمهایی که تجربیاتشان مثل یک لحاف چهلتکه است نکتهای را آموختهام که باعث میشود تامل کنم و آنها را دقیق بررسی کنم. کارهای عجیب که احتمالا نشانه نداشتن انسجام و تمرکز و غیرقابلپیشبینی بودن است، شاید نشانه تلاش مسئولانه در مقابل موانع باشد که خروسجنگی را مستحق یک مصاحبه میسازد. من عداوتی با قاشق نقره ندارم؛ اما ورود به بهترین دانشگاه و فارغالتحصیلی از آن گرچه مستلزم سختکوشی است؛ اما کسی که کل زندگیاش به سوی موفقیت مهندسی شده، چطور شرایط دشوار را اداره خواهد کرد؟
هارتلی ادامه میدهد: «با خروسجنگی مصاحبه کاری انجام دهید؛ من درباره آنها خیلی میدانم، چون خودم یکی از آنها هستم؛ چهارمین فرزند از پنج کودک یک مادر مجرد در محلهای خشن از بروکلین نیویورک. ما هیچوقت خانه، ماشین یا ماشین لباسشویی نداشتیم. در بیشتر دوران کودکیام حتی تلفن هم نداشتیم. به همین دلیل انگیزه زیادی برای فهم رابطه بین موفقیت تجاری و خروسجنگیها داشتهام. زندگی من بهراحتی میتوانست بسیار متفاوت باشد. وقتی افراد موفق در کسبوکار را دیدم و زندگینامه رهبران قدرتمند را خواندم دیدم که برخی از آنان در تنگدستی، رها شدن، مرگ والدین در کودکی، تا معلولیتهای یادگیری و خشونت، بسیار زودهنگام با سختیها مواجه شدهاند. مطالعات نشان داده که حتی بدترین شرایط هم میتواند منجر به رشد و دگرگونی شود. این شرححال را در نظر بگیرید؛ شخصی که او را به فرزندخواندگی دادند. هرگز دانشگاه را تمام نکرد. تغییرات شغلی زیادی داشت، مدت یک سال به طور موقت در هند زندگی کرد و از مشکلی به نام خوانشپریشی رنجی میبرد. آیا او را استخدام میکردید؟ نام او استیو جابز است.»
اختلال خوانشپریشی برای بسیاری از افراد دشواری مطلوب بوده، چراکه آنها را به شنوندگانی بهتر که به جزئیات توجه بیشتری دارند تبدیل میکند. آنها میدانند آنچه هستند به خاطر بدبختیشان است و این معلولیت و دشواریهایش را بهعنوان عناصر کلیدی در تبدیل شدن به آن کسی که هستند، به آغوش میکشند. خروسجنگیها معتقدند تنها شخصی که بر او کنترل کامل دارید، خود شماست. وقتی شرایط مطابق میل شما پیش نمیرود، خروسجنگیها میپرسند: «چه کار متفاوتی میتوانم انجام دهم که نتیجه بهتری ایجاد کنم؟» آنها درکی از هدف دارند که مانع ناامیدی از خودشان میشود. به طوری که اگر از فقر و یک پدر دیوانه و چندین زورگیری جان سالم به در برده باشید، از پس «چالش در کسبوکار» هم برمیآیید.
اخبار اکوسیستم استارتاپی ایران در تلگرام آیچیزها دنبال کنید
افرادی که بر فلاکت غلبه میکنند، بهتنهایی کار را انجام ندادهاند. آنها در طول مسیر موفقیتشان افرادی را مییابند که بهترین ویژگیهایشان را کشف کرده و روی موفقیتشان سرمایهگذاری میکنند. وجود کسی که بتوانید فارغ از همهچیز روی او حساب کنید در پیروزی بر مشکلات ضروری است. من خوششانس بودم که در نخستین شغل بعد از دانشگاه چون ماشین نداشتم برای بخشی از مسیرم با اتومبیل زنی که دستیار رئیس بود رفتوآمد میکردم. او کارم را زیر نظر داشت و من را تشویق میکرد که بر روی آیندهام تمرکز کنم و درگذشته زندگی نکنم. در طول مسیر زندگی افراد زیادی را دیدهام که بازخوردهای بیرحمانه اما صادقانهشان را در اختیارم گذاشتهاند؛ آنها به اینکه من زمانی برای کمکخرج تحصیلم پیشخدمت بودهام اهمیتی نمیدهند.
بگذارید دوباره این پرسش را مطرح کنم که در مصاحبه کاری روی چه کسی حساب میکنید: قاشق نقره یا خروسجنگی؟ من میگویم حریفی را که دستکم گرفتهشده برگزینید. سلاح مخفی آنها شور و اشتیاق و هدفمندی است. خروسجنگی را استخدام کنید!
بسیار مقاله جالبی بود خیلی لذت بردم و من کاملا با ایشون هم نظر هستم که یک خروس جنگی بهتر میتوونه یک بحران رو مدیریت کنه