چه کسانی با رمز ارزها مخالفند؟
ایرانیها را میتوان با کمی اغماض در دسته پیشگامان توجه به رمزارزها دستهبندی کرد. آنها در سالهای گذشته در صرافیهای بینالمللی از جمله صرافیهای آمریکایی و چینی در حال تبادل رمزارزهای مختلف بودهاند و اشتباه بزرگی است اگر فکر کنیم این اقبال صرفا محصول این روزها و فعالیت بیشتر صرافیهای داخلی است! ایرانیها مدتهاست در این فضا فعالند و صرفا این روزها تاحدی جغرافیای دادوستد آنها تغییر کرده!
اما چیزی که این روزها محل دعوا و چالش شده این است که با وجود توسعه بیش از ۱۰۰ صرافی دیجیتال ایرانی هنوز هستند کسانی که از فعالیت این کسبوکارهای استارتاپی و آنلاین چندان دل خوشی ندارند. آدمها و گروههایی بعضا صاحب نفوذ که از هر فرصتی برای گرفتن سرعت این بیزنسها و حتی فراتر از آن بستن و به محاق بردن آنها استقبال میکنند.
ماجرا پیچیده به نظر میرسد. اینکه این بیزنسهای نوپا تا این اندازه بدخواه پیدا کردهاند کمی عجیب است.اما واکاوی دلایل این مخالفتها بدون شناسایی مخالفان ممکن نیست. باید پرسید مهمترین کسانی که از توسعه این کسبوکارهای اینترنتی ناخشنودند چه کسانی هستند و چرا صرافیهای دیجیتال به یکباره اینقدر محل بحث و جدل و البته مخالفت برخیها شدهاند؟
صرافهای سنتی
صرافیهایی که سالها با آدرس آشنایی چون میدان فردوسی معرفی میشدند این روزها دل خوشی از کسبوکار بچهمهندسهای شریفخوانده و آشنا با دنیای کریپتوکارنسی ندارند.آنها تازهواردهایی را میبینند که وارد میدان بازی آنها شدهاند و با تحولات دنیای فناوری هم بیشتر آشنا هستند.
تازهواردهایی که در همین دو سه سال اخیر توانستهاند معنا و مفهوم سرویسدهی در تبادلات مالی ارزهای مختلف از دلار دیجیتال گرفته تا انتقال ارز به داخل کشور را متحول کنند. برخی سنتیها حالا در تلاشند به هر ضرب و زوری شده جلوی رشد رقبای دیجیتال خود را بگیرند. این روزها لابیها و مذاکرهها با نهادها و سازمانها و محافل مختلف، سخت ادامه دارد تا تازهواردهای جوان حتی اگر شده موقتا زمینگیر شوند. استدلال این دسته این است که مجوز صرافی صرفا در جیب آنهاست و اگر قرار است کسی در این فضا کاری کند باید آنها باشند.
رقبای جامانده از بازی
بسیاری از صرافیهای شناختهشده ارز دیجیتال داخلی محصول سرمایهگذاریهای خطرپذیری هستند که در سه چهار سال گذشته انجام شده و حالا در حال نتیجه دادن هستند. سرمایهگذاریهایی که با ادبیات و مفاهیم استارتاپی و با ریسک کردن روی ایدهها و تیمهای نوآور انجام شده.
برخی قدیمیترهای حوزه مالی و پولی، برخی سرمایهدارهای درشت و البته آنگونه که خود فعالان رمزارز و بلاکچین ایران میگویند حالا برخی آقازادهها به صرافت این افتادهاند که از این بازاری که شکل گرفته و تثبیت شده، نصیبی ببرند. گروهی که به تعبیر فعالان بلاکچینی اکوسیستم استارتاپی ایران، دیر آمدهاند و میخواهند زود بروند و بدتر اینکه نهتنها قواعد و اقتضائات این بازار را نمیدانند بلکه سود خود را در متوقف کردن بازیگران بزرگ فعلی و بالا آوردن پلتفرمهای یکشبه و البته تشویق بیمحابای مردم و سرمایهگذارهای خرد به ورود به این بازار میدانند.
دلالهای بینالمللی دلار و یورو
صرافیهای دیجیتال ایرانی دور زدن تحریمها را برای ایرانیها تا حدی راحت کردهاند.حالا تولیدکنندگان و بیزنسمنها و حتی برخی نهادهای دولتی میتوانند با استفاده از ظرفیت شناسایینشدن ارزهای دیجیتال، دلارها و یوروهای خود را کمدردسرتر وارد کشور کنند. سالانه چندین میلیارد دلار با زحمت زیاد و البته کارمزدهای بالا (گاه تا ۳۰ درصد!) از طریق برخی صرافیهای سنتی و حتی برخی دلالان بینالمللی که کار تخصصیشان همین نقل و انتقالات غیررسمی مالی است وارد کشور میشود. حالا این بیزنسها با توسعه صرافیهای دیجیتال به شدت احساس خطر کردهاند. آنها میدانند که باید نوع کسبوکارشان را دیجیتال کنند یا کمکم با بیزنس سودآور خود خداحافظی کنند. از همین رو آنها فعلا در صف مخالفان پلتفرمهای داخلی رمزارزها ایستادهاند.
شکارچیان فرصت در ترکیه و گرجستان
صرافیهای داخلی دشمنانی هم در آن سوی مرزها دارند. این را میتوان از پیامهای واتساپی متوجه شد که در یک بازه یک هفتهای که شایعه مسدودسازی درگاه پرداخت آنها آمد از سوی برخی دلالهای ساکن ترکیه به کاربران ایرانی فرستاده میشد فهمید.دلالهایی که برای خودشان تبلیغ میکردند که اگر صرافیهای داخلی بسته شدند آنها میتوانند در ایران ریال بگیرند و در ترکیه و گرجستان رمزارز بخرند و به حساب کاربری یا کیف پول دیجیتال ایرانیها بزنند!
این دسته بیشترین نفع را از خروج کاربران ایرانی از صرافیهای دیجیتال داخلی میبرند. آنها خوب میدانند جذاب شدن اقتصاد مبتنی بر بلاکچین و رمزارزها چیزی نیست که با محدودسازی یا مانعگذاری برای کسبوکارهای داخلی این حوزه از بین برود بلکه تنها میدان بازی از صرافیهای داخلی به صرافیهای بینالمللی تغییر خواهد کرد و کاربران ایرانی حتما برای ادامه فعالیت خود مجبور خواهند بود دیر یا زود سراغ آنها بروند.
صرافیهای رمزارز ایرانی تا رسیدن به بلوغ راه زیادی دارند.هنوز پشتیبانی یا برخی موارد امنیتی آنها ابهامهایی دارد اما آنچه میتوان گفت این است که این صرافیهای داخلی رمزارزها بودند که توانستند میدان بازی را برای ایرانیها از موشوگربهبازی در صرافیهای خارجی، به فعالیت در داخل کشور تغییر دهند؛ موضوعی که اصلا به مذاق برخیها خوش نیامده. باید منتظر ماند و دید زور کدام دسته بیشتر میچربد.
روزنامه هفت صبح