استارتاپ‌هایی که ایستاده مردند

درباره کسب‌وکارهای آنلاینی که کسی نمی‌داند هنوز فعال هستند یا نه

روزنامه هفت صبح|صحبت از استارتاپ‌ها ده سالی می‌شود که از صحبت‌های شیرین فضای اقتصادی کشور شده است. از مسئولان دولتی تا سرمایه‌گذارهای تازه وارد همه می‌خواهند راهگشای توسعه و گسترش این فضا باشند. همه فرش‌های قرمز خود را به جوانان استارتاپی نشان می‌دهند و خود را مشاور و خیرخواه و همه‌فن‌حریف اکوسیستم استارتاپی معرفی می‌کنند.

مشکل اصلی این است که بسیاری از این تازه‌رسیده‌ها و تازه‌واردها تنها نام و نشان ده-بیست کسب‌وکار موفق استارتاپی را شنیده‌اند و دیده‌اند. تقریبا هیچ‌کس از یک کوه بلند از لوگوها و برندها و ایده‌های از میدان به در شده و شکست خورده حرفی به میان نمی اورد. واقعیت این است که یک سیاهه بلند وجود دارد از استارتاپ‌هایی که در هفت هشت سال گذشته حسابی سروصدا کرده‌اند و امروز هیچ کس نمی‌داند حتی بنیان‌گذار آن‌ها کجاست! خیلی از آن‌ها به سایت‌های متروکه ای تبدیل شده‌اند که نه کسی تعطیلی آن‌ها را اعلام می‌کند و نه دیگر کاربران از آن‌ها استفاده‌ای می‌برند. یک قبرستان از نام‌هایی که روزی قرار بود استارتاپ‌های بزرگی شوند.

برای لیست کردن این استارتاپ‌ها مرده یا نیمه‌مرده هم کاندیداهای زیادی وجود دارد. رنگی‌تر، شفاجو، دانرو، چطور، زودشور و بسیاری نام‌های دیگر عملا مرده‌اند و خبری از آن‌ها نیست. اما این مرگ‌های استارتاپی برخلاف شکست‌هایی چون بامیلو و ریحون و زورق که رسما اعلام شدند هیچ‌وقت توسط بنیان گذاران یا سرمایه‌گذارهای آن‌ها اعلام نشدند. مهم‌ترین دلیل هم شاید مشکلات حقوقی است که معمولا به هنگام شکست‌هایی از این دست بین سرمایه‌گذارها با بنیان‌گذاران یا در درون اعضای خود تیم به وجود می‌اید و نهایتا ختم می‌شود به یک سکوت مصلحتی درباره پایان کار آن استارتاپ.

البته در این میان بودند کسب‌وکارهایی که درشیب نزولی و شکست بودند اما به موقع و با فروش یا ورود یک بازیگر بزرگ‌تر جستند و به یک سرویس یا محصول جانبی بزرگ‌ترهای خود تبدیل شدند. هرچند سرویسی عملا معلق و نیمه‌تعطیل. از این دسته می‌توان به کسب‌وکارهایی چون کمدا و نت‌برگ اشاره کرد که  اگرجه هستند اما دیگری خبری از هیاهو و رشد و موفقیت‌های گذشته آن‌ها نیست.

اما شاید بد نباشد برای آن‌ها که مدام بر طبل قصه‌های رنگی استارتاپ‌ها می‌کوبند چند نمونه از استارتاپ‌های متروکه این روزها را مرور کنیم و ببینیم چطور سرنوشت تلخ آن‌ها به اینجا کشید.

دونیت و مشکل سرمایه‌گذار

یکی از اولین استارتاپ‌هایی که موفق شد از شتابدهنده آواتک جذب سرمایه کند آن‌هم در حوزه فین‌تک یا همان فناوری‌های مالی که این روزها جزو حوزه‌های پولساز استارتاپی کشور محسوب می‌شود دونیت بود. استارتاپی با ایده جمع‌سپاری مالی که در واقع کارش تامین سرمایه برای پروژه های مختلف از طریق مشارکت‌های خرد مردمی بود. کسب‌وکاری که به آن امید زیادی می‌رفت و بنیان‌گذار آن محی سنیسل یکی از امیداول‌های این حوزه بود.

اما حالا دیگر عملا خبری از دونیت نیست. این کسب‌وکار در ابتدا درگیرودار رگولاتوری و مجوزدهی فرابورس که تا همین اواخر تکلیف حوزه جمع‌سپاری مالی را روشن نکرده بود مدت‌ها نتوانست فازهای توسعه‌ای خود را دنبال کند. بعد هم که مشکلاتی که با سرمایه‌گذار اولیه‌اش پیش آمد موجب شد تا عملا یکی از مستعدترین کسب‌وکارهای آنلاین ایران که از فضا از اولین‌های این حوزه هم بود از میدان رقابت خارج شود.

حالا جز خاطره‌ای از دونیت چیزی باقی نمانده است. توییت‌هایی که بنیان‌گذار آن قبل از مهاجرت از ایران هم منتشر کرد نشان می داد که مهم‌ترین دلیل تعطیلی این استارتاپ اختلافات با سهامداران و سرمایه گذاران آن بوده است. هرچه بود و هرچه هست؛ دونیت یکی از قربانیان روی بد سکه استارتاپ‌داری در ایران است.

تسکولو و مسیر اشتباه

زمانی که این کسب‌وکار بر سر زبان‌ها افتاد خیلی‌ها می‌گفتند که می‌تواند نمونه ایرانی ترلو باشد. ترلو یک نرم‌افزار جهانی مدیریت ارتباط درون سازمانی بود که رشد زیادی در دنیا را تجربه و سرمایه‌های زیادی هم جذب کرده بود. بنیان‌گذاران تسکولو آنقدر از رشد و مسیر توسعه خود مطمئن بودند که حتی به فکر حضور در بازار جهانی هم بودند و در برهه ای ادعا کردند مذاکراتی برای حضور در کانادا و جذب سرمایه از وی‌سی‌های بین‌المللی انجام داده‌اند. صحبت از روزهایی است که برجام در اوج بود و امکان مراوداتی از این دست برای استارتاپ‌های ایرانی حداقل روی کاغذ بسته نشده بود.

اما این روزها خبری از تسکولو و بنیان‌گذاران و آن رویاهای بین‌المللی نیست. کسب‌وکاری که خیلی‌ها معتقدند از همان اول سنگ بزرگی برداشته بود و قربانی ادعاهای بنیان‌گذارانش شد. تسکولو می‌توانست این روزها کسب‌وکاری مشابه اسکای‌روم باشد که اسکایپ را در ایران کپی کرد و تا حد زیادی و به کمک کرونا موفق شد رشد خیلی خوبی کند. شاید اگر تسکولو تا همه‌گیر ی کرونا زنده مانده بود امروز چندده‌هزار کسب‌وکار ایرانی برای ارتباطات درون سازمانی خود از آن استفاده می‌کردند اما این استارتاپ خیلی بی‌سروصدا و بدون هیچ توضیحی به یکباره از صحنه استارتاپی ایران ناپدید شد.

الوپیک و رفتن بنیان‌گذار

درست در روزهایی که اسنپ‌پیک به شدت در حال رشد بود یک کسب‌وکار دیگر در حوزه لجستیک و تحویل بار سبک دارون شهری اسم در کرد. الوپیک که بنیان‌گذارش از لندن آمده بود تا از یک بازار چندهزار میلیاردتومانی سهم بگیرد. اما برای این استارتاپ پرهیاهو اوضاع چند درست پیش نرفت. بعد از چند راند جذب سرمایه الوپیک امید داشت که بتواند نه‌تنها با اسنپ رقابت تنگاتنگی بکند بلکه حتی در دوره‌ای داعیه پیش افتادن از آن را هم داشت.

اما سهم دادن بیش از اندازه در راندهای مختلف از یک سو، ورود اعضای ناهمگن به هیئت مدیره این استارتاپ و از همه مهم‌تر مهاجرت نفر اصلی این کسب‌وکار یعنی مهدی نایبی عملا یکی از پرامیدترین کسب‌وکارهای آنلاین ایرانی را با چالش بزرگی مواجه کرد. این روزها دیگر کسی صحبت از الوپیک نمی‌کند و به نظر می‌رسد این کسب‌وکار با یک تیم حداقلی در حال گذران روزمرگی‌هایش است و برخلاف سه سال پیش که هر ماه در صدر خبرها بود مدت‌هاست کسی خبر ندارد چه کسی مدیرعامل و راهبر این استارتاپ است. نمونه‌ای از یک مرگ خاموش استارتاپی یا شاید هم انتظار برای یک پوست‌اندازی اساسی. هرچند گزینه دوم شانس زیادی برای تحقق حداقل روی کاغذ ندارد.

1 نظر
  1. labākais binance norādījuma kods می گوید

    Your article helped me a lot, is there any more related content? Thanks!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.