گر صبر کنی…
به بار نشستن ایدهها و رسیدن به موفقیت الزاماتی دارد، باید وقار به خرج داد و زود به مهمانی نرفت
در کار و زندگی، دائما به ما میآموزند که اقدام زودهنگام کلید موفقیت است، زیرا «دور فلک درنگ ندارد شتاب کن.» وقتی کار مهمی در دست داریم به ما توصیه میشود آن را خیلی زودتر از زمان برنامهریزی شده انجام دهیم. وقتی ایده نوآفرینانهای برای اختراع محصول یا راهاندازی شرکتی داریم، ترغیبمان میکنند که پیشگام باشیم. البته، سرعت در کار مزیتهای آشکاری دارد. میتوانیم با اطمینانخاطر کاری را که شروع کردهایم به پایان برسانیم و در بازاریابی از رقبا جلو بیفتیم. اما در کمال تعجب، بر اساس بررسیای که روی افراد نوآفرین انجام شده است، مزیتهایی چون سرعت عمل و اول بودن اغلب به واسطه ایرادت آنها خنثی میشود. درست است که پرنده سحرخیز کرم را به چنگ میآورد، اما نمیتوانیم از یاد ببریم که کرم سحرخیز به دام میافتد. به احتمال زیاد سوالی که برای همه ما پیش آمده و پیوسته نیز به آن فکر میکنیم، این است که چرا کارآفرینان پیشگام اغلب تن به نبردی دشوار میدهند؟ چرا مخترعان مسنتر گاه از مخترعان جوان پیشی میگیرند؟
اگرچه به تاخیر انداختن میتواند کار پرریسکی باشد، با این حال اگر عمیقتر بیندیشیم خواهید دید که صبر کردن نیز مزیتهای پرشماری دارد. صبر مانع از این میشود که همه تخممرغهایتان را در یک سبد قرار دهید و همین یعنی کاهش ریسک. لازم است برای نوآفرین بودن نفر اول باشید و موفقترین نوآفرینان همیشه سر وقت مقرر نمیرسند. آنها وقار به خرج میدهند و دیر به مهمانی میآیند.
دانشجوی دکتری به نام جیها شین، در این باره ایدهای نامعقول دارد: «شاید به تعویق انداختن منجر به نوآفرینی شود. وقتی کار را به تعویق میاندازید، درواقع کاری را که باید انجام شود به عقب میاندازید. شاید درباره آن کار فکر کنید، اما پیشبرد واقعی یا اتمام آن را به تاخیر میاندازید و به کاری میپردازید که کمثمرتر است.» شین این ایده را مطرح کرد که وقتی کاری را عقب میاندازید، برای خود وقت میخرید تا به تفکر واگرا بپردازید، نه اینکه کار را با رسیدن به یک ایده خاص از پیش تمام شده بدانید. درنتیجه، مجموعه وسیعتر از ایدههای نوآفرینانه را مدنظر قرار میدهید و در نهایت مسیر تازهتری را در پیش میگیرید.
شین برای آزمایش نظریه خود از دانشجویان خواست برای راه انداختن کسبوکاری در محوطه دانشگاه در محلی که قبلا خواربارفروشی قرار داشت و حالا تخلیه شده بود، پیشنهادهایی بنویسند. وقتی آنها بلافاصله مشغول میشدند، گرایششان به سمت ایدههای متعارف بود، مانند خواربارفروشیهای دیگر. وقتی شین به صورت تصادفی بعضی از شرکتکنندگان را مکلف کرد که انجام دادن این کار را کنار بگذارند و آن را به تعویق بیاندازند و مشغول بازیهای رایانهای مثثل سالیتر، فریسل و ماین سوییپر شوند، آنها ایدههای کسبوکار تازهتری تولید کردند، مانند مرکز تدریس خصوصی و انبار. رتبهدهندگان مستقل پیشنهادهای نهایی را بررسی کردند، بدون اینکه بدانند چه کسی کار را به تعویق انداخته و چه کسی بلافاصله شروع کرده است. پیشنهادهای کسانی که کار را به تعویق انداختند 28 درصد خلاقانهتر بود.
اما آیا این نتیجه به علت تعویق اتفاق افتاده بود یا بازی کردن که باعث تحریک ذهنی شده بود که خلاقانهتر فکر کنند، طبق این آزمایش نه بازی کردن و نه فاصله گرفتن از وظیفه(استراحت)، هیچ یک، خلاقیت را تقویت نمیکردند.
وقتی افراد، ابتدا، قبل از اینکه بدانند وظیفه آنها چیست، بازی میکردند، پیشنهادهای تازهتری ارائه نمیدادند، بدین منظور، آنها باید کار را به تعویق میانداختند، یعنی بازی میکردند و تکلیف پیشنهاد کسبوکار در پس ذهنشان بود.