شتابدهنده یا ماشین تزریق پول؟

چرا باید انتظارات استارتاپ‌ها از شتابدهنده‌ها را بازتعریف کرد؟

کسب‌وکارهای نوپا خلق ثروت را هدف نخستین یا یکی از مهم‌ترین خواسته‌های خود می‌دانند، ثروت‌سازی انگیزه درستی است که نیروی محرک بسیار مناسبی برای کار و تلاش ایجاد می‌کند. اما همین کسب‌وکارها در مراحلی از حیات خود باید بین گزینه دریافت مستقیم پول با دسترسی به خدمات انتخاب مهم و اثرگذاری را انجام دهند.

چرخه شروع فعالیت تا رسیدن به نقطه بالندگی برای کسب‌وکارهای نوپا هر روز کوتاه‌تر می‌شود. طول این دوره با وابستگی کسب‌وکارهای به فناوری نسبت معکوس دارد. هر اندازه که یک کسب‌وکار به فناوری‌های نوین وابسته باشد، نیاز به سرعت عمل بیشتری برای خفظ خود در میدان رقابت دارد. به این ترتیب به نظر می‌رسد دسترسی آنها به منابع مالی بدون کمترین تاخیر، یک نیاز اساسی و کلیدی است.

اما به یاد بیاوریم که کسب‌وکارها برای رشد خود به بسیاری امکانات و خدمات نیاز دارند که بخشی از آن را می‌توانند با پرداخت پول تهیه کنند. حمایت‌های قانونی، دسترسی به داده‌ها و اطلاعات آماری، معرفی در زیست‌بوم، ارائه ضمانت‌های مختلف، ایجاد فرصت‌های معرفی به مشتری و دسترسی به بازار . . . از جمله مواردی است که می‌توان با پول به دست آورد، اما هزینه‌های آشکار و پنهان دستیابی به آنها بسیار زیاد است. تردیدی نیست که پرداخت هزینه دسترسی مناسب به این خدمات خارج از قدرت و توان بسیاری از کسب‌وکارهای نوپاست.

درباره برنامه‌های حمایتی شتابدهند‌ها، مراکز نوآوری و پارک‌های علم و فناوری دست‌کم روی کاعذ گفته می‌شود که لازم است تمرکز بسیاری روی ارائه همین خدمات و فراهم کردن زمینه دسترسی مناسب، پایدار و متوازن به آن برای همه فعالان زیست‌بوم داشته باشند. در تحلیل هزینه‌های مراکز شتابدهی هم به خوبی دیده می‌شود که قرار هست بخش بزرگی از هزینه‌ها صرف ایجاد زیرساخت مناسب برای دسترسی به این نوع خدمات ‌شود، مراکز نوآوری نیز تابع همین قاعده هستند. پارک‌های علم و فناوری هم در اندازه بزرگتر و به شکلی عینی‌تر باید در این میدان حاضر شوند. در کنار همه اینها بد نیست از سازمان‌های حاکمیتی همچون صندوق‌های دولتی نوآوری، نهادهای متولی پژوهش و نوآوری در بخش آموزش عالی هم نام ببریم. این سازمان‌ها به طور معمول مجرای هدایت بودجه و امکانات در زیست‌بوم نوآوری و فناوری هستند.

اما واقعیت‌های عینی بیانگر این نکته است که دست‌اندرکاران و سیاست‌گذاران این سازمان‌ها از میان همه اقدامات، ساده‌ترین آن یعنی تزریق پول را برگزیده‌اند. گرچه همین تزریق پول نیز گرفتار روابط پیچیده اداری است و فرصت برابر برای برخی به شکلی برابرتر فراهم می‌شود؛ اما توجه زیاد به این بخش موجب فراموشی نیازهای دیگر شده. شاید محدود شدن توجه و اقدام حمایتی به پخش پول به این دلیل باشد که بسیار ساده‌تر می‌توان آن را در گزارش‌ها ذکر کرده و در مقام شاخص موفقیت از آن یاد کرد. در حالی‌که ارائه خدمات حمایتی در بازه‌های زمانی کوتاه با دشتوری بیشتری قابل ارائه در گزارش کار مدیران است. آنگاه که عمر حضور و فعالیت مدیران کوتاه باشد، انگیزه پیگیری برنامه‌هایی که سودمندی خود را در بازه زمانی بزرگتری نشان می‌دهند، طرفداران اندکی خواهد داشت.

جای خوشحالی است که کسب‌وکارهای نوپا از حمایت و پشتیبانی همگانی برخوردار شده‌اند و  جایگاه این فعالیت‌ها در مسیر رشد فضای اقتصادی روشن شده، اما به نظر می‌رسد نوع حمایت و پشتیبانی ممکن است برای آنها زیان‌بار باشد. تجربه شخصی و نمونه‌هایی که هر روز با آن سروکار داریم نشان می‌دهد کسب‌وکارها بیش از پول به خدمات نیاز دارند.

این در حالی است که خرید همان خدمات از سوی کسب‌وکارها در بسیاری موارد هزینه بیشتر و سودمندی کمتری دارد. فراهم ساختن بسترهای بهره‌مندی از خدمات از سوی سازمان‌های برنامه‌ریز و سیاست‌گذار زیست‌بوم در مجموع هزینه کمتری تحمیل می‌کند، اما چتر کارکرد و سودمندی خود را برای گروه بزرگتری پهن می‌گستراند. شاید کسب‌وکارهای نوپا در مراحل آغاز به کار خود از دریافت مستقیم حمایت مالی خرسند شوند اما به زودی درمی‌یابند که استفاده از خدمات حمایتی ارزش بسیار بیشتری دارد و بیش از تزریق مستقیم پول به رشد و بالندگی آنها کمک می‌کند.

درباره تصویر مطلب: مارک زاکربرگ در شتابدهنده استارتاپی وای کامبینیتور در حال راهنمایی بنیان‌گذاران استارتاپ‌ها و صاحبان ایده.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.