باید به روی بلاکچین آغوشمان را باز کنیم
مصطفی نقیپورفر، مدیر آزمایشگاه بلاکچین خانه نوآوری از اقتصاد خلاق آینده میگوید:
یکی از فناوریهای انقلابی که در سالهای اخیر تب آن در جهان همهگیر شده و عدهای آن را با اختراع اینترنت مقایسه میکنند، فناوری بلاکچین است. فناوریای که کارشناسان این حوزه اعتقاد دارند آینده جهان را دگرگون خواهد کرد و آنچه به عنوان اقتصاد خلاق و نوآورانه شناخته میشود تحت تاثیر حضور این فناوری شکلی دیگر به خود خواهد گرفت. از طرف دیگر محصولات مبتنی بر این فناوری از جمله رمز ارز یا ارزهای دیجیتال با استقبال عجیبی در جهان روبهرو شدهاند و این موضوع باعث شده تا توسعه این فناوری با سرعتی خیرهکننده صورت پذیرد. با این حال هنوز بسیاری از دولتها و کشورهای نتوانسته اند تکلیف نهایی خود را با این فناوری و محصولات آن مشخص کنند. مصطفی نقیپورفر، مدیر آزمایشگاه بلاکچین خانهنوآوری و از فعالان اکوسیستم استارتاپهای فینتک ایران مطالعات گستردهای را در این حوزه انجام داده و به جد اعتقاد دارد باید بدون فوت وقت به استقبال استفاده از این فناوری برویم. او با مرور تاریخچه پیدایش ارزهای دیجیتال و فناوری بلاکچین، درباره دلایل خودش برای این اصرار گفته است.
برای شروع بحث، اجازه دهید از تاریخچه رمز ارزها بپرسم. این مفهوم از کجا متولد شد و تا امروز چه مسیری را طی کرده است؟
برای بررسی تاریخچه ارز رمزها باید ابتدا برگردیم به تاریخ ارزهای دیجیتال. از سال 1989 اولین رمز ارز با نام دیجیکش (digi cash) برای اولین بار مطرح و معرفی شد. پس از آن ایگلد (E-gold) توسط دو نفر دیگر معرفی شد. ایگلد به طور خاص ارز رمزی بود که پشتوانه طلا داشت. با وجود استقبال بسیاری که از این ارزهای دیجیتال صورت گرفت اما هر دو آنها دچار مسئله جدی شدند؛ به ویژه مسائل امنیتی مانند هک کردن حسابها. طبیعتاً از آنها شکایتهایی شد و نهایتاً هر دو آنها با وجود اقبال زیاد به سمت ورشکستگی رفتند. در نهایت دیجیکش فروخته و ایگلد تعطیل شد.
یکی از نکات مورد توجه برای فعالین این حوزه، ورود این ارزهای دیجیتال به قلمرو بانکها است. تئوری توطئه در این حوزه اینطور تحلیل میکند که حتی اتفاقهایی که برای این ارزها افتاد (با توجه به اینکه هر دو آنها از ساختاری متمرکز و اصطلاحاً centralized برخوردار بودند) به صورت عمدی صورت گرفته بود و تحت تأثیر حسادت سیستم بانکی رخ داد. به گفته یکی از بنیانگذاران این حوزه، سیستم بانکی نسبت به قلمرو خودش بسیار حسود است و اجازه نمیدهد کسی وارد فضایش شود.
از 1989 تا سال 2008 که اولین رمز ارز مطرح شد بسیاری از متفکرین و فعالان سعی کردند که رمز ارز خودشان را مطرح کنند. در واقع کوشیدند با کریپتوگرافی امنیت را به این سیستم بازگردانند. اما در نهایت در سال 2008 ساتوشی ناکاموتو اولین وایت پیپر خود را ارائه داد و در سوم ژانویه 2009 اولین نود از شبکه بیتکوین و اولین انتشار نرمافزار بیتکوین اعلام و منتشر شد. پیشتر از آن دست کم دو رمز ارز در حد اطلاعرسانی مطرح شده بود؛ یکی از آنها بیمانی بود که توسط آقای ویدای طرح شد و دومی بیتگولد بود که توسط فردی مجارستانی به نام نیک ژاوو معرفی شده بود. اما هر دو آنها در حد پیشنهاد باقی ماندند و پیادهسازی نشدند. یکی از دلایل این عدم انتشار ترس بسیار از این موضوع بود که اگر دوباره سیستم متمرکزی بیرون بیاید تحت تأثیر مسائل قبلی باشد.
بنابراین در سومین روز سال میلادی 2009 بیتکوین به عنوان اولین رمز ارز غیر متمرکز مطرح میشود که از فناوری بلاکچین استفاده میکند. در همان روز پس از ناکاموتو دومین نود شبکه هم توسط فرد دیگری بالا میآید و 10 تا بیتکوین را به عنوان جایزه از ناکوموتو دریافت میکند که اولین تراکنش از این شبکه محسوب میشوند.
شروع رشد ارز رمزها مصادف بود با سقوط بانکهای آمریکایی؛ یعنی از همان سال 2008 با ورشکستگی بانکهایی که به ویژه وام مسکن میدادند و ترکیدن حباب مسکن در سیستم بانکی آمریکا که تأثیر بسیار زیادی بر اقتصاد جهان گذاشت.
درحال حاضر چقدر بیتکوین تولید شده است؟
تا امروز تعداد بیتکوینهای دنیا بیش از 17 میلیون بیتکوین شده است که برای رسیدن به حد نهایی بیتکوینهای جهان که 21 میلیون است تنها چهار میلیون دیگر باقی مانده است.
چرا سال 2009 آغاز شکل گیری بیتکوین است؟
شروع رشد ارز رمزها مصادف بود با سقوط بانکهای آمریکایی؛ یعنی از همان سال 2008 با ورشکستگی بانکهایی که به ویژه وام مسکن میدادند و ترکیدن حباب مسکن در سیستم بانکی آمریکا که تأثیر بسیار زیادی بر اقتصاد جهان گذاشت. یکی از دلایل این ورشکستگی دادن وامهای بدون پشتوانه و تأمین مالیهای زیاد و بدون تضمین برای بازگشت بود. بدون شک اگر بپرسید این اتفاق چطور افتاد؟ قطعاً پاسخ، بانکدارها هستند.
برنارد میداف که بزرگترین دارنده شبکه هرمی جهان بود و کلاهبردار حرفهای آمریکایی است گفت: «این اتفاق که یکی از رسواییهای بزرگ سیستم مالی بود نشان میدهد که وقتی در یک سیستم متمرکز افراد پشت پرده قدرت تصمیمگیری دارند، میتوانند تأمین مالی انجام دهند که هیچ پشتوانهای برایش وجود ندارد و پولهای افراد را به باد دهند.»
پس از آنکه بیتکوین نحوه جدیدی از تراکنشها را مطرح کرد چیزی که به ذهن بسیاری از فعالین کارآفرینی رسید، بحث تأمین مالی ایدههای نوآورانه بود.
واکنش آمریکا به سقوط بانکها چه بود؟
کنگره آمریگا تنها برای سقوط نکردن کامل بانکها قانون تارپ یا (Troubled Asset Relief Program) را تصویب کرد. عدد این قانون برای نجات بانکها به حدود 700 میلیارد دلار مصوب میشود. اما به همین مقدار اکتفا نمیشود و به حدود 8.5 تریلیون دلار میرسد.
مشابه این اتفاق در کشور خودمان هم افتاده است. موافقید؟
دلیل این تصمیم عدم توانایی این داراییها برای جبران پولی که افراد به بانکها سپرده بودند بود. عملاً این 8.5 تریلیون دلار از جیب مالیاتدهندههای آمریکایی خارج شده بود. مثال آن را میتوان در ایران مشابه ماجرای مؤسسه مالی اعتباری کاسپین دانست. این مؤسسه هم که حدود 11 هزار میلیارد تومان پول از طرف دولت دریافت کرده است مستقیماً از جیب تمام شهروندان کشور خارج شده است. یعنی این بدهی به ما 80 میلیون نفر منتقل شده است.
این اتفاق به پذیرفتهشدن هرچه بیشتر سیستمهای غیرمتمرکز مانند بیتکوین در میان مردم آمریکا و سپس جهان منجر شد. در واقع این سؤال مطرح شد که چرا باید به سیستمی که برای ما قابل اعتماد نیست پول بسپاریم؟
به دلیل اینکه تراکنشهای مربوط به رمز ارزها فرد به فرد (Peer-to-Peer) است بسیار راحت و بدون نیاز به شخص واسط که بانک بود میشد برای بسیار از پروژههای نوآورانه تأمین اعتبار مالی انجام داد. از آنجایی که بسیاری از افرادی که به این حوزه ورود کرده بودند و پیشگامان این عرصه محسوب میشدند کسانی بودند که از نوآوری رمزارزها استقبال میکردند
پس دلیل اهمیت ارز رمزها به دلیل اعتمادپذیری بیشتر است؟
پس از آنکه بیتکوین نحوه جدیدی از تراکنشها را مطرح کرد چیزی که به ذهن بسیاری از فعالین کارآفرینی رسید، بحث تأمین مالی ایدههای نوآورانه بود. به دلیل اینکه تراکنشهای مربوط به رمز ارزها فرد به فرد (Peer-to-Peer) است بسیار راحت و بدون نیاز به شخص واسط که بانک بود میشد برای بسیار از پروژههای نوآورانه تأمین اعتبار مالی انجام داد. از آنجایی که بسیاری از افرادی که به این حوزه ورود کرده بودند و پیشگامان این عرصه محسوب میشدند کسانی بودند که از نوآوری رمزارزها استقبال میکردند خودشان نیز کسانی شدند که از ایدههای نوآورانه با همان رمزارزهایی که به دست آورده بودند حمایت مالی میکردند؛ چرا که دیگر نیازی نبود سراغ بانکی بروید، درخواستهای پیچیده دهید و دچار بوروکراسی برای تقاضای یک وام یا گرفتن گرنت از جایی شوید؛ به سادگی میتوانید ایده خودتان را منتشر کنید.
بنابراین به همین روش، پلتفرمهای مختلفی بر اساس رمز ارزها شکل گرفتند و از همین طریق تأمین مالی کردند. برای مثال اتریوم جز پلتفرمهای اولی بود که به همین روش تأمین مالی کرد. سادگی بیش از اندازه تأمین مالی نسبت به روش قبلی کمک میکند که خلاقیت بتواند شکل بگیرد و برای تحقق ایده نوآورانه خودتان نگران هزینهها نباید باشید. کافی است افرادی را قانع کنید و نیازی نیست به شخص ثالثی رجوع کنید.
یکی دیگر از دلایل مهم اهمیت رمز ارزها، تسهیل بانکداری است. بیل گیتس جمله مشهوری دارد که میگوید ما به بانکداری احتیاج داریم اما به بانکها احتیاج نداریم. با ارز رمزها تبادلات مالی سریعتر و با هزینهای به مراتب کمتر انجام میشود.
علاوه بر تأمین اعتبار پروژههای خلاقانه، چرا استفاده از ارز رمزها مهم است؟
در کنار تأمین مالی ایدههای نوآورانه، رمز ارزها عملاً هزینه تبادلات مالی را به شدت کم کردهاند؛ به دلیل اینکه دیگر نیازی به شخص ثالث نیست. بسیاری از هزینههایی که ما پرداخت میکنیم به خاطر سازوکارهایی است که بانک تعیین میکند. وقتی ما خودمان در این سازوکار مشارکت میکنیم دیگر نیازی نیست که هزینه زیرساخت و بوروکراسی را بدهیم. دومین نکته رمز ارزها شفافیت است. در واقع شما میتوانید تراکنشها را رصد کنید و مطمئن باشید که تراکنشهایتان به درستی انجام شده است؛ بدون اینکه نیاز به شخص ثالثی برای تأیید یا تفسیر آن باشد.
یکی دیگر از دلایل مهم اهمیت رمز ارزها، تسهیل بانکداری است. بیل گیتس جمله مشهوری دارد که میگوید ما به بانکداری احتیاج داریم اما به بانکها احتیاج نداریم. با ارز رمزها تبادلات مالی سریعتر و با هزینهای به مراتب کمتر انجام میشود. میتوانید در چند ثانیه پولی را به شخصی در جای دیگر دنیا انتقال دهید اما اگر به واسطه بانک انجام دهید دست کم دو روز طول میکشد.
دادهها توسط کسانی که میخواهند بلوک بعدی را بنویسند با تابع هش (Hash) امضا میشود. فایده این اتفاق این است که از هرج و مرج و هک شدن و دستکاری دادهها جلوگیری میکند.
حالا که از تاریخچه و دلایل اهمیت ارز رمزها میدانیم خوب است به فناوری پایه لازم برای آنها بپردازیم. ارز رمزها باید بر چه فناوری استوار باشند؟
برای پاسخ به این سؤال لازم است به تاریخچه دفاتر حساب رجوع کنیم. در گذشته دفاتر حساب یک طرفه بودند. خزانهدار پادشاه هرچه مینوشت مورد قبول همگان بودند. سپس دفتر حسابها دو طرفه شدند و سمت بدهکار و بستانکار داشتند. تا اینکه یک فرد ژاپنی پیشنهاد دفتر حساب سه طرفه را میدهد. این پیشنهاد اساس مفهوم اولیه برای بلاکچین امروزی است. این یعنی علاوه بر طرفین معامله اشخاص دیگری هم حسابها را رصد میکنند.
این ایده منجر به طرح پیشنهاد بلاکچین بر اساس یک distributed ledger یا دفتر حساب توزیع شده بود. مبنایش این بود که تراکنشها در چند جا نوشته شود و دادهها همزمان با یکدیگر و در چارچوب یک پروتکل توافق جمعی نوشته و به روزرسانی شوند. در واقع برای آنکه تداخل و اشتباه در نوشتهها وجود نداشته باشند توافق بین ذینفعان حساب ایجاد شد که مشخص باشد چه کسی آخرین داده را نوشته است.
بلاکچین راهی را باز کرده است برای اینکه شفافیت، غیرقابل برگشت بودن دادهها، امنیت و مشارکت دیگران در نوشتن دادهها را همزمان با یکدیگر داشته باشیم.
فایده اولیه بلاکچین در عمل چه بود؟
دادهها در چنین پلتفرمی به صورت بلوکهای زنجیرهای نوشته میشوند؛ به طوری که دادهها توسط کسانی که میخواهند بلوک بعدی را بنویسند با تابع هش (Hash) امضا میشود. فایده این اتفاق این است که از هرج و مرج و هک شدن و دستکاری دادهها جلوگیری میکند.
اما آیا بلاکچین بهینهترین فناوری برای رمز ارزها است؟
خیر، این فناوری در آینده ممکن است تغییر کند. نکته مهم این است که بلاکچین راهی را باز کرده است برای اینکه شفافیت، غیرقابل برگشت بودن دادهها، امنیت و مشارکت دیگران در نوشتن دادهها را همزمان با یکدیگر داشته باشیم. تاکنون هم روشهای دیگری مثل Hashgraph و Tangel پیشنهاد شده است که آنها روشهای خودشان را ارائه میکنند. مثلاً کوین Iota از فناوری تنجل استفاده میکند اما هشگراف از آنجایی که patented است خصوصی محسوب میشود و با اراده شخص ارائهدهنده میتواند تنها به صورت پولی قابل دسترسی باشد.
در مرحله اول دولت باید بپذیرد که اگر میخواهد مانند بسیاری از کشورهای جهان، هوش مصنوعی و اینترنت اشیا را پیشگامان آینده جهان بداند لازم است این واقعیت را بپذیرد که برای تأمین امنیت حداکثری روشی به غیر بلاکچین وجود نخواهد داشت.
با وجود این سیستم غیرمتمرکز، دولتها کجای کار هستند و باید چه سیاستهایی در پیش بگیرند؟
نباید فراموش کنیم که در طول تاریخ دولتها برای جلب اعتماد مردم برای تصمیمگیری برای مردم و به اختیار مردم تشکیل شدهاند. اما تجربه ما همواره حیات در سیستمهای متمرکز بوده است. هدف اصلی این است که انجام کار تسریع میشود. اما آیا با وجود بلاکچین دیگر نیازی به متمرکز رخ دادن اتفاقها هست؟ مثلاً با این فناوری میشود مطئمن بود که مهندسی آرا برای انتخابات اتفاق نمیافتد. یا به هنگام تبادل مالی میتوانید مطمئن باشید که از پول ما به شخص یا اشخاصی وام داده نمیشود.
در مرحله اول دولت باید بپذیرد که اگر میخواهد مانند بسیاری از کشورهای جهان، هوش مصنوعی و اینترنت اشیا را پیشگامان آینده جهان بداند لازم است این واقعیت را بپذیرد که برای تأمین امنیت حداکثری روشی به غیر بلاکچین وجود نخواهد داشت. ارزهای رمزنگاری شده در حال حاضر تنها راهحل برای انجام تبادلات مالی در بین دستگاههای اینترنت اشیا و هوش مصنوعی هستند.
سیستم متمرکز در سالهای گذشته ضعف خود را به خوبی نشان داده است. اگر قرار باشد تراکنشها همچنان به همین صورت ادامه پیدا کند، سیستم بانکی فعلی باید منتظر یک فاجعه بزرگ باشد. در حال حاضر راهحلی به غیر از ارزهای رمزنگاری شده برای آیندهای که ما اینطور تصورش کردهایم و درحال حرکت به سمت آن هستیم وجود ندارد.
دیگر سیستمهای متمرکز جوابگو نیست. در همین امروز هم شاهد هستیم که ساختار بوروکراسی دولت تبدیل به یک اژدهای هفت سر شده است و برای تصمیمگیریهای کلان دچار مشکل در بدنه دولت هستیم.
ما گاهی اوقات فراموش میکنیم که دولت برای چه به وجود آمده است. وقتی وعده دولتها خدمترسانی است و هنگامیکه بلاکچین نیز فرایند خدمترسانی را تسهیل و شفاف میکند چرا نباید از این فناوری بهرهمند شویم.
حتی با فرض اینکه دولتها سیاستهای خصمانه در برابر فناوری بلاکچین پیش نگیرند، آیا در برابر ارز رمزها چطور واکنش نشان میدهند؟
باید قبول کنیم که نمیشود جلوی فناوری را گرفت. این استفاده از فناوری است که بد و خوب بودنش را تعیین میکند. بلاکچین مانند زمانی که اینترنت آمد مثل یک سیل بنیانکن خواهد آمد. مگر آنکه خودمان را محصور کنیم. بهتر است عقلانی فکر کنیم.
ما گاهی اوقات فراموش میکنیم که دولت برای چه به وجود آمده است. وقتی وعده دولتها خدمترسانی است و هنگامیکه بلاکچین نیز فرایند خدمترسانی را تسهیل و شفاف میکند چرا نباید از این فناوری بهرهمند شویم. در پایگاه داده بلاکچین شما میتوانید متوجه شوید که رکورد خدمترسانی یک کارمند دولت چطور و چقدر است. بنابراین دولت باید از آن استقبال و این فناوری را ترویج کند.
ما گاهی اواقات کارکرد پول را هم فراموش میکنیم. یکی از کارکردهای پول انتقال ارزش و تبادل برای کسبوکار بوده و هست. همانطور که زمانی از تهاتر استفاده میشد، ارزهای دیجیتال هم با همین رویکرد قابل استفاده هستند چرا که امنیت بالاتر، و اعتماد سادهتر و صحیحتر را مهیا میکنند. اما انکار هم نمیتوان کرد که این ارزهای دیجیتال برای استفادههای سوء نیز کاربرد دارند، مانند ماجرای وبسایت فروش مواد مخدر سیلکرود. اما اگر صادقانهتر نگاه کنیم بیشترین پولی که برای پولشویی یا قاچاق مواد مخدر استفاده میشود فیات کارنسی یا پول بیپشتوانه است. اتفاقاً بلاکچین به دلیل شفافیتی که میدهد امکان رصد کردن را برای همه فراهم میکند.
پول ملی را میتوان با رمز ارز یا با فناوری بلاکچین امنتر کرد اما دلیلی ندارد که مثل فناوریهای دیگر مورد استقبال بینالمللی قرار بگیرند.
برای داشتن ارز رمز ملی چه ملزومات و مقتضیاتی لازم است؟ آیا کشوری ارز رمز ملی دارد؟
کشورهایی هستند که ارز ملی دارند مثل ونزوئلا به نام پترو. اما این کار ماهیت فناوری را زیر سؤال میبرد. نباید فراموش کنیم که رمز ارز میتواند توسط هرکسی ضرب شود؛ نکته اصلی اعتماد است که اغلب به فراموشی سپرده میشود. کشورهایی نیز این برنامه را دارند که رمز ارز خود را داشته باشند مانند چین. پول ملی را میتوان با رمز ارز یا با فناوری بلاکچین امنتر کرد اما دلیلی ندارد که مثل فناوریهای دیگر مورد استقبال بینالمللی قرار بگیرند. همین حالا واحد پول ریال ما نوعی ارز دیجیتال است چون به میزانی که در حساب وجود دارد به صورت عددی جابهجا میشود. میتوان ریال را به صورت رمز ارز درآورد اما آیا کارکرد رمز ارزهای دیگر را دارد؟ برای من جای سؤال است؛ زیرا فلسفه پشت این فناوری را فراموش کردهایم.
ایده ارز رمز ملی را از اساس اشتباه است. دوباره در لوپ دولتی شدن و بنابراین متمرکز شدن گیر خواهد کرد. لازم است دو موضوع را از هم تفکیک کنیم: اینکه ما از فناوری رمز ارز برای ارز ملی استفاده کنیم یک موضوع است اما اینکه تصور کنیم با رمز ارز ملی میتوانیم تبادلات بینالمللی انجام دهیم قابل توجیه نیست. بنابراین نباید پلتفرم را از ارز رمز جدا کنیم چون هویتشان به هم در هم تنیده است.
یکی دو سال اخیر اتفاقهای مثبتی در حوزه بلاکچین و به ویژه ارز رمزنگاری رخ داده است که مدیون دو اتفاق هستیم؛ فشارها و تحریکهای ترامپ و رشد فزاینده رمز ارزها از سال 2017.
آیا استارتاپها میتوانند در توسعه فضای ارز رمزها نقشی داشته باشند؟
وضعیت کنونی ایران از نظر فعالیت در حوزه بلاکچین و به ویژه ارز رمزنگاری را اینطور است که از سال 2008 و آغاز روند رشد ارز رمزنگاری در جهان تا امروز ما دست کم 8 سال عقب هستیم. یکی دو سال اخیر اتفاقهای مثبتی رخ داده است که مدیون دو اتفاق هستیم؛ فشارها و تحریکهای ترامپ و رشد فزاینده رمز ارزها از سال 2017. به هرحال خیلی از استارتاپها وارد حوزه خرید بیتکوین شدهاند که میتوان گفت ضعیفترین قسمت کار است که شبیه سفتهبازیهای دنیای فیزیکی است. استارتاپهای دیگری هم برای تسهیل این پلتفرمها شکل گرفتند.
اما اتفاق بدی که سال گذشته افتاد این بود که اداره مبارزه با پولشویی بانک مرکزی در ابلاغیهای اعلام کرد که مؤسسات مالی و اعتباری حق خرید و فروش ارزهای رمزنگاری شده را ندارند. با اینکه به ظاهر این حرف درستی است اما در عمل کار به جایی کشید که این تصمیم از سطح کشوری و اداری به همه مردم تسری داده شد و در حال حاضر بسیاری از استارتاپهایی که خدمات کیف پول دیجیتال یا تبادل را دادهگذاری کردهاند، فیلتر شدند. این نوعی خودزنی و خود تحریمی است. راهحل این است که از کشورهای پیشرفته الگو بگیریم و به پیشرفت این فناوری کمک کنیم. از جایی مانند سنگاپور که رئیس بانک مرکزیاش اخیراً اعلام کرد به استارتاپهای فعال در حوزه ارز رمزنگاری تسهیلات بانکی ارائه میکند. همینطور خزانهداری امریکا اعلام کرده است که با هدف تشویق به نوآوری به کسبوکارهای مبتنی بر ارز رمزها کمک میکند.
در واقع لازم است استارتاپها به این نکته توجه کنند که بلاکچین چوب جادویی نیست که به هر کسبوکاری بزنید جواب دهد!
پرسش آخر این است که با فرض نقش پر رنگ استارتاپها در توسعه فضای ارز رمزها و با وجود فشارهای بیرونی و مانعتراشیهای ساختاری، کسبوکارهای نوپا چطور میتوانند از ویژگیهای این فضا بهرهمند شوند؟
شناخت دقیق فضای ارز رمزها اولین نکته برای استارتاپها است. همانطور که قبلاً گفتم، کوین ابزار انتقال ارزش روی یک پلتفرم است. باید به این نکته دقت کنند که آیا استارتاپشان اصلاً به کوین احتیاج دارد که آن را بر این فناوری سوار کنند یا خیر؟ پس از رسیدن به این شناخت لازم است کسبوکارشان را طراحی کنند. نباید دچار این خطا شوند که کوین خودشان را لزوماً منتشر کنند. فضای بلاکچین فضای بسیار خوبی است که امکان رشد سریع ایده نوآورانه را فراهم میکند اما برای مثال برای کسانی که با کلان دادهها کار میکنند مناسب نیست که با بلاکچین کار کند. در واقع لازم است استارتاپها به این نکته توجه کنند که بلاکچین چوب جادویی نیست که به هر کسبوکاری بزنید جواب دهد!