چرا باید استارتاپهای B2B را جدی گرفت؟
زمین بازی موج دوم استارتاپهای ایرانی را بشناسید
از ابتدای سال جاری تاکنون بیش از 20 استارتاپ شکست خوردهاند و اعلام تعطیلی کردهاند. دهها استارتاپ دیگر هم از میدان رقابت خارج شدهاند که در سکوت خبری کسی از چگونگی مرگ آنها مطلع نشده؛ اما چرایی این مرگها مشخص است. بدون رودبایستی باید گفت این یک عارضه طبیعی برای اکوسیستمهای استارتاپی است. اکوسیستمهایی که مهمترین ویژگی آنها اصل عدم قطعیت است و بعد از یک دوره 5 تا 8 ساله رونق اولیه، شروع به بازآرایی ماهیت و ترکیب خود میکنند و در این فرآیند دردآور بسیاری از تیمها و ایدههایی که نتوانستهاند بازخورد مثبتی از بازار و مشتریان بالقوه خود بگیرند باید از میدان به در روند تا دیگرانی بیایند و جای آنها را با ایدههایی تازهتر پر کنند. وقتی هنوز کمتر از 5 درصد اقتصاد کشور آنلاین شده میتوان امید بست که این مرگها و این از میدان به در رفتنها، نشانه یک سقوط کلی برای یک زیست بوم نوآورانه نیست و کماکان میتوان انتظار داشت چهرهها و ایدههای تازه پا به میدان بگذارند و جای از میدانبهدرشدهها را پر کنند. حتی در برخی موارد نیاز به چهرههای جدید هم نیست و بسیاری از این موجدومیها میتوانند همان شکستخوردههای باتجربه قبلی باشند که حالا به دور از خامی و توهم پراکنده در موج اول اکوسیستم استارتاپی، میتوانند کسب وکارهای جذابتر و کمریسکتری راه بیندازند.
اما سوال اساسی که این روزها بسیاری از فعالان اکوسیستم استارتاپی با آن مواجهاند این است که وقتی با انبوه بازارهای اشباعشدهای چون حملونقل، خردهفروشی، غذا، خدمات خودرویی، خدمات منزل، تخفیف گروهی و … روبهرو هستیم موج دوم استارتاپهای ایرانی در کدام فضا باید شکل بگیرد؟ کدام بازارها ظرفیت لازم برای تامین مالی آنهم از نوع جسورانه در اکوسیستم استارتاپی کشور را دارند؟ یکی از بدیهیترین پاسخها به این سوال، سرمایهها و تجار سنتی هستند که میتوانند در نقش فرشته نجات استارتاپها پا به میدان بگذارند. اما نباید فراموش کرد که هم تجربه چند سال گذشته اکوسیستم استارتاپی و هم نیازها و ملاحظاتی که این سرمایهگذارها و بیزنسمنها دارند؛ نشان میدهد تا چفت شدن سنتیها با رویکردها و ماهیتهای استارتاپی نیازمند صبوری زیادی هستیم. صبری که این روزها با روند مرگهای استارتاپی که شاهد آن هستیم و برنامهها و زمانبندیهایی که تازهواردهای موج دوم دارند زیاد همخوان نیست. اگرچه باید همیشه گوشه چشمی به بازار سنتی برای آوردن سرمایههای خود به دل استارتاپها داشت اما انچه روشن است اینکه چندان نمیتوان معطل این امیدواری شد.
اخبار اکوسیستم استارتاپی ایران در تلگرام آیچیزها دنبال کنید
با این حال نباید فراموش کرد که بسیاری از کسبوکارهای متوسط و بزرگ سنتی نیازها و چالشهایی دارند که استارتاپها میتوانند به عنوان بخشی از زنجیره راهکاریابی آنها وارد میدان شوند و نقشی برعهده بگیرند و البته از این رهگذر به توسعه محصول یا سرویس خود بپردازند. کسب وکارهایی که یک پای آنها در بخش خصوصی اقتصاد و پای دیگر آنها در زمین دولت و اقتصاد دولتی است یکی از مهمترین بازارهای آینده برای موج دوم اکوسیستم استارتاپی ایران هستند. شرکتهایی چون پتروشیمیها و پالایشگاهها، مپنا، شرکتهای مختلف شستا و بسیاری شرکت ریز و درشت دیگر در حوزههایی چون انرژی، خدمات شهری، برق، نفت، راهسازی، صنایع مختلف و… فعالیت میکنند که قرنها با فناوری و نوآوری فاصله دارند و بدنه سنگین و ساختارهای پیچیده بروکراتیک آنها اجازه خلاقیت و راهکاریابی در مقیاس استارتاپها را به آنها نمیدهد. استارتاپهای B2B میتوانند در این بخش از اقتصاد به عنوان بازوی نوآور و حلکننده مسائل شرکتهای بزرگتر به میدان بیایند و هم چالشهای نه چندان پیچیده کسبوکارهای درشتتر را حل کنند و هم مدلی جذاب برای تامین سرمایه خود بیابند.
به عبارتی سیل مشکلات ریزو درشت کسبوکارهای سنتی به ویژه در حوزههایی که نبض اقتصاد کشور در آنجا میتپد، مانند نفت، گاز، پتروشیمی، عمران و… فرصتی است تا شرکتهای این حوزهها بدل به سرمایهگذارهای خطرپذیری برای استارتاپهای موج دوم شوند. البته که تحقق چنین امری نیازمند آشنایی این شرکتها با اقتضائات استارتاپی از یک سو و پایین آوردن سطح توقع استارتاپها از مفهوم سرمایهگذاری خطرپذیر از سوی دیگر است. این شاید مدلی به مراتب بهتر از مداخله مستقیم دولت برای تامین مالی استارتاپها از طریق روشهایی باشد که پیش از این در حوزههای دیگر به شکست انجامیده است.
یادداشت: رضا جمیلی/منبع: روزنامه هفت صبح