جای خالی استارتاپها در ۴ حوزه پرمشتری
یک روزی در همین اکوسیستم استارتاپی، هر کسی از والدیناش قهر میکرد به سراغ راهاندازی یک استارتاپ در حوزه فروش آنلاین بلیت یا حملونقل آنلاین میرفت. دو حوزهای که حجم بازار بزرگی دارند و تعریف یک سرویس آنلاین در آنها خیلی نیاز به هنر خاصی نداشت و البته کماکان هم ندارد.
بیزنسهای سنتی آنها سالها بود که در قالب هزاران کسب وکار کوچک این بازار بزرگ را بین خودشان تقسیم کرده بودند و استارتاپهای این حوزه با راهاندازی همان مدلهای سنتی در قالبی آنلاین تلاش کردند این بازارهای بزرگ را یکجا به اسم خود سند بزنند.
اگرچه جنگ و کشاکش در این بازارها کماکان به قوت خود باقی است و تعداد بالای رقبا از جمله در بازار فروش آنلاین بلیت منجر به یک اشباعشدگی غلیظ در این حوزه شده اما چیزی که مشهود است اینکه بسیاری از جوانهای استارتاپی با رویگرداندن از آنها به فکر ورود به حوزههای تازهتر و دستنخوردهتری افتادهاند. حوزههایی که نهتنها بازیگران قدر و شناختهشده ندارند بلکه ظرفیت بالایی برای رشد و توسعه هم در آنها نهفته است.
اما مهمترین حوزههای دستنخورده و مستعد استارتاپی کدامند؟ در روزهایی که همه از ایدهها و استارتاپهای تکراری مینالند در کدام زمینهها میتوان کسب وکارهای آنلاین جذاب راهاندازی کرد؟ قلههای فتحنشده بسیاری در اقتصاد ایران برای استارتاپها باقی مانده اما در این گزارش به 4 حوزه جذاب و دمدستتر پرداختهایم.
آموزش و لشکر شکستخوردگان استارتاپی
یکی از جذابترین حوزههایی که هنوز هیچ استارتاپ ایرانی نتوانسته با یک ایده یا مدل درست و مقیاسپذیر بخشی از آن را بگیرد، حوزه آموزش است. یک حوزه چند ده هزار میلیارد تومانی که کماکان رقبای قدر سنتی آن در حال کسب درآمدهای نجومی از آن هستند. آموزشهای مهارتمحور که برندهایی چون ماهان و مجتمع فنی تهران سالهاست در آن پیشتازی میکنند یکی از همین حوزههایی است که میتواند در آینده نزدیک با ورود استارتاپهای موفق، آنلاین شود. اتفاقی که کماکان رخ نداده و معدود استارتاپهایی که در سالهای گذشته پا به میدان آموزش گذاشتهاند هم یا به دلیل بیزنسمدل اشتباه یا حمایت نشدن از سمت سرمایهگذار به دیوار سخت شکست خوردهاند.
استارتاپهایی چون فرانش که از استارتاپهای دورههای اول شتابدهنده آواتک سراوا بود و امید زیادی هم به آن میرفت تجربه ناموفقی در این بازار داشتهاند. بسیاری استارتاپهای ریز و متوسط دیگر هم که به این میدان پولساز پا گذاشتهاند نتوانستهاند سهم بازار درستدرمانی از آن بگیرند. تجربههای موفق دنیا مانند کورسرا و اقبالی که مخاطبان غیرفارسیزبان به یوتیوب و ویدئوهای آموزشی آن نشان دادهاند، جای خالی یک استارتاپ بزرگ حوزه آموزش را بیش از پیش در ایران نشان میدهد.
کشاورزی: بیگانه با استارتاپها
بازار کشاورزی ایران بازار خیلی بزرگی نیست اما در یک کشور 80 میلیون نفری با یک صنعت بهشدت سنتی و بیگانه با تکنولوژی، میتوان آن را یک حوزه بهشدت مستعد برای شکلگیری استارتاپهای بزرگ دانست. در حال حاضر استارتاپهایی چون کشمون، باسلام و بروزرسان و… استارتاپهای شناختهشده این حوزه هستند اما سهم بازار آنها در مقایسه با اندازه کلی این صنعت بسیار ناچیز و چیزی در حد صفر است.
شاید برایتان جالب باشد
استارتاپها را به کشاورزان معرفی کنید!
دور بودن کشاورزان به عنوان حلقه اول زنجیره تامین این صنعت از تکنولوژیهای اینترنتمحور، ناشناختهبودن نیازهای کشاورزی برای جوانهای استارتاپی و محصولمحور بودن مشکلات در این حوزه، ورود استارتاپها به آن را کند کرده است. از اینرو میتوان یکی از جذابترین حوزهها برای راهاندازی استارتاپ در ایران را حوزه کشاورزی و بازار نسبتا بزرگ آن دانست. حوزهای که شاید بر خوردن بیشتر کشاورزان و متخصصان کشاورزی با استارتاپیها بتواند تکانی به روند آنلاین شدن آن بدهد.
دارو: آخرین رمقهای یک مقاومت
روزانه چندصد هزار نسخه پزشکی در ایران در داروخانههای سراسر کشور و در صفهای کوتاه و طویل تبدیل به دارو میشوند. یک بازار چند میلیارددلاری سالانه، که هنوز صفر تا صد آن دستی است! پذیرش، نسخهخوانی، پزشک، صندوق و… روندی است که هر شهروند ایرانی در طول ماه حداقل یک بار برای یکی از اقلام دارویی یا بهداشتی داروخانهها گذارش به آن میافتد. روندی که وقتی با ترافیک و هزینههای رفتوآمد جمع شود به یک روند بهشدت مستعد بهینهسازی بدل میشود. چنین روندهایی از بهترین بازارها برای استارتاپها هستند.
شاید برایتان جالب باشد
بودجه ۳ میلیاردی بانک رفاه برای حمایت از استارتاپهای حوزه سلامت
رویههای سنتی، هزینهزا و زمانبر که میتوان به کمک پلتفرمهای آنلاین از آنها پول در آورد. تا حالا وزارت بهداشت در برابر فروش آنلاین دارو مقاومت زیادی کرده است و این خود بزرگترین مانع در شکلگیری یک اکوسیستم استارتاپی در این حوزه بوده اما خبرها حاکی از آن است که بازار دارو آماده آنلاین شدن است و همین حالا تعدادی تیم استارتاپی در حال کار و توسعه پلتفرمهای خود برای گرفتن بخشهایی از آن هستند. بازاری که اگر محدودیتهای آن برداشته شود و ایدهها و بیزنسمدلهای درست به آن ورود کنند جذابیتهایش بسیار بیشتر از حوزههایی چون بلیتفروشی یا حملونقل آنلاین است.
اینترنت اشیا: خیلی دور، خیلی نزدیک
سالهاست که واژه اینترنت چیزها یا همان استارتاپهای اینترنت اشیا در اکوسیستمهای استارتاپی دنیا به عنوان یکی از جذابترین زمینهها برای راهاندازی استارتاپ شناخته شده است و کماکان حجم زیادی از سرمایهگذاریهای خطرپذیر به این حوزه اختصاص مییابد. در ایران و از ابتدای سال 95 امیدهای زیادی برای راه افتادن اولین استارتاپهای اینترنت اشیا زنده شد. هنوز دلار در محدوده 3500 تومان بود و میشد با سنسورهای وارداتی هر وسیله روزمرهای را بدل به یک وسیله متصل به اینترنت کرد. از زنگ تا در پارکینگ تا کلیدپریزهای خانه.
شاید برایتان جالب باشد
تولید محصولات اینترنت اشیا دیگر نیاز به مهارت ندارد
از دستگاههای ورودوخروج ادارات تا دزدگیر ماشینها. اما رشد نجومی نرخ دلار و سختتر شدن واردات سنسورها که پایه اصلی توسعه اینترنت اشیاست این حوزه را در ایران به محاق برد. ولی این روزها با تثبیت شدن نسبی نرخ ارز و بازار جذابی که برای ارائه محصولات و گجتهای اینترنتمحور به ایرانیهای فناوریدوست وجود دارد، کمکم زمزمههایی از تقویت موج خوابیده استارتاپهای اینترنت اشیا ایران به گوش میرسد.
حوزهای که رونق آن میتواند به معنای جایگزینی همه وسایل برقی و کاربردی روزمره با مدلهای متصل به اینترنت باشد و حجم آن آنقدر بزرگ است که نمیتوان اندازهای برایش متصور بود. اما چالش بزرگ آن، یکی عقبماندگیهای تاریخی پروسههای تولید در ایران و دیگری ناثابت بودن نرخ دلار برای واردات ملزومات اساسی این فناوری است. در اکوسیستم استارتاپی ایران هنوز یک استارتاپ اینترنت اشیای حتی متوسط که توانسته باشد فروش قابلملاحظهای داشته باشد نداریم. دیر یا زود اما استارتاپهای بزرگ اینترنت اشیا در ایران قد علم خواهند کرد؛ تنها باید منتظر ماند دید در کدام بازارها و توسط چه کسانی.