فروش آنلاین عسل با چائوهانا
چطور از خاکستر زلزله سرپل ذهاب کسبوکار اجتماعی چائوهانا شکل گرفت؟
این روزها راهاندازی کسبوکارهای مبتنی بر ارائه محصولات تخصصی یکی از ترندهای تازه اکوسیستم کسبوکارهای آنلاین ایران شده است. چائوهانا که در کار فروش عسل طبیعی و ارگانیک است، یکی از این کسبوکارهاست. کسبوکار آنلاینی که هم ریشه در سنت خانوادههای دالاهو دارد و هم به زلزلهای که چند سال پیش در این منطقه رخ داد.
سر پل ذهاب را زلزله، سر زبانها انداخت. سر پل ذهاب اما تنها تنی زخمی از پسلرزهها نیست. سرزمینی است سبز با طبیعتی کمنظیر و دشتهایی فراخ با گلهایی رنگارنگ. فریبا و همایون رضایی در همین سرزمین با یکدیگر آشنا شدند. ازدواج کردند و بالیدند. فریبا دیپلم طراحی دوخت دارد و همایون دیپلم فنی، اما آنچه آنها را با هم همراه کرد زنبورها بودند. همایون عاشق زنبورها بود و این دلبستگی او را به سمتی سوق داد تا زنبورها را پرورش دهند و از آنها عسل بگیرند. زندگی و کار آنها با هم آمیخت. زنبورها امید و انگیزهای برای درآمد در سرزمینی شدند که طبیعتش همواره نادیده گرفته شده است. آنها با همه ضررها دستوپنجه نرم کردند تا اینکه سرانجام توانستند به سود برسند و برای خودشان کاسبی کوچک روبهراه کنند. آنها با سایت چائوهانا عسل را آنلاین به همه ایران میفروشند.
روایت این کسب و کار جذاب را از زبان فریبا رضایی میشنوید.
چائوهانا و زنبورداری و عسل طبیعی
همایون، شوهرم علاقه زیادی به زنبورها داشت. از همان زمان که با هم ازدواج کردیم با علاقه در مورد روش زندگی و تولید عسل زنبورها برایم صحبت میکرد. همان شد که یک روز با هم گفتیم چطور است زنبورداری کنیم و این شد که دو، سه کندو زنبور عسل گرفتیم. البته خیلی هم ضرر و زیان داشتیم. چند بار بهشدت زمین خوردیم. شکست پشت شکست. یک بار زنبورهایمان مردند. یک بار باران زیاد آمد و تخمریزیشان کم شد، اما هربار دوباره از ابتدا شروع کردیم و ناامید نشدیم. میدانید بیشتر از همه، اعتقادمان به کار ما را زنده نگه داشت و امیدوار.
زلزله که آمد، تمام هستی ما با خاک یکسان شد. تنها ده، دوازده تا از زنبورهای ما جان سالم بهدر بردند. خیلی ضرر کردیم، اما دوباره با همین چندتایی که زنده مانده بودند کار را شروع کردیم. به خودمان گفتیم که باید دوباره همه چیز را از سر بگیریم حتی با دست خالی..
بعد از زلزله چه شد؟
بعد از مرگومیر زنبورها، تصمیم گرفتیم با همین چند زنبور باقی مانده کارمان را از سر بگیریم. شوهرم زمینی را اجاره کرد. زنبورها را در آن زمین که سرسبز هم بود رها کردیم. روز و شب به آنها رسیدیم تا دوباره به زندگی برگردند و عسل تولید کنند.
زنبورها در بهار کوره میکنند، یعنی یک گروه وقتی به اندازه کافی بزرگ میشوند، دو قسمت میشود و یک گروه دیگر تشکیل میدهد. یکی باید مدام مراقب آنها باشد که مبادا یک زنبور از گروهی جدا شود یا در دشت گم شود. باید روز و شب مراقب بود که زنبورها در زمان بارندگی رشدشان کم نشود و گردافشانی کنند. مدام باید به تغذیه آنها رسید. وقتی هوا سرد میشود باید آنها را به سمت هوای گرم کوچ داد.
راز زنبورداری در چائوهانا
زنبورداری کار سخت و دشواری است، چون همه چیزش بستگی به هوا دارد. هرقدر بارندگی کم باشد، تولید بیشتر است. وقتی خشکسالی باشد به نفع ماست.من و همسرم امروز بالاخره توانستیم مشکلات بزرگی را پشت سر بگذاریم و هنوز هم این مشکلات وجود دارد. زلزله آمد و خانه پدرم را خراب کرد و زنبورهایمان را کشت، اما بدون هیچ کمکی حتی بدون وام دوباره زنبورها را زنده کردیم. بهتدریج مشتریهایم در طول زمان زیاد شدند. اولش تنها مسافران و افراد گذری و همشهریهایم بودند. حالا یک شبکه بزرگ ایجاد شده. هرسال مشتریهایم به من زنگ میزنند و من عسل را برایشان ارسال میکنم. همیشه عسلم را به شرط اینکه اگر بد باشد دوباره برایم پس بیاورند فروختهام. در کارم صداقت داشتم مانند زنبورها و همین به داد من رسیده است.
حالا وبسایت و اینستاگرام چائوهانا حسابی پرمشتری است. یک کسبوکار آنلاین در دامنههای دالاهو که از خاکستر زلزله بلند شده و عسل طبیعی را به سراسر ایران میفروشد.