کاهش هزینه یا مرگ تدریجی کسب‌وکار

یکی از نخستین نتایج ناکامی در اجرای برنامه‌ها یا بروز ناپایداری در زیست‌بوم هر کسب‌وکار کاهش درآمد یا افزایش هزینه‌هاست. این در حالی است که کسب‌وکارها در بیشتر اوقات با کمبود نقدینگی برای پیشبرد برنامه‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. تلاش برای کاهش هزینه‌ها نخستین گزینه‌ مدیران برای گذر از این گونه دشواری‌هاست اما فشار بر دستمزد کارکنان یا اخراج آنها نامناسب‌ترین گزینه است.

گذر کم هزینه از بحران‌های مالی برای بسیاری از مدیران و کسب‌وکارها ممکن نیست. در حالی‌که گرفتار شدن در چنبره مشکل نبود نقدینگی یا ناتوانی در پرداخت هزینه‌ها کابوس مدیران و تصمیم‌گیران هر کسب‌وکار بزرگ و کوچک است، اما تجربه نشان داده این نوع مشکلات پایدار و همیشگی نیست و راهکارهایی که برای گذر از این شرایط در پیش گرفته می‌شود باید با چشم‌انداز و برنامه‌های کلان سازگار باشد. کسب‌وکاری که برنامه‌ای روشن برای پیشرفت و گسترش خود دارد، نباید در مقابل مشکلات دوره‌ای دست به اقداماتی بزند که بنیان محتوایی و اجرایی برنامه‌هایش را مخدوش کند. کارکنان یکی از پایه‌های اساسی در اجرای برنامه‌های کسب‌وکار هستند، کاهش تعداد کارکنان با هدف کاهش هزینه باید در فهرست راهکارهای گذر از بحران آخرین جایگاه را داشته باشد. توجه نکردن به لزوم نگهداری کارکنان زیان‌های بزرگی به کسب‌وکارها می‌زند.

ناتوانی در پرداخت دستمزد به ویژه در دوران محدودیت‌های ناشی از همه‌گیری کوید ۱۹ از مشکلات فراگیر کسب‌وکارهای کشور است. گرچه این مشکل در دوره حاضر به یک گرفتاری فراگیر تبدیل شده، اما بسیاری از کسب‌وکارها در بازه‌های زمانی دیگر نیز به آن دچار شده یا خواهند شد. به نظر می‌رسد راهکار همیشگی مدیران برای غلبه بر این بحران کاهش کارکنان یا خودداری از پرداخت بخشی از دستمزد است. نتیجه‌ی در پیش گرفتن هر کدام از این روش‌ها آن است ‌که بزرگترین سرمایه کسب‌وکار برای حفظ آن در معرض نابودی قرار می‌گیرد. کمتر مدیری است که نداند یافتن کارکنانی که بتوانند توانایی و آموخته‌های خود را هم‌راستا با برنامه‌ها اجرایی کنند، کاری دشوار و پرهزینه است. کارکنان آموزش دیده و با تجربه سرمایه بزرگی هستند که به سادگی در دسترس قرار نمی‌گیرند. بهتر است برای مقابله با مشکلات مالی که در دوره‌های کوتاه بروز می‌کند، راهکار هزینه‌ساز کاهش کارکنان را که اثرات درازمدت دارد در پیش نگیریم.

ناتوانی در پرداخت دستمزد کارکنان با تعیین نرخ دستمزد پایه در سال‌جاری آن هم در گیرودار همه‌گیری کوید ۱۹ مشکلی بزرگ و فراگیر شده. کسب‌وکارهایی که برای زنده‌ماندن می‌جنگند در مقابل موج گرانی و افزایش هزینه نخستین راه چاره را کاهش تعداد کارکنان می‌بینند، اما مراقب باشیم با بحران‌آفرینی به جنگ بحران نرویم. بار سنگین هزینه‌ها را با بهسازی برخی روندها، صرفه‌جویی در مواد و اقلام مصرفی، یافتن منابع درآمدی جدید یا تغییر شیوه‌های فروش و . . . می‌توان کم کرد. در بسیاری اوقات کارکنان حاضر به انجام کار بیشتر بدون دریافت اضافه‌کار یا کاهش مزایای جنبی در دوره بحران هستند، سامان دادن این نوع همکاری برای گذر از بحران بسیار ساده است. ایجاد چنین فضایی در رابطه بین کارکنان و صاحبان کسب‌وکار به تقویت بنیان‌ها و وفاداری کارکنان نیز کمک می‌کند. بنابراین مدیران تصمیم‌گیر در هر کسب‌وکار بهتر است پیش از هر اقدامی مشکلات را با کارکنان خود در میان بگذارند. بسیاری از اوقات مشارکت کارکنان در گذر از بحران‌ها منجر به کشف راهکارهای کارآمد می‌شود.

هیچ‌کدام از بحران‌های اجرایی عمر دراز ندارد و کسب‌وکارهای هوشمند آن‌گونه که تا کنون بوده از آنها گذر کرده‌اند. آنچه که در پایان برای آنها باقی مانده، تجربه مشارکت کارآمد برای پشت سرگذاشتن مشکلات در کنار یکدیگر است. اما مدیرانی که ساده‌ترین راه‌ها را برمی‌گزینند، آینده خوب و امیدبخشی را برای خود و کسب‌وکارشان رقم نخواهند زد. اقدامات ما برای گذر از بحران نباید به گونه‌ای باشد که به مرگ تدریجی کسب‌وکار منجر شود. کارکنان سلول‌های حیات‌بخش کسب‌وکارها هستند و در دوران بحرانی به وجود آنها بیش‌تر از هر وقت دیگری نیاز داریم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.