ابرآروان؛ چرا کشتی به صخره خورد؟
هنوز رخت خستگی سال 99 از تن بهدرنکرده بودیم که خبر رسید «ابرآروان» مورد حمله هکرها قرار گرفته. با انتشار این خبر پیش از شروع سال نو، کسبوکارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات بسیار بیشتر از پیش نگران ادامه کار خود شدند، و البته خواب از چشم مدیران ابرآروان هم پرید. حالا با گذشت دو هفته از شروع سال شاید بتوان به دور از هیجان لحظه وقع بحران جنبههای مختلف این رویداد ناگوار را بررسی کرد.
حمله هکرها به زیرساختهای شرکتها و سازمانها رخدادی شگرف و ویژه کشور ما نیست، اخبار بسیاری هر روز از این نوع حملات در سراسر دنیا منتشر میشود، اما تفاوتهای ساختاری و رفتارهای بعدی ما هست که این حملات را ویژه و قابل توجه میسازد. ما در مقام مدیر تصمیمساز و سیاستگذار، در جایگاه شرکت و سازمان عرضه کننده خدمات، و به نام مشتری رفتار مناسبی را چه تا پیش از بروز حادثه و چه در زمان وقوع آن و پس از آن در پیش نمیگیریم.
اگر قرار باشد مانند بسیاری از رخدادهای دیگر ماجرا را کش ندهیم که به اطلاعیههای ابرآروان بسنده میکنیم و خوشحال میشویم که حدود 90% از وبسایتهای خدمات گیرنده سالم هستند. گرچه همین هم عدد نگران کنندهای است. بنابر آمارهای این شرکت نزدیک به 70 هزار مشتری از خدمات ابرآوران استفاده میکنند به بیان دیگر 10% از آنها یعنی حدود 7،000 کسبوکار در این ماجرا دچار مشکلات جدی شدهاند. همین آمار به ظاهر آرامبخش نشان از ضربه بزرگی است که به زیستبوم کسبوکارهای مبتنی بر فناوری کشور وارد شده. اگر مانند بسیاری از فعالان شبکههای اجتماعی به اظهارات مدیران ابرآروان بدبین نباشیم، همین عدد هم نشان از وارد آمدن ضربهای بزرگ بر پیکر رنجور کسبوکارهای نوپای کشور است.
به چند سال پیشتر برگردیم، زمانی که این شرکت نوپا کارش را شروع کرد و به نام اینکه با حضور جوانان نخبه کشور توانسته فناوری روز را در اختیار کاربران بگذارد تشویق شد، مدیرانش به نشستها دعوت شدند، انواع جوایز تقدیم شد، عکس یادگاری گرفتند، تسهیلات دادند و . . . اما کمتر کسی از میان مدیران سیاستگذار پرسید آیا این جوانان دانشمند راه و چاه کسبوکار را هم میدانند؟ حالا که حرف از فناوری جدید و فضای کاری با حال و ادبیات کاری تازه میکنند، به اندازه تبلیغات در شبکههای اجتماعی و ظاهر دلپذیر محل کار و همه آنچه به سرعت در چشم سرمایهگذار و مشتری مینشیند برای روبهرو شدن با مشکلات چنین حوزهای هم آماده هستند؟ کدام مدیر مسئول و حمایتگر از سر دلسوزی و آیندهنگری پس از تبادل تعرف و تمجید از خودش و مدیران این شرکت پرسید، حالا که داعیهدار خدماتدهی به بخش بزرگی از کسبوکارها و حتی سازمانهای دولتی هستید، چقدر آماده و مهیای مقابله با مخاطرات شدهاید؟ از این دیدگاه پیش از مدیران ابرآروان باید با تصمیمسازان و سیاستگذاران این حوزه دست به یقه شد و پس از آن همه مدیران فنی و حقوقی سازمانهای دولتی زیان دیده از قطع خدمات ابرآروان را به دلیل کوتاهی در تشخیص اهلیت این شرکت و برآورده شدن الزامات فنی توبیخ کرد.
شعار امنیت برای یک کسبوکار اینترنتی مانند شعار انتخاباتی نیست که امید داشته باشیم فراموش شود. دسترسی به امنیت در حوزه فناوری نیازمند دانش، ایجاد سازمان کارآمد، پرداخت هزینه و ارزیابی پیدرپی است. از طرفی دیگر مشتری که برای خدمات هزینه پرداخت میکند حقوقی فراگیر دارد و میتواند در قبال زیانهایی که به دلیل کوتاهی خدماتدهنده بر او و کسبوکارش بار میشود دادخواست حقوقی ارائه کند. اما پرسش دیگر آن است که سیاستگذاران این حوزه چقدر فرصت کردهاند سازوکارهای لازم برای مطالبه حقوق و البته راستی آزمایی مدعیات طرفین را تدوین کنند. درست است که تدوین چنین دستورکارهایی به سادگی شرکت در نشستهای خبری و ارسال پست در شبکههای اجتماعی نیست، مانند خرید ترقه از بازار محلی هم سروصدا نمیکند، اما از نیازهای بنیادین برساختن یک زیستبوم پایدار کسبوکار است. اگر میتوانیم فروشگاههای خرد محلی را وادار به رعایت برخی الزامات بر اساس دستورکارهای اجرایی بکنیم، چرا قادر به تدوین ریز الزامات پایه و راستیآزمایی آنها برای خدماتی چنین گسترده نیستیم؟ آیا شعارها و تبلیغات خوش آب و رنگ جایگزین واقعیتهای اجرایی میشود؟
بسیاری از کسبوکارهایی که مشتری ابرآروان هستند باید خود را بابت سهلانگاری نه تنها در ارزیابی فنی بلکه درباره امضای قرارداد حقوقی مناسب سرزنش کنند. وقتی زندگی و پایداری یک کسبوکار به خدمات کسبوکار دیگری پیوند میخورد، نمیتوان در تنظیم قرارداد و راستیآزمایی نیازهای پایه خدمات کوتاهی کرد و پس از بروز بحران فریاد سر داد. مدیران با دریافت نظرات و پیگیری آنها هشیار خواهند شد، فعالان کسبوکارهای فناورانه که در شبکههای اجتماعی هر روز و شب منویات سلبریتیهای دولتی این حوزه را لایک و دنبال میکنند را باید بابت این کوتاهی مورد پرسش قرار داد.
حمله هکرها به ابرآروان زیانبار و از هر سو ناگوار است اما اگر از آن برای بهسازی خود بیاموزیم، در پایان رخدادی خوشایند است. همانگونه که ناصرخسرو درباره تیر خوردن عقاب تیزپرواز میگوید:
چون نیک نگه کرد و پر خویش بر او دید
گفتا: «ز که نالیم که از ماست که بر ماست.»
مهران امیری