اعتصاب در اسنپ و یک پرسش پیشروی اکوسیستم استارتاپی
درسهایی که باید از رشد سریع و زیاد کسبوکارهای اینترنتی گرفت
اعتصاب و دست از کار کشیدن موتورسواران اسنپ درست در شرایطی که کسبوکارها در تکاپوی خروج از محدودیتهای کاری هستند، بمب خبری بود که هنوز عمق اثرگذاری آن روشن نشده.
اسنپ و موتورسواران در هر صورت به توافقی در این زمینه دست خواهند یافت اما پس از این اعتصاب که زشت و زیبای کسبوکارهای نوپا در کشور را آشکار ساخت، دیگر نه اسنپ همان شرکت سابق خواهد بود و نه کارکنان شرکتهای خدماتی بر مدار پیشین کار خواهند کرد.
گذشته از آنکه اسنپ را یک کسبوکارنوپا (استارتاپ) بدانیم یا نه، تبلیغات عمومی سالهای اخیر آن را در زمره کسبوکارهاینوپا معرفی و منافع بسیاری هم برای آن ایجاد کرد، اما همان تبلیغات پیشین در جریان اعتصاب موتورسواران به زیان این شرکت عمل کرد.
اعتصاب در زمانه محدودیتهای کرونا بین گروهی از کارکنان که تشکیلات صنفی و فرهنگ تشکیلاتی ندارند به شکلی اثرگذار انجام شد و پرسشهای فراوانی را ایجاد کرد؟ آیا رفتارهای مدیریتی اسنپ که موجب بروز این اعتصاب شد ناشی از انحصار عملیاتی فراهم شده برای این شرکت است؟
تبدیل شدن اسنپ به یک اَبَرشرکت موجب نادیده گرفتن منافع متقابل کارکنان شده، یا آنگونه که برخی از اعتصاب کنندگان گفتهاند سهم نابرابر از درآمدها اسنپ را اَبَرشرکتی کرده که هم به شرکای عملیاتی خودش بیتوجه است و هم اینکه در اطلاعیهها مشتریانش را فریب میدهد؟
چرا اسنپ پیش از این به درخواستهای کارکنان موتورسوار توجهی نکرد؟ ساختار اداری اسنپ و فرهنگ حاکم بر آن بیانگر چه ارزشهایی است و شیوه برخورد با این اعتصاب کدامیک از آن ارزشها را نمایندگی میکند؟
واکنشهایی از این جنس در انتظار کدام کسبوکارهای کشور است؟ شکلگیری اثرگذار چنین واکنشهایی محدود به کارکنان است یا به دایره کاربران هم خواهد رسید؟
احتمال اعتصاب کاربران اسنپ؟
تردیدی نیست که این اعتصابها باز هم ادامه خواهد یافت، اما از همان ساعات نخستین این اعتصابی که تمام شد، زیستبوم کسبوکارهای کشور را با زیانهای رشد یکجانبه آشنا ساخت.
ایجاد و رشد کسبوکارهای خدماتی برخط مانند اسنپ در سالهای اخیر آن چنان تصمیمسازان زیستبوم و مدیران این کسبوکارها را خرسند کرد که همه توان خود را صرف گسترش دامنه بازار آنها کردند.
در این میان موضوع ارزشآفرینی، فرهنگ سازمانی، ایجاد مناسبات درست با مشتریان و کارکنان و بسیاری موارد از این دست جای مناسبی در برنامهها نداشته. تبلیغات، مصاحبهها، گفتوگوها و . . . در سالهای اخیر روی دوقطبی بخش خصوصی و دولت متمرکز شده و اینگونه بیان میشد که باید همه چیز را برای کسبوکارهای نوپا، این فرشتگان نجاتبخش فضای اقتصادی کشور، آماده ساخت تا برای همه بهشتی زیبا بسازند.
همه آنها که موجب رشد و شکلگیری اسنپ و کسبوکارهای مشابه آن شدهاند امروز باید از خود بپرسند که چقدر در ایجاد این وضعیت دخیل بودهاند. اعتصاب موتورسواران صرفنظر از موضوع، نشانه رشد نامتوازن این نوع شرکتهاست.
آنچه که موجب عصبانیت موتورسواران و اعتصاب شد، در شکلی دیگر در کاربران هم بروز خواهد کرد. ریشه این شکست را باید همزمان در فرهنگ سازمانی، برنامههای مدیریتی، و ارزشهایی که هر سازمانی باید خلق کند، در جاهای دیگری هم جستجو کرد.
غلبه نگاه دولتی بر رفتار بخش خصوصی
زیستبوم کسبوکارهای کشور، نگاههای یکجانبه مدیران به موضوع ایجاد و رشد کسبوکار، دانش اندک بسیاری از تصمیمسازان، غلبه نگاه دولتی بر رفتار سازمانی بخش خصوصی و سرمایهمحور بودن کسبوکارها نیز زمینهساز بوده.
اعتصاب کارکنان اسنپ شاید نخستین در نوع خود باشد، اما آخرین آن نخواهد بود. این اعتصاب و واکنش اسنپ به آن پرسشهای بسیاری درباره ارزش کارکنان و مشتریان را ایجاد کرده. شرکتی که متهم به رفتارهای انحصارگرانه است، کارکنان خود را آنچنان عصبانی میکند که ناگزیر از اعتصابی گسترده در میانه دشواریهای ناشی از همهگیری کرونا میشوند، با مشتریان خود در اینباره صادقانه و شفاف سخن نمیگوید، نیازمند بازنگری اساسی است.
اما مهمتر اینکه لازم است همه فعالان زیستبوم کسبوکارهاینوپا در کشور نقش خود در ایجاد ساختار و فرهنگی که چنین تولیداتی دارد را ارزیابی و برای دگرگون کردن آن اقدام کنند.