استارتاپها و سلبریتیهای ورزش و سینما: یک رابطه نافرجام؟
درباره چند استارتاپ و کسبوکار آنلاین که روی چهرههای سینمایی و ورزشی حساب ویژه باز کردند و به جایی نرسیدند
هوس استارتاپی. این شاید خلاصه ماجرا باشد. این روزها همه دوست دارند استارتاپ راه بیندازند. این هوس از سرمایهگذارها و فعالان قدیمی اتاقهای بازرگانی، از تخممرغ تلاونگ و چای گلستان گرفته تا سلبریتیهای شناختهشده سینما و ورزش رواج پیدا کرده. اما بازی استارتاپ، بازی پیچیدهای است. بازیای که هم سرمایه و پولهای زیادی را در چند سال اخیر بر باد داده و هم سرمایه اجتماعی تعدادی از سلبریتیهای شناخته شده. از همکاری ناموفق مهران مدیری و اول مارکت تا مورد تازهای به نام بایا!
به بهانه راه افتادن و تبلیغات گسترده کسبوکار آنلاینی به نام بایا که این روزها با میدانداری سیامک انصاری بر سر زبانها افتاده نگاهی انداختهایم به مهمترین حرکتهای استارتاپی سلبریتیهای شناختهشده که خیلی زود هیاهویشان خوابید و به جایی نرسیدند. اما قبل از آن اول بپردازیم به خود بایا.
5040، بادران، و حالا سیامک انصاری و بایا
بایا خود را شبکه هوشمند خرید و فروش کالا در سراسر کشور معرفی کرده. اما صفحه اول سایت این کسب و کار آنلاین را که باز کنید با چیزی شبیه یک وبلاگ تازهکار روبه رو میشوید که انگار در کمتر از دو ساعت طراحی شده و حتی فرصت کافی برای اینکه بخش درباره ما آن را به شیوه استارتاپیها با شفافیت و برجسته کردن مزیت رقابتی بنویسند هم وجود نداشته.
شرح خدمات بایا را که میخوانید به ذهنتان میآید که از روی اساسنامههای تیپیکالی که این روزها دلالان ثبت شرکت به همه ارائه میدهند برداشته شده است. یک سری موارد کلی و بدون جزئیات فنی؛ بدون اشاره به تیم و مدیران این کسبوکار. درواقع بایا تلاش کرده در سایت خودش تا میتواند روی چهره سیامک انصاری، بازیگر شناختهشده سریالهای تلویزیونی مانور بدهد. بازیگری که به نظر میرسد او هم در دام هوس استارتاپ داشتن افتاده.
البته گفته میشود بایا به جریان تبلیغاتی «شبکه آفتاب» وصل است اما سیامک انصاری گویا نقشی بیش از یک اینفلوئنسر در این بیزنس بازی میکند. هرچند ترکیب سهامداری یا شراکت و ازهمه مهمتر مزیت رقابتی در این کسبوکار تازهکار هنوز مشخص نیست اما به نظر میرسد بایا میخواهد نوعی بازاریابی شبکهای را با تکیه بر داشتههای آژانس تبلیغاتی مادر خود و ظرفیتهای سیامک انصاری رقم بزند.
چیزی شبیه کاری که شبکه بازاریابی بادران و البته سایت اینترنتی 5040 در چند سال گذشته انجام دادهاند و چندان در گرفتن سهم بازار از بازیگران موفقی چون دیجیکالا و دیگر استارتاپهای تخصصی موفق نبودهاند.
مدل کسبوکار این بیزنسها بهخصوص 5040 در سالهای گذشته از نظر برخی کارشناسان این فضا به بازاریابی هرمی تعبیر و حتی در مواردی تبلیغات کالاهای آنها در برخی شبکههای تلویزیونی خارجی خبرساز هم شده اشت. تا جایی که مریم امیرجلالی بازیگر شناختهشده تلویزیون وقتی سر از یک شبکه خارجی برای تبلیغ کالاهایی که در 5040 به فروش میرفت درآورد؛ این فروشگاه اینترنتی مجبور شد اطلاعیه بدهد که رابطهای میان این تبلیغات و این کسب و کار وجود ندارد و حتی کار به شکایت و دادگاه هم کشیده شد.
در هر صورت به نظر میرسد بایا هم سرنوشتی بهتر از نمونههای مشابه قبلی خود نداشته باشد و صرفا یک کسبوکار باعجله و سلبریتیمحور است که وارد بازاری شده که استارتاپهای قدر و آیتیمحور کارکشتهای چون دیجیکالا، اسنپ و… در آن حضور دارند.
تگاستار: پلتفرم رامبد و دیگر شاخهای اینستاگرام
یکی از اولین سلبریتیهایی که وارد حوزه کسبوکارهای آنلاین شد رامبد جوان بود. رامبد با مشارکت در یک کسبوکار اینترنتی به نام تگاستار که شبکه اجتماعی یا همان پلتفرم اینفلوئنسرمارکتینگ ایران لقب گرفته بود آمده بود تا از رشد بازار استارتاپها در ایران سهم اقتصادی خوبی برداشت کند.
تگاستار با تبلیغات و هیاهو و یک رونمایی پرحاشیه که تقریبا تمام شاخهای اینستاگرام را دور هم جمع کرده بود شروع کرد اما زود رو به خاموشی رفت.
برخلاف انتظار و پیشبینیهای رامبد جوان؛ استقبال کسبوکارها به خصوص استارتاپها از این پلتفرم جواب نداد و حالا حتی سایت آنهم بیدردسر باز نمیشود. شاید بتوان رامبد جوان را اولین شکستخورده بزرگ استارتاپی در دنیای پرفرازوفرود کسبوکارهای انلاین دانست.
علی دایی و دینگی که صدایش شنیده نشد
کمتر از دو سال بعد از همهگیر شدن اسنپ و تپسی بود که بیلبوردهای بزرگ یک تاکسی اینترنتی تازه در شهر تهران برافراشته شدند. دینگ که با چهره علی دایی آمده بود تا در یکی از جذابترین بازارهای استارتاپی ایران رقابت کند.
دایی که فعالیتهای اقتصادی او نشان میدهد از سرمایهگذاری مادی یا معنوی در بازارهای آیندهدار استقبال میکند؛ اما بازی استارتاپها را خوب نخوانده بود. بازیای که همیشه تاکید دارد کسی که دیر آمده سهمی نمیبرد.
وقتی بیلبوردهای دینگ بالا رفت و صخبت از این شد که دایی سهامدار این استارتاپ است و نه صرفا تبلیغکننده آن اما هیچوقت از سوی تیم تبلیغاتی و البته مدیران آن صحبت مشخصی از نقش دایی در این استارتاپ نشد. امیرمظفر منشوریان، مدیرعامل دینگ در روز رونمایی این اپلیکیشن که با حضور چهرههای ورزشی چون دایی و هادی ساعی و … برگزار شده بود اگر چه گفته بود این سامانه اینترنتی «حساب همه چیز را کرده و به تمام مسائل پیرامون حوزه تاکسی آنلاین فکر کرده است.» اما حالا دو سالی است که هیچ خبری از این کسب و کار و مدیرعامل آن شنیده نمیشود. به نظر میرسد هم سرمایه اجتماعی دایی و هم دیگر دوستان ورزشکارش در دنیای استارتاپها نتوانسته به کمک دینگ بیاید.
علی انصاریان و آیو: شروع خوب، پایان تلخ؟
آیو یک تلویزیون اینترنتی است که شرکت فناپ (زیرمجموعه بانک پاسارگاد) از سهامدارن اصلی آن است. یا شاید بهتر باشد بگوییم بود. چون سرنوشت فعلی آیو چندان روشن نیست. درست است که علی انصاریان که میداندار اصلی این کسب و کار اینترنتی در ابتدای راهاندازی بود و گردوخاک زیادی برای آن به پا کرد احتمالا بیشتر برنامهساز آن بوده اما برای آیو؛ انصاریان بیش از یک چهره تلویزیونی؛ بلکه نوعی برگ برنده برای بردن بازی سخت تلویزیونهای اینترنتی بود. بازیای که روی کاغذ، دیگر آیو در آن شانس زیادی ندارد.
انصاریان و شلوغبازیهایش در یک دوره کوتاه آیو را بر سر زبانها انداخت اما خیلی زود مشخص شد در زمین تولید محتوای ویدئویی و توزیع آنلاین آن، متغیرهای دیگری بیش از سلبریتیها نقش دارند.
آیو این روزها حال و روز خوبی ندارد و گویی از اولویتهای استراتژیک فناپ و بانک پاسارگاد هم خارج شده و معلوم نیست تا کی با این وضع ادامه بدهد.
یک ضدروایت کمیاب: شاهرخ استخری و طلافروشی آنلاین
شاید کمتر کسی بداند که شاهرخ استخری یک سایت فروش آنلاین طلا و جواهر دارد! موفقیت نسبی این کسبوکار آنلاین راهم شاید باید بگذاریم به پای همین سکوت و پرهیز از هیاهوی معمول سلبریتیها.
سایت سنجاق از معدود تجربههای موفق آنلاین در حوزه طلا و جواهر است. سایتی که رشدش هم به ساختار قابل قبول کسبوکاری آن از جمله تولیدمحتوای خوب مربوط است و هم شاید به پشتوانهای به نام فروشگاه فیزیکی این ستاره تلویزیونی.
کم یا زیاد این موفقیت اگرچه چندان قابل رصد نیست اما به نظر میرسد سلبریتیها اگر پای کار باشند بشود تجربههای خوبی را هم در حوزه کسب وکارهای آنلاین و استارتاپها با آنها رقم زد؛ البته نه به شیوه تگاستار و بایا!