زنان کارآفرین، نمونهها و نه استثناها
چرا با دیدن کلمه کارآفرین بیشتر افراد به فکر مردان میافتند؟
ما نه روی قربانیان بلکه بر روی نجاتیافتگان سرمایهگذاری میکنیم، گرچه طرز نگرش ما به زنان، همواره بهنوعی چه کوچک و چه بزرگ روایت قربانی را شکل میدهد. گیل لمون از 8 سال پیش درباره زنان کارآفرین در زمان وقوع جنگها و پس از آن مینویسد. داستان جذاب اقتصادی که شخصیتهای بزرگی داشته، اما کسی تا به حال از آنها نگفته است.
وقتی میخواهید درباره شغل صحبت کنید، باید درباره کارآفرینان سخن بگویید. و چنانچه درباره کارآفرینان در زمان جنگها و پس از خاتمه درگیریها سخن میگویید، باید در مورد زنان بگویید، چون آنها گروهی هستند که از قلم انداختهاید. داستان گیل لمون از این زنان با روایتی از یک زن افغان شروع میشود.
در سال 2005 به افغانستان رفتم. در آنجا کامیلا را ملاقات کردم، زن جوانی که گفت اخیرا درخواست کار در یک انجمن بینالمللی را با حقوق نجومی ماهیانه 2 هزار دلار رد کرده تا کسبوکار بعدی خود را بهعنوان مشاور سرمایهگذاری شروع کند که در آن به مردان و زنان سرتاسر افغانستان مهارت تجارت را میآموزد. وقتی از او پرسیدم چطور اینقدر درباره کسبوکار میداند؟ گفت: «این سومین کسبوکار من است.
|
اولین کارم حرفه خیاطی بود که در زمان طالبان آن را شروع کردم. درحقیقت کسبوکاری عالی بود، چون برای تمام زنان محله شغل فراهم کرده بودیم. به این ترتیب من کارآفرین شدم.» گیل در ادامه سفرش به بوسنی میرود. با نارسیسا کاوازویچ ملاقات میکند که مشغول گشایش کارخانه جدیدی در خطوط مقدم پیشین جنگ در سارایوو بود. نارسیسا کارش را در یک گاراژ متروکه با دوختن ملافه و روبالشی شروع کرد و محصولاتش را در بازارهای اطراف شهر عرضه میکرد تا خانواده 12 یا 13 نفری خودش را تامین کند.
زمانی که گیل او را ملاقات کرد، 20 کارمند داشت که اکثر آنها زنانی بودند که فرزندانشان را به مدرسه میفرستادند.
مجموعه داستانهای گیل در صفحه نخست روزنامه تجاری هرالد تریبون (Herald Tribune) چاپ میشود و بر همین اساس او به رئیس صندوق بینالمللی پول اطلاع میدهد: «اگر برای بهبود کنفرانس آتی سرمایهگذاری خود دنبال کارآفرینان هستید، اینجا تعدادی هستند.» اما مسئول صندوق بینالمللی پول تنها کسی نیست که زنان را دستکم میگیرد. با دیدن کلمه داراییهای کوچک چه چیزی به ذهن شما میآید؟ اکثر افراد میگویند زنان، و با دیدن کلمه کارآفرین بیشتر افراد به فکر مردان میافتند. چرا چنین است؟
|
دارایی و بودجه کوچک، ابزار قدرتمند باورنکردنی است که موجب خودکفایی و عزتنفس میشود اما میبایست از امیدها و آرزوهای کوچک برای زنان فراتر برویم.
آنها امیدهای بسیار بزرگتری دارند. زنان صاحب شغل در آمریکا، تا سال 2018، 5/5 میلیون شغل جدید ایجاد خواهند کرد. در کرهجنوبی و اندونزی زنان صاحب حدود نیممیلیون شرکت هستند. زنان در چین 20 درصد کل مشاغل کوچک را میچرخانند.
مادر من زن تنهایی بود که در طول روز در شرکت تلفن کار میکرد و شب ظروف پلاستیکی دردار میفروخت تا هر فرصت ممکنی را برای من آماده سازد.
شاید برایتان جالب باشد
وقتی مرخصی زایمان منجر به کارآفرینی شد
مادربزرگم که من را از 13سالگی تامین کرده بود، وقتی گفتم: «میترسم اگر کار خوب خودم در ABC را به خاطر بورس تحصیلی در آن طرف دنیا رها کنم، دیگر هیچوقت کاری پیدا نکنم.» گفت: «فرزندم دو چیز به تو میگویم. اول اینکه هیچکس بورسیه تحصیلی فولبرایت را رد نمیکند، دوم اینکه مکدونالد همیشه استخدام میکند. تو شغلی پیدا خواهی کرد. شانست را امتحان کن.»
زنان فامیل من استثنا نیستند.
زنان حاضر در این سالن استثنا نیستند. ما گروهی برای منافع ویژه نیستیم. ما اکثریت هستیم. و برای مدتهای خیلی طولانی خودمان را دستکم گرفتهایم و دیگران ما را کمارزش دانستهاند. ما میتوانیم تغییر به وجود بیاوریم، تغییری نهفقط برای زنان، بلکه برای یک اقتصاد جهانی که شدیدا نیازمند مساعدت زنان است.