غول بازاریابی که دو دلار خریداری شد
نجات یک شرکت با تبلیغات یوتیوب
سال 2013 «اریک سو» موسسه SEO را به قیمت دو دلار خریداری کرد. امروز اما آن شرکت به غولهای فنآوری، خدمات بهینهسازی وبسایت ارائه میکند. در دوران اخیر اریک با چهرههای مشهور بازاریابی، میزبانی سایت و شرکتهایی کار میکند که به شرکتهای بزرگی همچون اوبر و آمازون خدمات میدهند. وقتی که به شش سال قبل برگردیم، روزهایی را میبینیم که اریک تنها 25 سال داشت و در شرکتی استخدام شده بود تا وظیفه خطیر نجات شرکت را انجام دهد.
اریک در خاطرات خود تعریف میکند، درست یکماه پس از شروع به کارش در شرکت، مدیر اجرایی، او را صدا میزند و میگوید: «میدانی که مسئولیت 48 نفر و خانوادههایشان الان روی دوش تو هست، اگر نتوانی در طول یکماه آینده به ارقام پیشبینی شده برسی، مجبوریم که تو را اخراج کنیم.» شغلی که اریک به دست آورده بود، وظیفه بازاریابی برای یک شرکت نوپا بود که در حوزه آموزش فعالیت میکرد. اریک به کار این شرکت و گروه همکاران خود علاقهمند بود، اما خبر نداشت وضعیت کسبوکار راکد است و در طول دو سال گذشته موفق نشده به اهداف تجاری خود برسد و در شرایطی قرار دارد که تنها به اندازه پنج یا شش ماه قادر به تامین هزینههاست. در این زمان بود که اریک بهطور کامل متوجه شد فرصت اندکی دارد تا بازاریابی شرکت را که مبتنی بر ارائه محصولات به شیوه دریافت حق عضویت است، ارتقا دهد.
اریک پس از بررسی برخی محتویاتی که شرکت در یوتیوب منتشر کرده بود، دست به مخاطره بزرگی زد و همه بودجه شرکت را صرف آگهی در یوتیوب کرد. در آن زمان، سال 2012، هنوز تبلیغات فیسبوک بهطور کامل راهاندازی نشده بود و برای شرکت آموزشی که محصولات تصویری آموزشی تولید میکند، یوتیوب مناسبترین مکان بود. اریک شروع به ارائه برخی عبارات متعهدانه و امیدبخش کرد و گروه همکارانش نیز یک ویدئوی الهامبخش تولید کردند و پس از آن همانگونه که یادآوری میکند: «اوضاع شروع به تغییر کرد و تعدادی عضویت جدید برای سایت ثبت شد. آنها مسئول روابطعمومیشان را تغییر دادند و شروع به کار با شرکتی کردند که بر اساس کارایی دستمزد دریافت میکرد.»
به این ترتیب وقتی که اریک شرکت را ترک میکرد، موفق شده بود از شرایطی که ماهیانه 500 ثبتنام برای حق عضویت داشتند، به 3500 تا 4000 ثبتنام در ماه برسند. شرکت اینک سالانه 15میلیون دلار درآمد دارد و در حوزه کاری خود در صدر فهرست قرارگرفته است. همه این اتفاقات برای اریک یک نقشه شروع بود. از همانجا بود که او کارش را برای درگیرشدن با مشکلات، مخاطره، شکست، برگشت به عقب و دستیابی به موفقیت را در شرکت بازاریابی خود تجربه کرد.
وقتی که به سال 2013 برگردیم، میبینیم اریک برای نجات یک شرکت در حال نابودی استخدام شده بود، مجبور بود تعدادی از کارکنان را اخراج کند، فرد نامناسبی را برای یک شغل کلیدی شرکت استخدام کرده بود، روحیه کارکنان ضعیف شده بود و او ناگزیر بود که برای پرداخت حقوق کارکنان، وام شخصی دریافت کند. او به هر یک از دو شریک اصلی شرکت یک دلار و حفظ 10درصد از سهام را پیشنهاد داد و شرکت را خرید. تلاش کرد که تعدادی پادکست تولید کند، اما در طول یکسال تنها 9 مورد بارگذاری توسط کاربران انجام شده بود. اریک برای حل مشکل شروع به کار با برخی از شرکتهای دیگر کرد تا در تبادل لینک و ارجاع بازدیدکنندگان به یکدیگر کمک کنند. از این طریق موفق به کسب نزدیک به 300هزار دلار در سال شد، اما این مقدار برایش رضایتبخش نبود. بنابراین وارد بخش آگهیهای اینترنتی شد.
حالا پس از چند سال کار، اریک ابزاری در دسترس کاربران سراسر جهان قرار داده است که این امکان را به سایر شرکتها میدهد که تعداد بازدید بیشتری برای وبسایتشان به دست بیاورند. در همین حال روی کتاب خودش کار میکند.
داستانهای کارآفرینی:
داستان عینکهای شکسته داستان لودویگ ماریشن و حمام جادوییاش