انقلاب WWL در راه است
میزگردی با حضور مهدی نوری، سپهر محمدی، مصطفی نقیپور و محمدجواد صمدیراد
کارچین، اولین پروژه تاکسی مبتنی بر بلاکچین در ایران، رویدادی با حضور کارشناسان این حوزه برگزار کرد و در آن به معرفی بلاکچین، پروژه کارچین و فرصتهای سرمایهگذاری مبتنی بر بلاکچین پرداخت. یکی از بخشهای این رویداد، برگزاری پنل تخصصی با عنوان تکنولوژی بلاکچین و اکوسیستم استارتاپی کشور بود.
این پنل با حضور رضا جمیلی، روزنامهنگار حوزه استارتاپها و سردبیر آیچیزها به عنوان مدیر پنل؛ محمدجواد صمدیراد، معاون فنی شرکت ققنوس؛ مصطفی نقیپورفر، مدیر آزمایشگاه نوآوری بلاکچین؛ سپهر محمدی، رئیس هیئت مدیره انجمن بلاکچین و مهدی نوری، پژوهشگر حوزه بلاکچین برگزار شد.
گزارش کاملی از این پنل و نظرات تخصصی کارشناسان حاضر در پنل تکنولوژی بلاکچین و اکوسیستم استارتاپی ایران در ادامه آورده شده است.
ما با مشکل جدی در وضعیت اکوسیستم استارتاپی مواجه هستیم. نوسان نرخ ارز باعث شده خیلی از سرمایهگذاران از سرمایهگذاری در حوزه استارتاپها صرفنظر کنند.
جمیلی: طی شش سال گذشته این فرصت را داشتهام که در اکوسیستم استارتاپی بهعنوان روزنامهنگار فعالیت کنم. در این زیستبوم فناورانه، بالا و پایینهای زیادی دیدهایم، چه از منظر چالشهایی که بهوجود آمد؛ و چه از نظر استارتاپهایی که ورود کردند و یک حرکت و موج جدید و امیدواری راه انداختند. چه از لحاظ دورههایی که رخوت، سکون و اینرسی خیلی سنگینی بهوجود آمد. تحلیل من این است که الان در یکی از دورههای رخوت هستیم که اکوسیستم استارتاپی دچارش شده است. تجربه چهار، پنج سال گذشته و حتی تاریخ وب ایران نشان میدهد معمولا در چنین دورههایی باید نیمچه گفتمانی شکل بگیرد. آدمهای جدیدی بیایند، فضای جدیدی بهوجود بیاید و یک موج جدید، جان تازهای به زیستبومی که وجود دارد بدهد. از این منظر من فکر میکنم فناوری بلاکچین و هر استارتاپ و دانشی در این حوزه باید یک فرصت قلمداد شود.
فضا و زیستبوم نوآوری که به رشد خوبی رسیده و جایگاه خوبی در اقتصاد ایران پیدا کرده، دچار سکون شده و رشدش منحنیهای تصاعدی گذشته را تجربه نمیکند، شاید شکلگیری پنلی با عنوان بلاکچین و آینده اکوسیستم استارتاپی ایران از اینجا آمد. سوال این است که اصولا فناوری تازه، بهویژه فناوری بلاکچین که فناوری تخریبگر هم محسوب میشود، چقدر میتواند به زیستبوم فناورانه کمک کند، سوای اینکه میشود استارتاپهای مختلفی را هم راهاندازی کرد، حتی میشود به صنعتهای مختلف کمک کرد. به زیستبومهای نوآوری مثل اکوسیستم استارتاپی چقدر میشود امیدوار بود که بلاکچین انرژی و انگیزه بدهد و جریان سرمایه و دانش و نیروی انسانی خلاق را هدایت کند. امروز در این پنل در مورد اینها صحبت میکنیم. ما میتوانیم به زیستبوم مبتنی بر تکنولوژی بلاکچین باور و اعتقاد داشته باشیم و زیستبومی که شکل گرفته را به این فناوری پیوند دهیم و از دستاوردها و ظرفیتهای این فناوری برای توسعه و رشد بیشتر و فتح میدانها و فضاهای بیشتر، استفاده کنیم؟
فضایی که بهوجود آمده ناشی از اقتصاد بیمار است. در شرایط اقتصادی که وجود دارد حتی اگر بلاکچین بخواهد جایگزین برخی از فناوریهای موجود شود بهزودی آن هم با مشکل جدی مواجه میشود.
صمدیراد: همیشه گفتهام به فضای بلاکچین نگاه ابزاری میشود. همانطور که ما یک روزی دیتابیس داشتیم، الان در نوع سخیفش به بلاکچین بهعنوان دیتا بیس غیرمتمرکز فکر میکنیم و از این فناوری برداشت ابزارگونه داریم. حتما در اکوسیستمهای موجود هم میشود از این سطح از فناوری استفاده کرد. یک نگاه هم حداکثرگرایانه است که معتقد است، اکوسیستمهای موجود میتوانند متحول شوند یا از بین بروند، بستگی به کارکردشان دارد و اگر کسبوکاری از جنس واسطهگری است احتمال دارد در فضای غیرمتمرکز بلاکچینی از بین برود یا تغییر ماهیت دهد، لذا اگر بخواهم تعریفی از فضای بلاکچینی این طیف داشته باشیم، با یک نگاه ابزارگونه تا یک نگاه تخریبگر، از این فناوری، استارتاپها و حتی فعالان هر صنعتی میتوانند بهره بگیرند.
امروز باید به سطح بلوغ جامعه نسبت به فضای بلاکچین واقف باشیم. از جهانی صحبت میکنیم که در آن بیش از چند میلیارد به اینترنت دسترسی دارند، اما طبق آماری که در دست دارم تعداد اکانتهای بیتکوین، حدود 30 میلیون نفر است. باید همهگیر شدن و ضریب نفوذ این فناوری را از منظر کاربری بررسی کنیم که نیاز به فعالیت زیادی دارد؛ اینکه صاحبان صنایع و مشاغل و استارتاپها چقدر بتوانند از این ظرفیت برای مانوسکردن این نوع فناوری استفاده کنند. امیدوارم شاهد راهاندازی پروژههای متعدد این حوزه در کشور باشیم.
فناوری بلاکچین با یک فضای نو، خیلی از ذهنها را به خود مشغول کرده است. فشارهایی که در بحث اقتصادی وجود دارد، خیلی از سرمایهگذاران را به این سمت آورده است که متاسفانه از قسمت نهچندان پرمنفعتش شروع میکنند.
جمیلی: نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که برخی از کسبو کارها ذات سنتیشان به گونهای است که این فناوری را نمیپذیرند و باید جایشان را به کسبوکارهایی که مبتنی به این فناوری هستند، بدهند. چه بخشهایی از زیستبوم استارتاپی بیشتر از این فناوری متاثر میشود.
نقیپورفر: چند روز پیش مدیرعامل یکی از تاکسیهای اینترنتی خبری از وضعیت خود دادند که ظاهرا خوب نبود. حالا یک استارتاپ بلاکچینی حوزه خودرو میخواهد متولد شود که اتفاق غریبی است. یکی از مشکلات ما در این حوزه این است که به وضعیت اقتصادی خیلی توجه نمیکنیم. فناوری بلاکچین با یک فضای نو، خیلی از ذهنها را به خود مشغول کرده است. فشارهایی که در بحث اقتصادی وجود دارد، خیلی از سرمایهگذاران را به این سمت آورده است که متاسفانه از قسمت نهچندان پرمنفعتش شروع میکنند. درواقع همه به سمت سادهترین قسمت آن میروند. فضایی که بهوجود آمده ناشی از اقتصاد بیمار است.
در شرایط اقتصادی که وجود دارد حتی اگر بلاکچین بخواهد جایگزین برخی از این فناوریها شود بهزودی آن هم با مشکل جدی مواجه میشود. بنابراین ما با مشکل جدی در وضعیت اکوسیستم استارتاپی مواجه هستیم. نوسان نرخ ارز باعث شده خیلی از سرمایهگذاران از سرمایهگذاری در حوزه استارتاپها صرفنظر کنند. کسبوکارهای استارتاپی که با شرکتهای خارجی همکاری داشتند و بهخاطر تحریم بانکهای ایرانی در مبادلات ارزی دچار محدودیت شدند، یا تعطیل شدند یا در حال تعطیلی هستند، اما همین فضا فرصتهایی را بهوجود میآورد مثل بلاکچین که امیدوارم این فرصتها درست شکل بگیرند. اما اگر این وضعیتی که بر اقتصاد ما حاکم است، ادامه یابد، این فناوری هم به سرعت شروع میکند به سقوط شدن.
خرده پولهای خطاهای ما در حوزه نفت بیشتر از سرمایهگذاری در کل سیستم استارتاپی است. هنوز تفکر و راهحلهای سنتی حاکم است. هرقدر هم سخنرانیهای خوب فناورانه اتفاق بیفتد و بگوییم ما از جوانان حمایت میکنیم، متاسفانه این حمایت واقعی نشده است.
*یعنی شما معتقدید مشکلاتی که در اکوسیستم فعلی وجود دارد قابل سرایت به هر اکوسیستم فناورانه دیگر هم است.
نقیپورفر: بله، اولا کل سرمایهگذاری که در این حوزه شده عدد بسیار ناچیزی است. اینکه شما میبینید بعضی از کسبوکارها شکست میخورند، به این دلیل است که استارتاپی فکر نکردهاند و تصور اینکه پول زیادی نصیبشان میشود و ممکن است بریزوبپاشی در اطراف آن استارتاپ بهوجود بیاید، باعث شده خیلی از آنها به این نقطه برسند. با همه این اوصاف سرمایهگذاری این حوزه چشمگیر نیست. بهعنوان مثال، یکی از کشورها سال گذشته 600میلیون دلار در حوزه بلاکچین سرمایهگذاری کرد. اگر با فرض اینکه یک دلار، 1000تومان باشد، میشود 600 میلیارد تومان. (فرض محال که محال نیست.) فکر نمیکنم سرمایهگذاری ایران در این حوزه و کل استارتاپها این مقدار شود، در کل اکوسیستم استارتاپی ما سرمایهگذاری جدی اتفاق نیفتاده است. برای اینکه ما حرفی برای گفتن داشته باشیم، چه در داخل کشور و چه خارج از کشور بایستی سرمایهگذاری جدیتری اتفاق بیفتد. باید از فضای شوآف و روبان قیچیکردن و دائم شتابدهنده اختراع کردن فاصله بگیریم و بهقولی بگوییم بس است دیگر.
سرمایهگذاری باید روی کیسهای بیزنسی اتفاق بیفتد. ما چقدر میخواهیم فضا باز کنیم. به نظر من، اگر گاهیاوقات دوستان در کنار سرمایهداران سنتی قرار بگیرند، میبینند این فضا تقریبا پول خُرد سرمایهگذاری سنتی است. خرده پولهای خطاهای ما در حوزه نفت بیشتر از سرمایهگذاری در کل سیستم استارتاپی است. هنوز تفکر و راهحلهای سنتی حاکم است. هرقدر هم سخنرانیهای خوب فناورانه اتفاق بیفتد و بگوییم ما از جوانان حمایت میکنیم، متاسفانه این حمایت واقعی نشده است.
بیایید کمی هم خوشبینانه صحبت کنیم. اتفاقا فضایی که وجود دارد بلاکچین میتواند کمک کند که سرمایهگذاران مجدد بیایند. به نظر شما، این فناوری چقدر ظرفیت واقعی دارد که بهدور از شوآفی که شما اشاره کردید؛ سرمایهگذار، استارتاپ، حتی شتابدهندههایی که راه افتادند، به سمت بلاکچین بیایند.
نقیپورفر: من همیشه درمورد اکوسیستمهای اقتصادی و نوآوری، مثال اکوسیستم آب را میزنم. مثلا وسط بیان یک درخت کاشته شده و آن را با کامیون و تانکر آبیاری میکنند. بعد از مدتی خسته میشوند و آن را رها میکنند. اکوسیستم نوآوری به این صورت است که باید شرکتهای بزرگ شکل بگیرند. اگر تاریخچه سیلکون ولی را هم ببینید شرکتهای بزرگ شکل میگیرند و از آن، هشت نفر میآیند بیرون و بعد خودشان میروند سکویا راه میاندازند. اکوسیستم استارتاپی باید یک اکوسیستم بازگشتی باشد. باید یک جا دریاچه و رودخانهای وجود داشته باشد که از تبخیر آن، ابر تشکیل شود و تبدیل به باران شده و دوباره به رودخانه برگردد. در حال حاضر ما چنین ساختاری را در کشور نداریم. البته ساختار ما خیلی نو است، اما اغلب بخشهای دولتی و متولی بهدنبال این هستند که به سراغ کیسهای خرد و کوچک بروند، عکس بگیرند و شوآف کنند. در حالی که ما باید کاری کنیم که سرمایهگذاری در اینجا آسانتر از بازار ارز فعالیت کند.
باید در سرمایهگذاری عقلانیت شکل بگیرد. باید سرمایهگذار بهجای اینکه نگران کاهش ریال باشد و برود دلار خریداری کند، بیاید در این فضا سرمایهگذاری کند. یا اینکه باید مشوقهایی بگذاریم تا این اتفاق بیفتد. البته اینکه سرمایهگذاران هجوم بیاورند به این اکوسیستم، از آن طرف دچار مشکل میشویم. باید راهبردمان پیوسته و مداوم باشد. در حوزه بلاکچین یکی از مسائلی که ما داریم این است که رگولاتوری مزید بر علت شده است. من از مصاحبهای که یکی از مدیران تاکسی اینترنتی انجام داده، خیلی خوشحال نیستم. به نظر من، هر دو نوع فناوری باید باشد. این طور نیست که ما بیاییم فضای سنتی را نادیده بگیریم و بگوییم بلاکچین میآید. بلاکچین باید به فضاهایی که راهحل مشکلاتش بلاکچین است، وارد شود.
* جناب محمدی، با توجه به تجربهای که شما در یکی، دو سال گذشته در انجمن بلاکچین ایران دارید، فکر میکنید در حال حاضر چه چالشهایی داریم که ممکن است نیروی فناورانه بلاکچین و فناوری غیرمتمرکز بتواند پاسخی بر این چالشها باشد و کمک کند این گرهای که در اکوسیستم افتاده، باز و این حرکت دوباره آغاز شود.
محمدی: ابتدا چند نکته را متذکر شوم؛ یکی اینکه اکوسیستم داخل کشور با اکوسیستم خارج از کشور در ارتباط نیست. در واقع اکوسیستم ما یا مستقل است یا در قفس. به هر حال اکوسیستم داخل ارتباط خیلی اندامواری با اکوسیستم خارج از کشور ندارد. این یکی از مشکلاتی است که با آن دست به گریبان هستیم. در زمینه بحث کریپتوکارنسی و کریپتواستها هم باید گفت، اینها در واقع بر سه استوانه بنا شدهاند. یکی بحث بلاکچینهاست و دیگری کریپتوگرافی و رمزنگاری است و یکی هم متن باز.
در یکی، دوسال اخیر در انجمن بلاکچین ایران در زمینه بلاکچین کمی کار کردهایم. از خرداد 96 شروع کردهایم که امیدواریم در خرداد 98روزنامه رسمیمان منتشر شود. در حوزه بلاکچین کارهایی انجام شده. اما در دو حوزه دیگر بسیار ضعیف عمل کردهایم. ما در بحث رمزنگاری ضعیف عمل کردهایم و کارهایی که انجام میدهیم کپیپیست کارهای دیگران است. دومی متن باز است که این موضوع در داخل کشور جا نیفتاده است و از جمله جاهایی که میتواند این کار را انجام دهد، انجمنها هستند. انجمنها برای اینکه فرهنگ متن باز جا بیفتد، میتوانند کمک کنند. تا این سه استوانه و ستون شکل نگیرد ما روی کریپتواستها چندان چیزی نمیتوانیم بارگذاری کنیم. در نهایت از کارهایی که دیگران خارج از اکوسیستم انجام دادند، کپیپیست خواهیم کرد. تا وقتی این سه موضوع درست نشود، ما حرفی در حوزه کریپتوگرافی نخواهیم داشت.
در حقیقت اگر ما پابلیک بلاکچینی داشته باشیم که مثلا میتواند ارز ملی باشد یا ققنوس یا حتی یک توافق عمومی باشد، نیازمند این است که هرچه زودتر تعیینتکلیف شود تا استارتاپهای مختلف بیایند و به آن وصل شوند
*شکلگیری این ستونها چه پیشنیازهایی دارد و چه کارهایی باید انجام شود.
محمدی: کریپتوگرافی دانش ریاضی دارد که دانشکدههای ریاضی باید روی آن کار کنند. مثلا زداسنارک، و پروژه زدکش و… مبانی ریاضی دارند که براساس آن مبانی، تکنولوژی جدیدی را بنا کردهاند. ما چقدر روی این مبانی کار کردهایم؟ آیا در این زمینهها حرفی برای گفتن داریم؟ نهایتا کپیپیستکار هستیم. آیا ما پابلیک بلاکچینی که کامیونیتی (community) خودمان روی آن کار کرده باشد، داریم. در واقع چیزی که توسعهدهندههای خودمان رویش کار کرده باشند، داریم؟ همه میروند روی پابلیک بلاکچین اتریوم!
در اینجا آیا برای مسئله مقیاسپذیری پاسخی داریم؟ اینها مسائلی هستند که درگیرش خواهیم شد. بهنظرم حلقه مفقوده در این میان کامیونتی (community) است که باید توافقی داشته باشیم روی پابلیک بلاکچینی که مطابق اکوسیستم داخل کشور باشد، مسئلهای که نیاز به توجه دارد. قطعا ظرفیتها در این زمینه بینظیر است اگرچه مشکلات قانونی بسیار زیاد است. من در وایتپیپرWhite Paper) ) کارچین دیدهام که پیشبینی کردهاند با دلار سنا جذب سرمایه کنند؛ این موضوع دلچسب نیست برای سرمایهگذار خارجی یا حتی سرمایهگذار داخلی که قصد شرکت در این سیستم را دارد. واقعیت امر این است که ما موانع قانونی برای جذب سرمایه آزاد داریم؛ مسائل قانونی که اهمیت بالایی دارند و نیازمند دقتنظر بالا هستند. در این زمینه تنظیمکننده باید کار زیادی انجام دهد، چون تا به امروز کمکاری زیادی داشته است.
در حقیقت اگر ما پابلیک بلاکچینی داشته باشیم که مثلا میتواند ارز ملی باشد یا ققنوس یا حتی یک توافق عمومی باشد، نیازمند این است که هرچه زودتر تعیینتکلیف شود تا استارتاپهای مختلف بیایند و به آن وصل شوند به این معنا که بانکها کار تراکنشی را انجام بدهند، بورس هم کار مختص به خود را. یکی از برجستهترین فرصتهایی که ما در این زمینه داریم تامین مالی جمعی است که متاسفانه در این زمینه مشکلات عدیده قانونی داریم؛ مشکلاتی که اگر حل شوند همین 600میلیون دلاری که آقای نقیپورفر فرمودند بهواقع عددی نخواهد بود. در کنفرانسهای بینالمللی سرم را کج میکردم و میگفتم ما از ایران هستیم، آیا به ما پول میدهید؟ میگفتند یعنی چه؟ مگر ایران مشکلی دارد؟ در حقیقت نگاه آنها بهگونهای نیست که ما به خودمان داریم، راحت میتوانیم از خارج کشور سرمایه جذب کنیم. بنابراین تامین مالی جمعی میتواند کشور را از زمین به آسمان ببرد. 600میلیون که سهل است، میتوانیم در پروژههای کشور چندین میلیارد دلار از طریق تامین مالی جمعی، جذب سرمایه داشته باشیم، ولی متاسفانه قانونگذار تنها نظارهگر است و به این فکر میکند که حلال است یا حرام!
اگر ما بتوانیم پلتفرمی ایجاد کنیم تا بهواسطه آن، قدرت در دست یک نفر نباشد چه در بحث قیمتگذاری (pricing) و چه در مباحث دیگر، درواقع اگر ما بتوانیم بستری ایجاد کنیم در فضای بلاکچین، میتواند کمککننده باشد. به این معنا که ما را به سمت بازار رقابتیتر ببرد.
* این نکته برایم جذاب است که این همه خلائی که از آن صحبت میشود، بخشی از آن متوجه قانونگذار است و بخشی حاکمیت، ولی هیچجای دنیا در اکوسیستم استارتاپی ندیدهایم منتظر حاکمیت بمانند. سوال این است که چقدر اکوسیستم استارتاپی میتواند از ظرفیتها، چالشها، کمبودها و مسائلی که وجود دارد بهعنوان مسئله نگاه کند و رویشان راهکارهایی تعریف کند که هریک از آنها یک استارتاپ باشد؟ با فرض تمام این مشکلاتی که وجود دارد.
نوری: در علم اقتصاد، در گامهای نخست از بازارها صحبت میشود -یکی بازار انحصاری و دیگری بازار رقابتی کامل- در این مبحث این مسئله مطرح میشود که هرمقدار به سمت بازارهای رقابتی کامل برویم، شرایط مساعدتری پیش میآید. واقعیت امر این است که استارتاپها باعث شفافیت شدند و در ادامه، موجب رقابت شدند؛ مواردی که بسیار مثبت و تاثیرگذارند. اما بلاکچین چه کمکی میتواند کند؟ این ترس هم وجود دارد که به سمت بازار انحصاری بروند. اگر ما بتوانیم پلتفرمی ایجاد کنیم تا بهواسطه آن، قدرت در دست یک نفر نباشد چه در بحث قیمتگذاری (pricing) و چه در مباحث دیگر، درواقع اگر ما بتوانیم بستری ایجاد کنیم در فضای بلاکچین، میتواند کمککننده باشد. به این معنا که ما را ببرد به سمت بازار رقابتیتر. در حقیقت فناوری میتواند کمککننده باشد.
صمدیراد: این فضا مزیتی دارد و آن هم بدونمرز بودن است. بهخصوص در شرایطی که در آن قرار داریم و با توجه به فشارها و دغدغههایی هم که وجود دارد این مزیت میتواند راهگشا باشد. امید این است که بتوانیم از آن بهره لازم را ببریم. نکته دوم اینکه فضای رگولاتوری و محدودیتهایی است که با آنها مواجه هستیم؛ به مجموعه استارتاپهای سنتی از سمت رگولاتوری ضربه وارد شده است. فضای بلاکچینی هم یک پیچیدگیهایی اضافه میکند و شبه شرعی بودن هم هست.
در فضای بلاکچین دو فرصت بزرگ برای استارتاپها میبینم؛ یکی بیمرز بودن و دیگر اینکه مرزهای خاکستری زیادی دارد که امیدوارم این امکان بهوجود بیاید که بشود از این دو ظرفیت در فضای کسبوکاری داخلی و ظرفیتهای ارزان آن استفاده کرد. نکته بعدی این است که در اکوسیستم جدید که ناشی از فضای بلاکچین خواهد بود لزوما قرار نیست همه نتورککار شوند یا همه تریدر (معاملهگر) شوند. خود بلاکچین هم یک اکوسیستم دارد، حتما نیاز داریم افرادی در لایه کوربلاکچین، بلاکچینها و ابزار و کسبوکار بلاکچبن جدیدی خلق کنند. به نظر من، باید از ظرفیتهایمان در این حوزه استفاده کنیم تا ضریب نفوذ بلاکچین افزایش پیدا کند. در لایحههای اکوسیستم بلاکچین حتما هسته آن سهم مهمی دارد، اما پنج، شش لایه بالای هسته هم سهم بزرگی دارد که اتفاقا حوزه استفادههای بلاکچینی میتواند بازار بزرگتری بهوجود بیاورد و در ایجاد بلوغ این فناوری نقش داشته باشند.
در بلاکچین در حوزههای مختلف فرصتهای زیادی وجود دارد. میشود از فریلنسینگ استفاده کرد. خیلی از این فریلنسینگرها با همین کریپتو میتوانند پولشان را بگیرند. فرصت زیاد است و باید جدیتر کار کرد. دیگر این تو بمیری از آن تو بمیریهای سالهای گذشته نیست.
نقیپورفر: دوستان به موضوع نگاه فنی داشتند. نکتهای که وجود دارد این است که استارتاپ فنی نیست. یک کسبوکار اقتصادی و اجتماعی است. من نگران از بین رفتن کسبوکارهای اینترنتی هستم، چرا؟ چون کارچین با تمام چالشهای کسبوکاری آن کار درگیر خواهد شد. بلاکچین به تکههای کسبوکاری خیلی کمک نخواهد کرد. ما در اینجا با یک عامل انسانی و رگولاتوری طرف هستیم، بنابراین اگر من نگران این وضعیت هستم، از این طرف هم نگران هستم اتفاقی برای کارچین نیفتد. دوست دارم این کسبوکار بهعنوان یکی از استارتاپهای پیشرو در این حوزه موفق باشد. اگر ما داستان موفقیت داشته باشیم، خوب است. روی کاغذ، بله، خیلی فرصت وجود دارد. من نیامدم اینجا حرفهای قشنگ بزنم. سعدی داستانی در کتاب گلستان دارد؛ در باب پادشاهان میگوید. روزی یکی از وزرا حرف راست تلخی به پادشاه میزند، پادشاه از این حرف خوشش نمیآید. در آنجا وزیر چاپلوسی بود که به دروغ، حرف خوشایندی زد، پادشاه گفت این حرف بیشتر به دلم نشست. اگر ما اشتباهات خودمان را قبول نکنیم، نمیتوانیم برای آنها راهحلی داشته باشیم.
سرمایهگذاری 600میلیون دلاری را بهعنوان اخطار گفتم. ما فرصتهای کسبوکاری زیادی داریم. بهعنوان مثال، فرض کنید سه سال پیش، سراغ یکی از دوستانم رفتم که متخصص کریپتوگرافی بود. به من گفت ساعت هشت صبح میروم سر کار، 4،5 بعدازظهر برمیگردم. این آدم در لبه تکنولوژی حرکت میکرد، میگفت آسیمتریک یا کرییپتو به چه درد من میخورد. من در لبه تکنولوژی دارم که مقاله آیاسآی میدهند. چرا ما به این سمت رفتیم. ما افراد خوبی داریم اما بهراحتی حاضر نیستند بیایند کار کنند. متاسفم که این جمله را میگویم؛ عقلانیت این طرف فایدهای ندارد، فشار دشمن بیشتر تاثیر دارد.
یکی از ناراحتیهای من این است که فردی مثل آقای حامد صالحی که برای کمک به هلالاحمر تلاش میکند پول جمع کند و جلو مشکلات را بگیرد -اگر پای درددلش بنشینید میبینید چه داخل اکوسیستم و چه بیرون اکوسیستم چقدر معضل داشته- برای یک کار ساده و انسانی با کلی مشکلات مواجه شده. چهار سال پیش خدمت دوستان رگولاتور دولتیطور رفتیم، آن زمان بیتکوین حدود 200 دلار بود. این فناوری فرصتی است برای کشور و باید وارد آن شد. دوستان بدانید در حال حاضر خارجیهایی که میخواهند پولشان را وارد ایران کنند، هزینه مالی که پرداخت میکنند چیزی حدود 7 تا 15 درصد است. یعنی برای 10میلیاردی که وارد کشور میشود، 700میلیون تا یکونیم میلیون دلار هزینه مالی میکنند. حال این درصد به چه کسانی میرسد؛ به کسانی که واسطهاند و درواقع باعث فساد شدهاند. ما نمیتوانستیم این هزینه را در کشور خودمان بکنیم یا برای استارتاپهای خودمان سرمایهگذاری کنیم؟! این صحبتها را میکنم که هشدار دهم.
ما مینشینیم و بین خودمان مشکل داخلی را حل میکنیم، روی استارتاپها سرمایهگذاری میکنیم. فرصت میدهیم کسبوکارهای بزرگ بیایند، فرصت میدهیم یک فرد اوکراینی راحتتر بیاید. بورس کالایی راه میاندازیم. خارجی میخواهد بیاید، نمیتواند، بهخاطر آمریکا نیست، بلکه بهدلیل مشکلات داخلی است. خارجی میخواهد کالایی خریداری کند، بهدلیل محدودیت بانک مرکزی قادر نیست خرید کند. خودزنی بالاتر از این. در بلاکچین و کسبوکار بلاکچبن در حوزههای مختلف فرصتهای زیادی وجود دارد. میشود از فریلنسینگ استفاده کرد. خیلی از این فریلنسینگرها با همین کریپتو میتوانند پولشان را بگیرند. فرصت زیاد است و باید جدیتر کار کرد. دیگر این تو بمیری از آن تو بمیریهای سالهای گذشته نیست.
* آقای نقیپورفر! این جدیت و پشتکار در خود اکوسیستم هم دیده نمیشود. میدانم که شما فاندر بودید، مشاور و مربی در اکوسیستم بودید و ادبیات و کلیدواژههای این فناوری را خیلی خوب میشناسید و در دو سال گذشته بهطور متمرکز کار کردهاید. چقدر میشود از ظرفیت بچهها در اکوسیستم استفاده کرد. اصلا قرار است چه کسی اینها را هُل دهد؟
نقی پورفر: ظرفیت ما بیاندازه است. اما بچههایمان دارند از کشور خارج میشوند. یکسریشان میروند و یکسری هم فریلنس کار میکنند. یعنی اینجا هستند، اما برای آن طرف کار میکنند. از شما میپرسم اولین جزء استارتاپ چیست؟ نیروی انسانی، سرمایه انسانی. متاسفانه ما خودمان این فضا را برای اکوسیستم ایجاد کردهایم. باید کاری کنیم ایران بازار جذابی شود برای همه. وقتی سرمایهگذاری بازار جذابی شد، مطمئن باشید از کشورهای دیگر هم برای سرمایهگذاری میآیند. چند وقت پیش یکی از آلمان آمده بود یکی از استارتاپها را برایش پرزنت کردیم، باورش نمیشد. چون معادل این استارتاپ در کشورش، دستکم باید 10برابر سرمایه بگیرد. در حالی که با سرمایهگذاری در ایران قیمت تمامشده برایش پایین درمیآید و فرصت صادراتی دارد. بایستی از این فضای توهمی بیرون بیاییم و وارد فضای واقعی شویم.
فضا، فضای کسبوکاری است. آقای امامی عزیز! (خطاب به همبنیانگذار کارچین) شما دچار چالشهایی میشوید که دوستان دیگر درگیر آن هستند. اگر برای کسبوکار فکری نکردهایم طبیعتا صدمه خواهد دید. ICO کردن کمک میکند به سرمایه جمع کردن. چیزی که آقای محمدی میگوید، کمک زیادی میتواند به کسبوکار این حوزه کند. به شرطی که وقتی ما سرمایه جمع میکنیم، دادستانی حکم ندهد که فلان حساب را مسدود کنید. حالا یک سلبریتی اشتباهی کرده، بروید یقه او را بگیرید. این همه پلتفرمهای کراودفاندینگ بودند که پروژههای خوب انجام دادند. میشود همین فضا را برای جذب سرمایه و استارتاپها هم راه انداخت. به نظر من، بورس و فرابورس پیشروتر از بقیه بودهاند. به همین دلیل من خیلی امیدوار هستم. اما باید از توان و بازوی خودمان استفاده کنیم.
من به دوستان میگویم به خیر تو امید نیست شر مرسان؛ حداقل در کسبوکار خودت از این تکنولوژی استفاده کن. پولی را از خارج میخواهی بیاوری، ولی حاضر نیستی از بیت کوین استفاده کنی و ترجیح میدهی 7 تا 15 درصد را بدهی به یک خارجی، فاسد و دلال که پولت را وارد کشور کنی! فضای بلاکچین خیلی میتواند کمک کند. اسپیدی بانک مرکزی را طرف ایرانی میتوانست از نسخه اروپاییاش بنویسد. این چیزها در دنیا عادی است و ربطی به بلاکچین ندارد، اما درهمین کار ساده که نیازمان بوده اکوسیستم خودمان را درگیر نکردهایم. از این مثالها در این حوزه زیاد است. ولی یکی از ستونهای جدی استارتاپهای موفق بخش کسبوکارش است. 20تا 30 درصد موضوع فنی است و 60،70 درصد بحث کسبوکاری است. باید فضای کسبوکار مشخص باشد تا شکل بگیرد. اغلب استارتاپها در بخش کسبوکارشان دچار مشکل میشوند، بنابراین من خیلی امیدوارم. درواقع فشارها به نفع بلاکچین است، بهشرطی که دوستان بیشتر از این به خودزنی ادامه ندهند.
رگولاتور آمریکا آمد گفت، رمزارز ملی ایران هر وقت صادر شد، ممنوع خواهد بود و هرکس به این رمزارز کمک کند درواقع تحریم خواهد شد، اما ما داریم فقط حرف میزنیم. در حالی که هنوز نه رمزارز ملی درآمده و نه هیچ اتفاقی افتاده اما آنها قانون ضدیت با چیزی که ما هنوز راه نیندختهایم را تصویب کردند.
محمدی: من هم معتقدم نگرانی و تهدیدهایی وجود دارد، اما فرصتهای خوبی هم هست نگاه من هم به قضیه منفی نیست، اما به هر حال رگولاتور ما بهشدت ضعیف عمل کرده؛ با کوتاهی، کمدقتی و محافظهکاری. فرضا اگر اتحادیه اروپا فلان چیز را تحریم نکند، قطعا از اتحادیه اروپا برای خودمان بدتر عمل کردهایم. برخی به این فکر میکنند که بیتکوین، بلاکچین، کسبوکار بلاکچبن و… حلال است یا حرام؟ در حال حاضر هم صرافیها را ممنوع کردهاند که این کار را نجام ندهند. به نظر من، بر رگولاتور واجب است، تکلیف این موضوع را مشخص کند. این نکته بسیار مهمی است، یعنی رگولاتور خودش نشسته کنار و نمیگذارد کسی هم کار کند. این واجب شرعی است و باید رگولاتور تکلیف آن را روشن کند. در بسیاری از کشورها این کار انجام شده است. مثلا باید بگوید این 10 مدل است؛ اگر این جور باشد از فلان جا لاینسس بگیرد، اگر این جور باشد لاینسس لازم ندارد و… در این زمینه رگولاتور ما خیلی کوتاهی کرده.
نکتهای را عرض کنم، وزیر مخابرات ما آمد، گفت ما میخواهیم یک رمزارز ملی ارائه دهیم. آقای پورابراهیمی هم گفتند با رمزارز ملی تحریمهای آمریکا را دور بزنیم. در مقابل رگولاتور آمریکا آمد گفت، رمزارز ملی ایران هر وقت صادر شد، ممنوع خواهد بود و هرکس به این رمزارز کمک کند درواقع تحریم خواهد شد، اما ما داریم فقط حرف میزنیم. در حالی که هنوز نه رمزارز ملی درآمده و نه هیچ اتفاقی افتاده اما آنها قانون ضدیت با چیزی که ما هنوز راه نیندختهایم را تصویب کردند. نکتهای را در مورد آن سه استوانه متذکر شوم. یک قسمت قضیه بخش فنی است که آقای نقیپور درست میفرمایند، منتهی یک قسمتی هم بحث فرهنگی است. یعنی ما میآییم برای پروژه بلاکچینی با برخی از سازمانهای دولتی صحبت میکنیم، میگویند خب، هستهاش پیش خودمان باشد که این تراکنشها را رصد کنیم. قبول دارند این موضوع بلاکچین شود، اما در نهایت میگویند این تراکنش باید در هسته خودم سند بخورد و ما هم قبول نمیکنیم.
صرفا مسئله، فنی نیست، بلکه مسئله فرهنگی است. یا میرویم به بحث متن باز، میگویند ما نمیخواهیم پروژههایمان متن باز باشد، چراکه نمیخواهیم کسی در جریان باشد چه کاری انجام میدهیم، بنابراین بحث فرهنگی و فلسفهای که پشت آن نهفته است، درواقع نکات مهمی است که باید اصلاح شود. به یکی از مناطق آزاد رفته بودم، در آنجا جلساتی داشتیم، فردی آنجا بود که میگفت کاری کن هر پروژه بلاکچینی هست، به ما بدهند! گفتم اتفاقا بلاکچین آمده جلو همین رانتها را بگیرد. نه من و نه هیچکس دیگر نمیتواند جلو آن را بگیرد، بلاکچین تکنولوژی است. حتی قویترین مردان دنیا هم نمیتوانند جلو آن را بگیرند. حالا شما در یک شهر کوچک میخواهید پروژه برای شما باشد؟! در کل، مشکل فرهنگی وجود دارد که امیدوارم حل شود. بلاکچین میتواند در زمینه استارتاپها یا در فضاهایی که بازیگران به هر دلیلی به یکدیگر اعتماد کافی ندارند، تسهیل کند.
بزرگترین سرمایهگذاران فینتک بانکها هستند؛ حال دیدند بلاکچین برای آنها خیلی خطرناک است، گفتند خودمان بانی آن شویم. میخواهم به دوستان استارتاپی بگویم از اینکه کسبوکارتان رونق گرفته دلخوش و شاد نباشید، چراکه فناوریهای جدیدی میآید مثل بلاکچین که میتواند ورشکستتان کند. پس زرنگ باشید. از همین سیاست میتوانید استفاده کنید.
نوری: شما در کلِ اکوسیستم استارتاپی، حال میخواهد اقتصادی باشد، اجتماعی یا… یک نبرد جدی را میبینید. من میبینم کسانی را که کارهای استارتاپی انجام میدهند در وجودشان هم ناراحتی و هم عشق وجود دارد. اگر آن شور و عشق وجود نداشته باشد با این همه مشکلاتی که وجود دارد اصلا استارت نمیزنند. وقتی شما میخواهید کسبوکاری راه بیندازید بهویژه نوپا، نیاز به فضا دارید، فضای مطمئن و مناسب. در شرایطی که هر روز تورم افزایش مییابد، نرخ ارز طی یک سال چند برابر میشود و رکود وجود دارد، چرا فرد کسبوکار راه بیندازد؟ افرادی که وارد حوزه استارتاپها میشوند از چه قشری هستند؟ معمولا افراد جوانی هستند که ریسکپذیرند. اما کسانی که کمی سنشان بالاتر است کمتر به این اکوسیستم وارد میشوند. بنابراین فردی که میخواهد کسبوکارش را در این فضا راه بیندازد باید جوانی با شور و اشتیاق فراوان باشد که بتواند در این فضا (نبرد) موفق باشد. اما آن فضایی که بهلحاظ سرمایهگذاری خیلی مهم است، ثبات در بازار است. (بهاصطلاح میگویند سرمایه مثل آهو میماند، میترسد، هر جایی نمیرود.) که در اقتصاد ایران این موضوع دیده نمیشود.
نکته خوبی که آقای صمدی راد به آن اشاره کردند که اکوسیستم بیمرز است. این بیمرزی باعث میشود شما جهانی فکر کنید. امکان جذب سرمایهگذار از خارج از کشور با روشهای مختلف هم وجود دارد. مثل ICO، کراود فاندینگ و… این جذب سرمایه شاید از جهتی برای ما بد باشد، بهخاطر تلاطمهای زیادی که داریم، اما وقتی سرمایهای را به دلار دریافت میکنید، به ریال رقم خوبی میشود. از این بابت ویژگی مثبتی است. در فضایی که در حال حاضر وجود دارد استارتاپها باید خودشان را با این شرایط تطبیق دهند. باید همیشه مرور کنند، پویا باشند و با تکنولوژی روز همگام، وگرنه یکی از بزرگترین ریسکهایی که متوجه آنها میشود، همین تغییر تکنولوژی است. برای مثال، وقتی استارتاپی مانند اسنپ وجود دارد تکنولوژی باعث میشود، برای او یک رقیب جدی ایجاد شود. شاید این استارتاپ خدماتش خوب باشد، خیلی سود کند و… اما تکنولوژی در عین حال میتواند برای کسبوکار او تاثیر منفی بگذارد.
نکته ظریفی که در مورد استارتاپها وجود دارد، این است که سعی کنند همیشه با فناوریهای روز در ارتباط باشند و آیندهپژوهی انجام دهند. از قدیمالایام اصطلاحی است که میگوید بزرگها، کوچکها را میخورند، (البته یک منطق کلی است) اما الان برعکس شده. یعنی فینتکها ممکن است بانکها را دچار مشکل کنند. یکسری استارتاپهایی میتواند شکل بگیرد که کسبوکار آن بزرگها را تخریب کند و باعث ورشکستگی آنها شود. پس در شرایطی هستیم که پُر از ریسک است، البته جنگیدن در این فضا لذتبخش است. این فناوریها میخواهند نهاد مرکزی نباشد، میخواهند بانک نباشد، نمیگویند بانکداری نباشد، یعنی این نهاد مرکزی نباشد. اما بانکیها وقتی دیدند فناوری جدیدی به نام بلاکچین آمده استراتژی را به کار بردند مبنی بر اینکه دوستت را نزدیک خودت نگهدار و دشمنت را نزدیکتر. بانکها آمدهاند در فضای فینتک سرمایهگذاری کردهاند –بزرگترین سرمایهگذاران فینتک بانکها هستند- حال دیدند فناوری بلاکچین برای آنها خیلی خطرناک است، گفتند خودمان بانی آن شویم. البته این کار خوب است و زرنگی دوستان را نشان میدهد. میخواهم به دوستان استارتاپی بگویم از اینکه کسبوکارتان رونق گرفته دلخوش و شاد نباشید، چراکه فناوریهای جدیدی میآید مثل بلاکچین که میتواند ورشکستتان کند. پس زرنگ باشید. از همین سیاست میتوانید استفاده کنید.
حتما این انقلاب ورلد واید وب به ورلد واید لیجر تغییر خواهد یافت. یعنی WWW به WWL تبدیل میشود، چه ما همراه شویم و چه نشویم. همان طور که اینترنت آمد، بنابراین محصول نهایی بلاکچین در قالب انقلاب WWL اتفاق میافتد، فارغ از مرزها.
* از دوستان تشکر میکنم که آسیبشناسی جامع و کاملی انجام دادند، به هر حال خیلی راهگشا خواهد بود. همانطور که مهندس نقیپور فرمودند ما در یک فضای جنگی اقتصادی هستیم و اگر واقعیتها را نادیده بگیریم، بازنده خواهیم بود و اگر به اشتباه نقاطضعف خود را بهجای نقاطقوتمان جا بزنیم، احتمالا خالی از نیروی انسانی، ایده و کسبوکارهای موفق خواهیم شد. اما با توجه به تجربهای که وجود دارد باید کار کرد. مثلا آقای صمدی و دوستانش هم روی پروژه ققنوس، آن هم در فضای فینتک که گرفتاریهای زیادی داشته، پروژه بلاکچین تعریف کردهاند. این نشان میدهد امیدواریها و مسیرهایی وجود دارد. سوال من این است، با تمام واقعیتهایی که وجود دارد، آیا میتوان پیشبینی کرد این فناوری بتواند بیاید و نقش موثرتری را بازی کند و فعالان حوزه بلاکچین بخشی از اکوسیستم استارتاپی ایران را در حوزههای مختلف، از آن خودشان کنند؟
صمدیراد: در مورد فرمایش شما باید بگویم این فناوری بدون مرز است. حتما این انقلاب ورلد واید وب به ورلد واید لیجر تغییر خواهد یافت. یعنی WWW به WWL تبدیل میشود، چه ما همراه شویم و چه نشویم. همان طور که اینترنت آمد، بنابراین محصول نهایی بلاکچین در قالب انقلاب WWL اتفاق میافتد، فارغ از مرزها. چه بخواهیم سرمایهگذاری کنیم، چه نخواهیم، چه بخواهیم بازیگر باشیم چه بخواهیم کاربر باشیم، این اتفاق خواهد افتاد. حال دوستان استارتاپی، رگولاتورها و بازیگران دوست دارند مقاومت کنند و بجنگند یا از این ظرفیتها استفاده کنند. صراحتا در پاسخ به سوال شما عرض میکنم، حتما این اتفاق خواهد افتاد. پیشبینی بزرگان این صنعت مثل اکسنجر این است که تا سال 2025 حداقل 10درصد جیدیپی دنیا از فضای بلاکچین خواهد آمد. اما در این فرایند و طبق فرمایشات آقای نقیپور، فضای رگولاتور ما فضای عجیبوغریبی است.
من چند تا از شاهکارهای فضای رگولاتوری را میگویم؛ رگولاتور ما میآید در پیشنویسهای رگولیشناش نسخه میپیچد برای رگولاتورهای دیگر. اظهارنظر میکند درباره چیزی که قانون به آن اجازه نداده است. رگولاتور ما درباره یک فناوری که غیرمترکز قاننهای سنیت وضع میکند. در واقع فضای کسبوکار و برداشتش از فناوری متمرکز را تسری میدهد به فضای کسبوکار بلاکچین. میتوانم بگویم یک چیز عجیبوغریبی است. دوستمان که فرمودند باید زرنگ باشیم، در جواب باید بگویم ما هم دچار این فضای عجیبوغریب رگولاتوری شدیم. منتهی ما نشستیم و از آن لذت میبریم. واقعیتش این است که فضای رگولیشن مخصوصا در حوزه بلاکچین ، یک بخشاش به فضای بورس مربوط میشود که ما چند قانون در این مورد داریم؛ تطبیق با فضای قانون بورس، تطبیق با فضای پولی و بانکی، تطبیق با فضای کیالام، کیوایسی، الامای یا بحث پولشویی. همه این جوانب در شرایطی اتفاق میافتد که چند شاهکار بهوجود میآید.
شاید همه دوستانی که در این جلسه هستند در جریاناند، حدود 8،7 ماه است کمیسیون اقتصادی دولت پیشنویسی را برای تسریع این موضوع پیگیری میکند. بیش از صدها فعال در این حوزه از تهران تا کیش، از تهران تا رشت و… در انواع کمیسیونها و جلسات متعدد، شرکت کردهاند که از این ظرفیت و فرصت برای کشور استفاده کنیم. درواقع بهدنبال این هستند همه این عوامل در قالب کمیسیون اقتصادی دولت، دستوری از ریاستجمهوری بگیرند تا به دستگاههای ذیربط احکامی صادر شود. آخرین پیشنویسی را که چند روز پیش مشاهده کردم مبنی براین بود؛ دستگاههای متولی سه ماه فرصت دارید که کارهایتان را انجام دهید. بدنه دولت ماههاست وقتشان را گذاشتند برای تهیه این پیشنویس که نتیجهاش این است: «سه ماه فرصت دارید….» کاری هم نمیشود کرد، فضای رگولاتوری است و چابکی طرف مقابل.
از دوستان خواهش میکنم پیشنویس لایحه مجلس سنا برای تحریم بانک مرکزی را بخوانند. باید قانوننویسی را از آنها یاد بگیریم. یکی از دوستانم که در آنجا زندگی میکند، میگوید؛ قانونی که مینویسند خطبهخطش شماره دارد، نکته دوم، قانوناش آنقدر قابلاعتماد است که بندبند این قانون با سایر قوانین قابلاستناد است و حتما میشود اجرایش کرد. نکته بعدی، هوشمندانه و زمانبندی شده و دقیق بودن آن است. در مقابل، بازه زمانی هفت ماهه برای پیگیری که نتیجه قابلقبولی هم نداشته است، بنابراین میتوان نتیجه گرفت در حوزه رگولاتوری، ما خیلی هم زرنگ نیستیم. فقط در ققنوس نشستهایم و سعی میکنیم هر آنچه قابلانجام است، از فضای خاکستری استفاده کنیم. باورمان این است که میشود فضای خاکستری را پیدا کرد. در فضای خاکستری –قطعا در این شرایط کسی به شما نوشته و مجوزی نمیدهد- ساعتهای زیادی در ققنوس وقت صرف میکنیم، برای رگولاتورهای مختلف فضایمان را ترسیم میکنیم و خودمان را اظهار میکنیم، یعنی خوداظهاری میکنیم به اینکه با کدام قانون خودمان را تطبیق میدهیم؛ در همه ابعاد از قوهقضائیه گرفته تا کارشناس رسمی. حدود 700پرونده کریپتوکارنسی در فضای کشور وجود دارد که دانش فنی الکترونیکی برایش وجود ندارد. من به نگرانی رگولاتور حق میدهم، وقتی پرونده باز قضایی دارد، وظیفه قوهقضائیه است که به آن رسیدگی کند. ما در مورد اکوسیستم علاوه بر حوزه کسبوکار باید بقیه اجزا و عناصرش را هم ببینیم. شاید یکی از موضوعات جذابی که در همین اکوسیستم استارتاپی بلاکچینی باید به آن پرداخته شود و حتما نیاز کشور هم هست، فضای ادلالکترونی و جرمشناسی بلاکچینی است که حتما میتواند جذاب باشد.
نقیپورفر: من امسال را برای خودم سال بلاکچینی اعلام کردهام، یعنی امسال آنقدر به بلاکچین امیدوارم هستم. گارنر پیشبینی کرده، تا سال 2020 تا 2025، فضایی که الان وجود دارد 10برابر خواهد شد و به حدود سهونیم تریلیون دلار خواهد رسید. اگر از این سهونیم تریلیون دلار، یک درصدش را هم داشته باشیم، سیو پنج میلیارد دلارش سهم ما در این فضا میشود، بنابراین فضایی است که فرصتهای زیادی دارد. فشارها در کشور به نفع بلاکچین بهخصوص کریپتوکارنسی است. خواهشم این است که روی نیازها تمرکز کنید. دوستان آکادمیک بیایند در این فضا کمک کنند تا ما بتوانیم در این فضا کار جدی انجام دهیم. باز تاکید میکنم 30درصد کار فنی است، 70درصد مربوط به جنبههای مختلف کسبوکار است. ما میتوانیم سهم جدی در این فضا داشته باشیم. باید برویم جاهای که فساد در آن زیاد است و مشکل و معضل داشتند مثل انتقال مالی کار انجام دهیم. در این حوزهها بروید، کاربرد پیدا کنید. حوزههایی که سیستمهای سنترالشان آنقدر دستکاری میشود که صدای همه در آمده است. باید بیخیال دولت و رگولاتور باشیم، این توصیه شرکتهای بزرگی مثل دیلویت است.
میگویند در نوآوری، رگولاتور را نادیده بگیرید، چون رگولاتور در این فضا خیلی کندتر از شماست. البته چارهای هم برایمان نمانده و رگولاتورهم نفسی برایش باقی نمانده. شاید بخواهد بیش از این پیش برود یک جور خودتخریبی باشد، بنابراین در کنار مسائل فنی، جنبه کسبوکار بلاکچین را هم در نظر بگیرید. با تمام کاستیهایی که وجود دارد؛ موضوع کریپتوگرافی، تیمسازی و… من به این فضا امیدوارم. من معتقدم ایران میتواند هاب بلاکچین خاورمیانه بشود، به شرطی که ما بخواهیم، جزیرهای کار نکنیم، به جنبههای کسبوکاری اهمیت دهیم، صرفا نرویم کدهای خارجی را کپیپیست کنیم. خواهش من این است که بروید مطالعه کنید، کارهایی که دیگران کردهاند را بررسی کنید. اگر فقط به کپیپیست اکتفا کنیم در همین وضعیت خواهیم ماند و بدتر هم خواهد شد در واقع مصرفکننده فناوریهای کشورهای دیگر خواهیم شد.
به نظر من، در این فضا روزنههایی وجود دارد برای اینکه ما در بلاکچین حرفی برای گفتن داشته باشیم که لازمهاش این است توان فنی جدی بگذاریم. این گونه نباشد دوتا کپیپیست خوب یاد بگیریم، سریع برویم استارتاپی بزنیم که علمی پشتش نیست. الان فرصت مناسبی است که در فناوری سری از سرها در بیاوریم. وگرنه مصرفکننده خواهیم بود، اتفاقی که برای شبکههای اجتماعیمان افتاد (شبکههای خارجی حاکم شدند و وقتی به فکر افتادند که کار از کار گذشته بود و روش جذب یوزر که بیشتر شبیبه اسپم است، دیگر جواب نمیدهد.) سر این فناوری هم خواهم آمد، بنابراین برای اینکه به آن مرحله نرسیم الان وقت تربیت نیروی انسانی و درگیر کردن افراد به این فناوری است؛ از دانشگاه تا زمان فارغالتحصیل شدنشان و بعد از آن. خواهش من این است دنبال درآمدهای آنچنانی نباشید. اگر در خارج از ایران بلاکچین developer باشید، درآمد خوبی خواهید داشت، اما اگر میخواهید کسبوکاری داشته باشید که موفق باشد، باید وقت و انرژی زیادی صرف کنید و مدت زیادی بدون کسب درآمد کار کنید تا محصول خوبی توسعه دهید. بقیه این کار را انجام دادهاند. مثلا جت مککالد سالها indanki را توسعه داده بود که یک سنت هم درآمد نداشت. جاهای مختلف مراجعه و صحبت میکرده، اسپانسر جذب میکرده و به شرکتهای مختلف مشاوره میداده که الان میتواند repair را بالا بیاورد یا پلتفرم استلا را. یا آقای صمدی که در بحث ققنوس از این فناوری استفاده میکنند. در این حوزه در مورد اطلاعات باید اوپن بود. یعنی نترسیم از اینکه دیگران بیایند کد ما را پالس کنند، ببینند و در مورد آن صحبت کنند. درواقع یاد دادن به بقیه خیلی به ما کمک میکند. به قول معرف به یکدیگر رحم کنیم، اگر امسال در این حوزه همدلی و همکاری نباشد، معلوم نیست سرنوشتمان چه خواهد شد؛ شاید آخر سال، در حال رزومه پر کردن به بخشهای دولتی باشیم.
محمدی: من معتقدم باید آیندهپژوهی خوب صورت بگیرد. در کشور در این زمینه کارهای بسیارخوبی انجام دادند و خواهند داد. چقدر از این افراد داخل کشورمان باشند، انتخاب ماست. ایرانیها در این اکوسیستم بسیار پیشرفت کردهاند و در این زمینه دانش وسیعی دارند. در حوزههای مختلف علمی، پزشکی، فناوری و… در هستههای اصلی بودند و حضور داشتند، اما اینکه ما چقدر از این افراد را میتوانیم در زیر چتر جمهوری اسلامی ایران و فضای حاکمیتی کشور داشته باشیم و از منافع آن منتفع باشیم، تصمیم رگولاتور خیلی میتواند تاثیر بگذارد. من کسانی را میشناسم، چون خدمت سربازی نرفتهاند داخل کشور ماندهاند، یعنی اگر مشکل سربازی یا مشکلات دیگر نداشتند حتما از کشور خارج میشدند. البته افرادی هم هستند که در کشور حضور دارند، اما عملا عضو پروژهای در خارج از کشور هستند.
به نظر من، همان طور که طی 5،4 سال گذشته گوشیهای هوشمند جای گوشیهای قدیمی را گرفتند فناوری بلاکچین هم قطعا در آینده نزدیک در کنار بانکها این ظرفیتش را فعال خواهد کرد. البته این چنین نیست که بلاکچین مانند چوب جادویی باشد که به هر چیزی بزنیم مشکلاتش را رفع کند، اما این چوب جادویی همه چیز را تغییر میدهد؛ سیستم عامل، پرداخت، بانک، بورس، بیمه و… یعنی موجب تغییر پارادایم درهمه چیزهایی میشود که بهنحوی به دیتابیس مرتبط هستند. به نظر من، ایرانیها در این زمینه خیلی متبحر عمل کردهاند تا این لحظه؛ نه لزوما افرادی که داخل کشور هستند و نه پروژههایی که داخل کشور اجرا میشود. ما یک سازگاری ایرانی داریم و بهنوعی گربه مرتضی علی هستیم، یعنی بهرغم همه این مشکلات چهار دستوپا میآییم زمین و این موضوع جای امیدواری بسیاری دارد. به هر حال مشکلاتی که ناخواسته برای کشور بهوجود آمده فرصتی است برای اکوسسیتم بلاکچین و آیتی که بتوانیم کشور را از این گردنه سخت عبور دهیم.
خیلی عذرخواهی میکنم طبق این پیشنویس برخی از دوستانی که در اینجا حضور دارند ممکن است مجرم شناخته شوند. مهندس مشتاق که در اینجا حضور دارند و بی تی ام درست کردند با این پیشنویسی که وجود دارد ممکن است مجرم شناخته شوند.
نوری: مصوبهای که در هیئتدولت بوده، تصویب نشده، فقط نوشته شده. اما متاسفانه برخی وزارتخانهها در بحث قیمت گذاری و مدل سازی و… کمی اذیت کردند. اگر تصویب شود بعد از آن، سه ماه فرصت دارند. نکتهای را در مورد رگولیشن بگویم؛ گاهیاوقات دولت کاری انجام ندهد بهتر است. اگر خاطرتان باشد بانک مرکزی، اردیبهشت 97، در سایت خود بخشنامهای گذاشت مربوط به شورای عالی پولشویی، البته برای دولتیها بود، اما دیگران فکر کردند همه چیز ممنوع است، به همین دلیل به استارتاپها فشار آوردند و این اکوسیستم را دچار مشکل کردند. در واقع این بخشنامه اثر منفی داشت. بعضی وقتها بهتر است قدمی برداشته نشود. به هر حال بانک مرکزی آمده و پیشنویسی را داده که این پیشنویس هم مشکلات بیشتری بهوجود آورده است. ادبیاتی که این پیشنویس دارد و نوع نگاهی که به لحاظ فنی و اقتصادی داشته، افرادی که در کسبوکار بلاکچین و بیتکوین و اینطور فضاها فعالیت دارند، مجرم شناخته میشوند. خیلی عذرخواهی میکنم طبق این پیشنویس برخی از دوستانی که در اینجا حضور دارند ممکن است مجرم شناخته شوند. مهندس مشتاق که در اینجا حضور دارند و بی تی ام درست کردند با این پیشنویسی که وجود دارد ممکن است مجرم شناخته شوند.
نکته این است که ما باید نگاهمان را عوض کنیم، باید اول از خودمان شروع کنیم؛ دوستانی که در این فضا فعالیت میکنند، چه کسبوکار داشته باشند و چه در این اکوسیستم مطالعه میکنند، نگاه ما بهطور سنتی و متمرکز است، چون نگاه سنترالایز است که سود را بیشتر میکند. سعی کنیم این نگاه را بهبود ببخشیم و ببریم به سمت غیر متمرکز. دیگران را هم ملاحظه کنیم. باید آگاهی مسئولان و دولتمردان در این زمینه بیشتر شود. متاسفانه بهدلیل ناآگاهی مشکلات زیادی در اکوسیستم بهوجود آوردهاند، البته از سیاستهای خودشان بوده است. نکته آخر اینکه یک خطر جدی وجود دارد، بهخصوص در فضای بانک و ارز که وضعیت خوبی نداریم، اینکه کلاهبرداران هم خیلی فعال هستند و بیشتر از افرادی که در این فضا فعالیت میکنند، وقت گذاشتهاند که متاسفانه موجب میشود سیاستگذار کلا این فضا را (بلاکچین، بیتکوین و…) ببندد، لذا اکوسیستم باید کمک کند این افراد شناسایی شوند و به سیاستگذار بگویند این افراد را به جامعه معرفی کند تا افرادی که آگاهی کافی ندارند دچار مشکل نشوند.
صمدیراد: به احترام میزبان که کارچین است و بهواسطه موضوع هم که در مورد کارچین است، چند کلامی صحبت کردم. انشاءالله هفته آینده یا دو هفته آینده چنین نشستی را به کمک دوستان و رسانهها خواهیم داشت و پاسخ سوالاتی که دوستان مطرح کردند که چقدر زرنگیم، چقدر دسترسیها فراهم شده و چقدر با فضای رگولاتوری هماهنگ هستیم و سعی کردیم فضای رگولاتوری را شفاف کنیم، را بگذاریم بهعهده بقیه دوستان در اکوسیستم. من قصد پاسخگویی ندارم، چراکه هر کدام از اینها ساعتها زمان میبرد و شاید صحبتکردن در موردش اینجا صلاح نباشد.
نقیپورفر: یک نکته را متذکر شوم، ششصد پروندهای که شما اشاره کردید، پرونده یکتا که سال 96، وارد قوهقضائیه شده 5 میلیون و هشتصد و بیست و هشت هزار و صد و سی و شش پرونده بوده. ششصد پرونده در مقابل پنج میلیون پرونده تقریبا هیچ چیزی نیست. در مورد کلاهبرداری هم باید بگویم وقتی فضای کسبوکار سالم سرکوب میشود، بالطبع سروکله کلاهبرداران هم پیدا میشود. باید فرصت ایجاد کرد تا افراد سالم به میدان بیایند. کسانی که این فرصت را میگیرند از نظر شرعی کاملا به ذمه آنهاست بهدلیل اینکه کلاهبرداری میشود و از نظر قانونی هم مرتکب جرم شدهاند.