شکافهای ادراکی در اینترنت اشیا؛ فناوری اطلاعاتی در برابر فناوری عملیاتی- بخش دوم
کلیدهای موفقیت برای همکاری میان فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی در پروژههای اینترنت اشیا دقیقاً میتوانند نقاط شکاف و فاصله در این میان را ایجاد کنند. گزارش Futurum در مورد رابطه میان تیمهای فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی در راهبری پروژههای اینترنت اشیا شش حوزه را به عنوان محل اختلاف و شکاف ادراکی میان این گروهها شناسایی کرده است. در این قسمت به سه مورد از آنها می پردازیم:
1- شکاف ارزشی
هر دو تیم فناوری اطلاعات و فناوری عملیاتی ممکن است مزایای استراتژیک پروژهها و طرح های اینترنت اشیا را کم ارزش بدانند.
2- شکاف اثر
اثر یک پروژه اینترنت اشیا که با ناکامیاش اندازه گیری میشود در میان تیمهای فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی به طور متفاوت مورد قضاوت قرار میگیرد و مشتری ممکن است بزرگترین بازنده تمام این ماجرا باشد.
3- شکاف رهبری
وقتی صحبت از این باشد که چه کسی واقعاً طرحهای مبتکرانه اینترنت اشیا را به پیش میراند فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی چشماندازهای متفاوتی دارند.
4- شکاف موفقیت
وقتی صحبت از همکاری موفق باشد، فناوری اطلاعاتی وفناوری عملیاتی چشماندازهای بسیار متفاوتی در مورد چگونگی همکاری با یکدیگر دارند.
5- شکاف چالشها
موانع بر سر راه اجرای موفق اینترنت اشیا به طرز متفاوتی دیده میشود هرچند که همکاری و هماهنگی موفق میان فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی بزرگترین مسئله است.
6- شکاف بودجه
وقتی صحبت بر سر بودجههای موجود باشد، فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی انتظارهای متفاوتی برای برآورده شدن دارند.
شکاف ارزشی
وقتی که فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی مزایای راهبردی اینترنت اشیا را متفاوت ارزشگذاری میکنند.
اینترنت اشیا برای بنگاههای دیجیتال چندین و چند ارزش کلیدی و راهبردی به همراه میآورد. این ساز و کار جمع آوری دادههای اولیه برای زیرساخت فیزیکی است که مسئول به دست آوردن وسیله، حسگر و داده های موقعیتی است. این امر نه تنها دادههای مربوط به عملکرد فیزیکی را شامل میشود بلکه دادههای موقعیت مکانی و محیطی را نیز در بر میگیرد.
- این وسیله کجا قرار دارد؟
- چگونه کار میکند؟
- آیا در محیطش تغییراتی را تجربه کرده است (نیروی فیزیکی، گرما، سرما و غیره)؟
توانایی دانستن موقعیت هر دارایی در زمان واقعی خودش امری حیاتی است. دادههای مربوط به وسیله، بنیان زیرساخت دیجیتال را شکل میدهند و میتوانند در سراسر زنجیره تأمین در چارچوب فرایندهای ساختوساز و توزیع به کار گرفته شوند و در مورد اینکه یک مشتری چگونه و کجا درحال استفاده از یک دارایی است اطلاع رسانی کنند. دادههای مربوط به مصرف مشتری به طور روزافزون به عنوان داراییهای بیشتری که با خدمات پس از فروش یا حتی به عنوان دارایی-بهمثابه-خدمت پیشنهاد میشوند به موضوعات مهمی تبدیل خواهند شد.
و با این همه شرکتها ممکن است به درستی به اینترنت اشیا بها ندهند. هنگامی که از شرکت کنندگان خواسته شد اهمیت پروژههای اینترنت اشیا را رتبه گذاری کنند تنها 27.2 درصد از پاسخدهندگان ذکر کردند که اینترنت اشیا برای اولویتهای کسبوکارشان به شدت مهم بوده است.
به طور جداگانه، فناوری اطلاعات و فناوری عملیاتی برداشت متفاوتی نسبت به اهمیت کسبوکار اینترنت اشیا دارند، به طوری که پاسخ دهندگان متمرکز بر فناوری عملیاتی در مقایسه با پاسخگویان متمرکز بر فناوری اطلاعاتی، هم در گزینه به شدت مهم (29 درصد) و هم در گزینه نه خیلی مهم (12.2درصد) درصد بالاتری کسب کردند.
از نظر صنعتها، رسانهها و فناوری اینترنت اشیا را در بالاترین درجه اهمیت قرار دارند (33.3 درصد) درحالی که بخش عمومی کمترین رتبه را به اینترنت اشیا داد (23 درصد). با اینکه ارزش اینترنت اشیا در صنایع رسانهها و فناوری، بانکداری و خدمات مالی و بخشهای مراقبتهای پزشکی و دارویی به خوبی فهمیده میشود ما بر این باور هستیم که اهمیت اینترنت اشیا برای بخش عمومی به ویژه در حوزههایی مانند شهرهای هوشمند و امنیت عمومی توسط پاسخ دهندگان این پیمایش بسیار بالا و کمتر از حد ارزیابی شده است.
شکاف ارزشی- سخن پایانی
اینترنت اشیا این پتانسیل را دارد که مقادیر عظیمی داده عملیاتی و مربوط به مشتری در اختیار سازمانها قرار دهد، درحالی که چشماندازهای ارزشمند و قابل انجامی را در زمان واقعی خودش به دست دهد. با این همه، درحالی که اکثریت سازمانهای شرکت کننده در این مطالعه، اینترنت اشیا را به عنوان یک محرک بسیار مهم یا به شدت مهم برای دستیابی به اولویتهای کسب و کار عنوان کردند، یک سوم پاسخ دهندگان چنین نظری نداشتند. چندین عامل را میتوان برای این اتفاق شناسایی کرد. امکان دارد که بنگاههای کارآفرینی همچنان درحال آزمایش کردن اینترنت اشیا باشند و آن طرحها نیز همچنان در مرحله آزمون قرار داشته باشند. با این وجود اینترنت اشیا و به طور خاص اینترنت اشیا صنعتی برای سالها و در بسیاری از صنایع از جمله ساختوساز، انرژی و صنایع همگانی و حملونقل لازمه اصلی و محوری عملیاتها بوده است. در این مورد، بعید نیست که طرحهای اینترنت اشیا به درستی فهمیده یا مقوله بندی نشده باشند (به استثنای اندازه و حسگرها به عنوان چیزهایی متمایز از اینترنت اشیا). همچنین ممکن است که اینترنت اشیا برای نقش بنیادینی که میتواند در کسب دادهها ایفا کند ارزشمند تلقی نشده باشد. اگر چنین موردی صحت داشته باشد، لازم است ارزش دادهها، از زنجیره تأمین گرفته تا مشتری و ارتباط میان اینترنت اشیا و ارزش کسبوکار با وضوح بیشتری درک و بیان شود، به ویژه از منظر جنبه عملیاتی یک کسبوکار.
شکاف اثر
فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی به ریسک متصور از پروژههای شکست خورده اینترنت اشیا به یک چشم نگاه نمیکنند.
ارزش اینترنت اشیا را میتوان به وضوح برای عملیاتهای داخلی شناسایی کرد، به ویژه وقتی پای بهینه سازی کارایی و کنترل هزینهها در میان باشد. ارزش اینترنت اشیا همچنین با به کارگیری دادههای تأمین کننده، دادههای داخلی و مربوط به مشتری توانایی یک سازمان برای خدمت رسانی بهتر به مشتری را افزایش میدهد. زمان رسیدن محصول به بازار، کنترل کیفی محصولات و بهبود وضعیت نگهداری و تعمیر (از جمله در دسترس بودن بخشهای جایگزین) همگی به نفع مشتری هستند و به هدایت رضایت و درآمد کمک میکنند. با افزایش تعداد محصولاتی که شامل حسگرهای اینترنت اشیا میشوند، توانایی گردآوری دادهها در مورد مصرف واقعی نیز بالا میرود چرا که میتوان خدمات و پیشتیباتی بهتری را دریافت کرد. از حسگرهای اینترنت اشیا در محصولات مشتری همچنین میتوان برای متصل کردن زنجیره تأمین به مشتری و اطلاع رسانی بهتر در مورد تأمین کنندگان خروجیها در زمان واقعی مورد استفاده قرار داد. اما سؤال اینجاست که سازمانها چه برداشتی از ارزش اینترنت اشیا در برابر ریسکهای احتمالی دارند؟
یک روش برای درک ارزش (و ریسک) اینترنت اشیا نگاه کردن به اثر طرحهای شکسیت خورده است. مانند هر فناوری یا طرح کسبوکار، میتوان اثر ناکامی یک طرح را از دو منظر مورد ملاحظه قرار داد: به لحاظ داخلی (عملیات و هزینهها) و در مواجهه با بازار (عملیات مشتری وفروش).
از پاسخ دهندگان این پیمایش درخواست شد تا اثر طرحهای ناکام در اینترنت اشیا را هم از نظر داخلی و هم برای مشتریان مورد سنجش قرار دهند. به طور کلی درست بیش از نیمی از تمامی پاسخگویان با این موضوع موافق بودند که طرحهای شسکت خورده در اینترنت اشیا هم گروههای داخلی و هم مشتریان را تحت تأثیر قرار میدهد. اما در مقایسه دو به دو بالغ بر یک چهارم پاسخگویان احساس کردند در صورت ناکامی یک طرح اینترنت اشیا تیمهای داخلی بیشتر از مشتریانشان آسیب میبینند.
شکاف اثر- سخن پایانی
وقتی صحبت از اثر طرحهای شکست خورده در اینترنت اشیا باشد، نیمی از تمامی پاسخگویان درک میکنند که طرحهای ناکام در اینترنت اشیا هم بر هزینههای داخلی و هم بر درآمد حاصل از مشتری اثر گذار است. مسئله بزرگتر این است که بالغ بر یک چهارم تمامی پاسخ دهندگان بر این باور هستند که طرحهای ناکام در اینترنت اشیا بیش از مشتریان بر شغلهای آنان اثرگذار است و به این واقعیت نظر دارند که موفقیت مشتری به طور مستقیم از کارآمدیهای عملیاتی ناشی میشود.
شکاف رهبری
فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی چشماندازهای متفاوتی نسبت به فردی دارند که مسئول به پیش بردن طرحهای اینترنت اشیا است. این تفاوت موجب شکاف رهبری و اثر منفی بر کارایی و موفقیت همکاری میان فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی میشود.
هنگامی که صحبت از اجرای پروژههای اینترنت اشیا باشد، وجود و اهمیت همکاری میان تیمهای فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی مشهود است. اما این سؤال وجود دارد که چه کسی این طرحها را به پیش میراند؟ با فرض اهمیت اینترنت اشیا برای عملکرد عمیلاتی بدیهی است که فناوری عملیاتی عمیقاً در این فرایند مشارکت دارد و دادههای پیمایش نیز این را نشان میدهد. در مجموع، حدود 80 درصد از تمامی پاسخگویان موافق یا بسیار موافق بودند که هم فناوری اطلاعاتی و هم فناوری عملیاتی هدایت طرحهای راهبردی اینترنت اشیا را در دست دارند. با این وجود، چنین برداشتی وجود دارد که فناوری اطلاعاتی نقش رهبری راهبردی و قوی تری را برای طرحهای اینترنت اشیا ایفا میکند: این همان چیزی است که شکاف رهبری خوانده میشود.
ما از پاسخ دهندگان خواستیم تا ارزشیابی کنند که چه برداشتی از قدرت رهبری فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی در پیش بردن طرحهای راهبردی اینترنت اشیا دارند. در یک سازمان متوازن، معقول است که فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی به طور مساوی همکاری و رهبری کنند و مجموع دادههای ما نیز به طور کلی این را نشان داد:
- 2 درصد از تمامی پاسخ دهندگان ذکر کردن که با گویه «فناوری اطلاعاتی در سازمان شما رهبری طرحهای راهبردی اینترنت اشیا را به پیش میبرد» بسیار موافق هستند و
- 2 درصد از تمامی پاسخگویان ذکر کردند که با این گویه «فناوری عملیاتی در سازمان شما رهبری طرحهای راهبردی اینترنت اشیا را به پیش میبرد» بسیار موافق هستند.
با این وجود هنگامی که این دادهها را به پاسخهای متمرکز بر فناوری اطلاعات و فناوری عملیاتی تجزیه میکنیم میتوان شاهد ظهور شکاف ادراکی بود.
در مقایسه دو به دو پاسخ دهندگان متمرکز بر فناوری اطلاعات این برداشت را داشتند که رهبری تا اندازه خوبی میان فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی مساوی است به طوری که فناوری عملیاتی اختلاف ناچیزی دارد (33.1 درصد در برابر 31.9 درصد). با این وجود تنها 19.5 درصد از پاسخ دهندگان فناوری عملیاتی با اینکه خودشان رهبری طرحهای راهبردی اینترنت اشیا را به عهده دارند بسیار موافق بودند. با فرض اهمیت اینترنت اشیا برای عملیاتهای کسبوکار دور از انتظار نیست که فناوری عملیاتی، جایی که ارزش اینترنت اشیا آغاز میشود خودش را در موقعیت رهبری قویتر یا مساوی تری در نظر بگیرد.
شکاف رهبری- سخن پایانی
اینترنت اشیا درست مانند بیشتر فناوریها بهترین ارزش را هنگامی نشان میدهد که تیمهایی که بیشترین احتمال را دارد که از این ارزش سود ببرند طرحها را رهبری کنند. به یاد آورید هنگامی که فناوری اطلاعاتی بر ارتباطات و سیستمهای رایانشی برای گردآوری و پردازش دادههای فناوری اینترنت اشیا متمرکز است (برای منفعت تمامی واحدهای کسب و کار) فناوری عملیاتی، آن گروهی است که ماشین آلات مبتنی بر حسگرها، ابزارها، ناوگانها و سیستمهای کنترل را مدیریت و دادهها را تفسیر میکند و به کار میبندد تا بر مبنای همان دادهها تصمیمهای عملیاتی روزانه را اتخاذ کند. در صورتی که فناوری عملیاتی خودش را در رهبری استراتژیک طرحهای اینترنت اشیا قوی تصور نکند این شانس برای اینترنت اشیا وجود دارد که بیشتر مبتنی بر فناوری و ارتباطات و کمتر نشأت گرفته از ارزش عملیاتی باشد.
در بخش بعدی، به سه مورد دیگر از شکافهای موجود میان تیمهای فناوری اطلاعاتی و فناوری عملیاتی به هنگام مواجه شدن با کسبوکارهای مبتنی بر اینترنت اشیا می پردازیم.