رویای بورسی شدن استارتاپهای ایرانی فعلا تعبیر نمیشود!
موانع ورود استارتاپهایی چون دیجیکالا و اسنپ به بازار سرمایه چیست؟
اسنپ اول IPO میکند یا دیجیکالا؟ یا قرعه ورورد به بازار بورس به نام یک استارتاپ دیگر خواهد خورد؟ در اکوسیستم استارتاپی ایران که همچنان در حال رشد و طی مسیر رسیدن به بلوغ است، مدتی است که گمانهزنیهایی درباره ورود برخی استارتاپها به بورس یا همان IPO کردن انجام میشود. حتی چند باری این صحبتها رنگ و بوی جدیتری به خود گرفته و اخباری مبنی بر درخواست یکی از استارتاپهای قدیمی از سازمان فرابورس برای ورود به بازار سرمایه شنیده شد.
ورود به بورس برای استارتاپها غایت مطلوبی است که به دست آمدن آن راه دشواری است. برخلاف خبرسازیها و شایعات و پیشبینیها در عمل استارتاپهای ایرانی برای ورود به بورس هفتخوان سختی در پیش دارند. کارشناسان بازار سرمایه اعتقاد دارند علیرغم هدفگذاریها و درخواستهای موجود، هنوز هم میشنویم استارتاپهای ما فاصله زیادی با ipo شدن و پذیرش در بورس و فرابورس دارند. یکی از پرتکرارترین این چالشها هم عدم وجود شفافیت و ساختارهای مالی لازم در استارتاپها برای ورود به بورس است.
سرمایهگذاران باید معنی رشد را بفهمند و بدانند که لزوما سود تنها دغدغه نیست و استارتاپها هم باید بدانند نباید تنها به دنبال جذب سرمایه بود و نکته مهم این است که بتوانند اثبات کنند که کسبوکارشان در نهایت به سود خواهد رسید.
بورس ایران سود را میشناسد نه رشد!
محمد احمدی، کارشناس مالی که تا امروز تجربه سرمایهگذاریهای مختلفی در مراحل اولیه استارتاپها را در کارنامه کاری خود دارد در رابطه با ورود استارتاپها به بورس میگوید: «با توجه به اینکه قبل از ورود به حوزه ویسی در بورس فعال بودمباید بگویم بورس ما با نقاط دیگر دنیا تفاوت دارد. در کشورهای توسعه یافته مثل آمریکا، رشد معنی دارد؛ یعنی با وجود اینکه شرکتی ضررده است ولی چون توانسته آینده روشنی برای سرمایهگذاران بسازد میتواند ارزشگذاریهای خوبی بگیرد و بالا بیاید. مثالهای زیادی هم در این زمینه وجود دارد از جمله اوبر و لیفت که ضررده هستند ولی ارزشگذاریهای بسیار خوبی گرفتند و یا تسلا با اینکه ضررده است ولی در بعضی موارد میبینیم که ارزشگذاری بیشتر از جنرال موتورز هم داشته است.»
احمدی با اشاره به اینکه در اکوسیستم ما معمولا استارتاپها ابتدا جذب سرمایهشان را از ویسی (شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر) انجام میدهند و با توجه به اینکه ارزشگذاری ویسی بر اساس میزان رشد انجام میشود و نسبت به ارزشگذاریهای بازار سهام که صرفا سود را میبیند رقمهای بالاتری را شامل میشود توضیح میدهد: «در این حالت استارتاپهای زیادی با مشکل مواجه میشوند. بسیاری از استارتاپهای بزرگ ما هستند که اگر آنها را با مبنای سود ارزشگذاری کنیم به اعدادی میرسیم که معنایش این است که سرمایهگذاری انجامشده ضررده بوده است.» به گفته مدیرعامل اسمارتآپ، نکته بسیار مهم دیگری که در موضوع ipo استارتاپها وجود دارد این است که در بسیاری موارد، این کار معادل یونیکورن شدن (شرکتهای با ارزش بالای یک میلیارد دلار) فرض میشود. «این مورد با اقتصاد کوچک ما و عملکرد استارتاپهای ما نمیخواند. در اکوسیستم ما معدود استارتاپی وجود دارد که بتواند در این اندازه بگنجد. من فکر میکنم ipoهای واقعگرایانهتر از نوع چند صد میلیارد تومانی هستند. در مورد تجربه خودمان اگر بخواهم بگویم، ما برای آن دسته از استارتاپهایی که فکر میکنیم پتانسیل ipo شدن دارند، برای 2 تا 3 سال آینده، به قیمت امروز رقمی بین 200 یا 300 میلیارد تومان درنظر داریم. این استارتاپها با این شرایط میتوانند ipo کنند و هم اینوستورها و هم کارآفرینان و هم سرمایهگذار بازارسرمایه از شرایط راضی باشد.»
او با اشاره به اینکه فرایند ipo کردن فرایندی یکشبه نیست و نیاز به برنامهریزی حداقل یکی دو ساله و کمک گرفتن از نهادهای متخصص در این زمینه دارد، میگوید: «در حال حاضر برای ورود استارتاپها به بورس دو مانع وجود دارد؛ یکی از سمت سرمایهگذاران که همانطور که قبلا اشاره کردم، باید معنی رشد را بفهمند و بدانند که لزوما سود تنها دغدغه نیست. و دیگر از سمت استارتاپها که باید بدانند نباید تنها به دنبال جذب سرمایه بود بلکه مهم ساختن یک کسبوکار واقعی و سود است و استارتاپ باید بتواند اثبات کند که در نهایت به سود خواهد رسید؛ حال در مدت زمان 2، 5 یا 10 سال.»
احمدی با اشاره به تجربه موفق لیفت، رقیب اوبر که در گذشته به ازای هر سفر 1دلار ضرر داشت و این رقم حالا به 30سنت رسیده است توضیح داد که این شرکت هنوز ضررده است و ضررش هم قابل توجه است ولی مسیرش به سوی سودآوری کاملا مشخص شده. «این روزها ما از همکاران و دیگر سرمایهگذارها میشنویم که استارتاپها را دارند برای ورود به بورس آماده میکنند ولی نمیدانم این مورد تا چه حد به واقعیت نزدیک است. ما خود ما به چند استارتاپ از پرتفویمان امیدوار هستیم که دو یا سه سال آینده یک ipo داشته باشیم.»
برای ورود استارتاپها به این بازار از هر دو طرف نیازمند آمادگی و انجام اقداماتی هستیم که البته اقداماتی که باید از سمت استارتاپها صورت بگیرد خیلی پایهایتر است و بنیانگذارها از ابتدا باید برای خود شاکلهای درنظر بگیرند و بخواهند که در مدت زمان خاصی ساختارهای خود را برای ورود به بورس شکل دهند.
فرابورس و موضوع پیچیدگی صورتهای مالی استارتاپها
علیرضا حجتنیا، مدیر امور بینالملل گروه مالی آگاه نیز با اشاره به اینکه قطعا ورود به بورس اتفاق بسیار مثبتی برای استارتاپها است، میگوید: «استارتاپها تا نقطه مشخصی از دوران حیات خود میتوانند سرمایه خطرپذیر یا مقدار سرمایه موردنیاز خود را به صورت قرض یا وام دریافت کنند. از طرف دیگر، ریسک حضور یک سرمایهگذار برای استارتاپ بسیار بیشتر است چراکه اگر سهام شرکت به چندصد هزار یا چند میلیون نفر فروخته شده باشد، شرکت به سختی تحت تاثیر یک نهاد یا مجموعه خاص خواهد بود. از طرف دیگر یکی از بهترین راههای خروج بنیانگذارها یا سرمایهگذارها از استارتاپها، ورود به بورس است اما نکته بسیار مهمی که در این راه وجود دارد، زمان مناسب برای ورود به بورس است. اگر خیلی زود و قبل از رسیدن به بلوغ لازم استارتاپی وارد بورس شود، عملا شرکت سوخت خواهد شد. اگر هم خیلی دیر این اتفاق بیفتد، شرکت به روشهای سنتی خود عادت کرده و حضور در بورس و شفافیت اطلاعاتی برایش توجیه و فایدهای نخواهد داشت.»
حجتنیا در ادامه به موانع موجود برای ورود استارتاپها به بورس اشاره و آنها را به این صورت دستهبندی میکند: «با توجه به اینکه اصولا شرایط کاری استارتاپها به گونهای است که از ابتدا، ساختار مالی حسابداری منظمی را پیگیری نمیکنند یا به عبارتی، ساختار شرکتی درستی برای خود تعریف نکردهاند، ورودشان به بورس بسیار سخت است. میتوانم بگویم همین مورد بزرگترین مانع استارتاپها برای ورود به بورس است، چون بعد از اینکه به مرحلهای از بلوغ مناسب برای ورود به بورس میرسند دیگر توان مطابقت خود با آن ساختارها را ندارند و این رویهای نیست که به راحتی قابل تغییر باشد.»
او در همین رابطه اشاره میکند: «بخشی از قوانین فرابورس برای ورود استارتاپها داشتن صورت مالی منظم و توانایی انجام گزارشگری و رعایت ساختار یک شرکت کامل است؛ البته سودآوری در اینجا اهمیت زیادی ندارد. برای مثال حتی در مورد مجموعههای استارتاپی بزرگ (مثل دیجیکالا و اسنپ) هم چندین بار شنیده شد که قصد ورود به بازار بورس را داشتند، ولی به دلیل پیچیدگیهایی که در صورتهای مالیشان وجود داشته هنوز نتوانستهاند شرایط لازم برای ورود به بورس را کسب کنند. نکته دیگر هم این است که در استارتاپهایی که قوی کار میکنند ولی الزاما سایزشان خیلی بزرگ نشده، پختگی لازم برای ورود به بازار بورس و پذیرش قوانین آن دیده نمیشود. باید درنظر داشت که ipo نیازمند میزانی از بلوغ است و شرکت باید به ارزندگی رسیده باشد که بتواند سهام در اختیار مردم بگذارد.»
حجتنیا معتقد است تا زمانی که این مباحث در اکوسیستم استارتاپی یا استارتاپها رفع نشود ما شاهد ورود هیچ استارتاپی به بورس نخواهیم بود. او در ادامه صحبتهایش به چالش دیگر ورود به بورس برای استارتاپها هم اشارهای میکند: «درست است که ipo برای شرکتها دارای محاسن زیادی است ولی در عین حال چالشی هم دارد. از جمله این چالشها شفافیت است. بسیاری از شرکتها به دلایل مختلف، تمایلی به شفافسازی ندارند و حتی با سابقه کار چندین ساله ترجیحشان این است که به صورت خصوصی کار کنند و ipo نشده و مجبور به رعایت قوانین و شفافسازی آن نباشند.»
او با بیان اینکه استارتاپها فقط توانایی ورود به فرابورس را دارند، ادامه داد: «شرایط پذیرش بورس بسیار سخت و مناسب شرکتهای بسیار بزرگ و باسابقه است. در رابطه با فرابورس هم فکر نمیکنم هنوز مورد جدی وجود داشته باشد که بخواهند آن را برای درج روی تابلو بررسی کنند. نکته مهم این است که برای ورود استارتاپها به این بازار از هر دو طرف نیازمند آمادگی و انجام اقداماتی هستیم که البته اقداماتی که باید از سمت استارتاپها صورت بگیرد خیلی پایهایتر است و بنیانگذارها از ابتدا باید برای خود شاکلهای درنظر بگیرند و بخواهند که در مدت زمان خاصی ساختارهای خود را برای ipo شکل دهند. زمانی که استارتاپها دومین یا سومین راند سرمایه خود را جذب کنند، باید ساختارهای مالی، گزارشگری و حسابداریشان را درست کنند.»
شرکتهای استارتاپی در ابتدای فعالیت در مقیاس کوچکی هستند و قوانین سخت بازارهای اصلی بورس و فرابورس شامل حالشان نمیشود به همین دلیل در بازار smeها که شرایط آسانتری دارد، میتواند پذیرش شوند.
اقدامات فرابورس برای هموارسازی مسیر ورود استارتاپها
ورود استارتاپها به بورس از دو منظر باید بررسی شود، از یک طرف استارتاپها و طرف دیگر از سمت بازار سرمایه که باید آنها را پذیرش کند. در همین راستا رضا غلامعلیپور، معاون پذیرش و بازاریابی فرابورس اقدامات انجامشده در زمینه ورود استارتاپها به فرابورس و موانعی که در این راه دیده میشود را اینگونه توضیح میدهد: «یکی از این اقدامات در قالب بازار دارایی فکری و بیشتر مبتنی بر اقتصاد دانشبنیان طراحی شده. مرحله بعد مربوط به رشد، توسعه و تجاریسازی ایدهها و استارتاپها است که در این راه، بحث صندوقهای جسورانه را مطرح کردیم که هم در بحث تامین مالی و هم کمک به رشد و توسعه و تجاریسازی و مهمتر در امر راهنمایی برای مدیریت آنها فعالیتهایی انجام شده است. به واسطه حضور و کمک این صندوقها استارتاپها میتوانند به تجاریسازی رسیده و بعد از ثبت شرکت در بازار شرکتهای کوچک و متوسط (SME) وارد شود. معمولا شرکتهای استارتاپی در ابتدای فعالیت در مقیاس کوچکی هستند و قوانین سخت بازارهای اصلی بورس و فرابورس شامل حالشان نمیشود به همین دلیل در بازار smeها که شرایط آسانتری دارد، میتواند پذیرش شوند.»
به گفته او کل فرایند و زنجیره موردنیاز برای پذیرش یک استارتاپ، از مرحله ایده تا جایی که به شرکتی سودآور تبدیل میشود در فرابورس وجود دارد. غلامعلیپور با اشاره به اقدام دیگر فرابورس که به زودی فراخوان آن اعلام میشود یعنی دستورالعمل تامین مالی جمعی هم میگوید:«فعلا سقف آن 2 میلیارد تومان است تا به صورت استارتاپها بتوانند به صورت مشارکتی از عموم جامعه پذیره نویسی و تامین مالی داشته باشند.»
برای پذیرش در این تابلو نیاز به سودآوری بالا نیست ولی باید چشمانداز مثبتی برای شرکت وجود داشته باشد؛ به صورتی که هیات پذیرش قانع شود که این شرکت در آینده چشمانداز مثبتی دارد همانطور که آمازون سالهای سال زیانده بود و سودی تقسیم نکرد ولی یک شرکت ارزشمند محسوب میشود.
موانع ورود استارتاپها به فرابورس
معاون پذیرش فرابورس توضیح میدهد: «یکی از انواع مشکلات استارتاپها مشکلات مدیریتی تیمهاست و در این مورد، استارتاپهایی که از کانال یک ویسی وارد بورس میشوند مشکلات مدیریتیشان کمتر است. چون استارتاپها غالبا به کسبوکار خودشان تمرکز دارند و کمتر به ساختارهای مالی و حاکمیت شرکتی مناسب میپردازند. افرادی که برای خرید سهام یک شرکت به صورت جزء اقدام میکنند انتظاراتی دارند که بعضا استارتاپها آمادگی پاسخگویی به این نیازها را ندارند. این نیازها از چند نوع است. یکی نیاز به انتشار اطلاعات در قالب استانداردهای سازمان بورس، چون همین اطلاعات و گزارشات مبنای تصمیمگیری سرمایهگذاران برای خرید و فروش سهام خواهد بود. لذا از نیازهای ورود استارتاپها به بازار سرمایه این است که در کنار کسبوکار خود به این موارد هم توجه کنند و تجربه نشان داده است که شرکتهایی که در کنار یک ویسی قوی کار کردهاند مشکلاتشان در این زمینه کمتر است.»
به گفته غلامعلی پور، مسئله دیگر در ورود استارتاپها به بازار سرمایه، بحث ارزشگذاری است که کمی مشکلساز شده است. «در شرکتهای استارتاپی که داراییهایشان فیزیکی و مشهود است ارزشگذاری راحتتری داریم ولی در استارتاپها داراییها دانش، نیروی انسانی و فرایندهاست که نامشهود محسوب میشوند و ارزشگذاری آنها معمولا بسیار سخت است. با توجه به سرعت تغییر و پیشرفت دانش و تکنولوژی، این ارزش سریعا هم تغییر مییاید. یعنی به سرعت ممکن است در عرض چند ماه استارتاپی با ارزش بیشتری در همین حوزه به وجود آید و ارزش شرکت قبلی افت کند.»
او ادامه میدهد: «در برخی موارد دیگر نیز ممکن است به نظر بیاید که ورود استارتاپها به بورس و الزام رعایت استانداردهای آن ممکن است چابکی استارتاپها را بگیرد در صورتی که این مسئله درست نیست. همانطور که ما میبینیم آمازون، گوگل و اوبر و چنین تجربیاتی داشتهاند و مشکلی برایشان به وجود نیامده، نکتهای که در اینجا باید رعایت شود این است که نیاز به ترسیم افق بلند مدت و برنامهریزی وجود دارد که برای این مورد هم شاید لازم است که ما در فرابورس و بورس آگاهی و اطلاعرسانیمان را بیشتر کنیم یا به استارتاپها و افرادی که در ابتدای کار خود هستند از ابتدا این اگاهیها را بدهیم تا زمانی که میخواهند وارد بازار و عرضه سهام شوند با مشکلات کمتری روبرو باشند.»
معاون پذیرش فرابورس تاکید میکند: «ما فعلا دستورالعملی برای پذیرش در بازار sme داریم که زیاد سختگیرانه نیست و شرکتهایی در حوزه دانشبنیان هم درخواست داده و در آن پذیرش شدهاند. امروز هم استارتاپهای بزرگی داریم که با کمی کار کردن و تغییرات میتوانند زمینه ورودشان به بازار سرمایه را آماده کنند. نمیتوانم بگویم استارتاپهای زیادی هستند ولی داریم. ما امیدواریم در قالب حضور و فعالیت صندوقهای ویسی که داریم استارتاپهایی به شرایط ipo برسند و ما آنها را پذیرش کنیم.»
به گفته غلامعلیپور، هر شرکتی برای پذیرش درخواست بدهد، بررسی خواهد شد فارغ از اینکه در چه حوزه و چه مراحلی است و خط کش و استاندارد فرابورس برای پذیرش استارتاپها هم دستورالعمل پذیرش این سازمان است. او با اشاره به اینکه شرایط تابلو smeها آسانتر و مناسب استارتاپها است اضافه میکند: «برای پذیرش در این تابلو نیاز به سودآوری بالا نیست ولی باید چشمانداز مثبتی برای شرکت وجود داشته باشد؛ به صورتی که هیات پذیرش قانع شود که این شرکت در آینده چشمانداز مثبتی دارد همانطور که آمازون سالهای سال زیانده بود و سودی تقسیم نکرد ولی یک شرکت ارزشمند محسوب میشود.»
به نظر میرسد تا رسیدن نام استارتاپهای ایرانی به تابلوی بازار سرمایه راه زیادی مانده است. نسل اول استارتاپهای ایرانی با کمترین توجه به زیرساختهای مالی و حاکمیت شرکتی شکل گرفته و رشد کردهاند و حالا که سرمایهگذاران آن برای به دست آوردن دوباره پول خود چارهای جز وارد کردن آنها به بورس نمیبینند، این ساختارهای غیرشرکتی بلای جان آنها شده است. از همین روست که برخی کارشناسان و فعالان اکوسیستم استارتاپی اعتقاد دارند برخلاف گمانهزنیهای نه دیجیکالا و اسنپ بلکه شرکتهایی که صرفا یک اپلیکیشن خدمتمحور دارند شانس بیشتری برای ثبت نام خود به عنوان اولین استارتاپ بورسی کشور دارند.
منبع: 7صبح