بازارهای تازه استارتاپی ایران کدامند؟
یادداشتی از رضا جمیلی، سردبیر آیچیزها
اپیزود اول: کهنهها دلآزار شدهاند!
اگر ابتدای دهه نود شمسی را شروع اکوسیستم استارتاپی ایران و ورود استارتاپها به عرصه اقتصادی کشور و نفوذ در سبک زندگی مردم بدانیم، حالا دو سال مانده به پایان این دهه باید گفت تکلیف برخی روندها و هیجانات استارتاپی مشخص شده و از طرف دیگر موجهای تازهای هم در راه است که یا در نقش جایگزینهای قدرتمندی برای شکستخوردههای فعلی قرار بازی خواهند کرد یا خود تبدیل به یک موج گذار دیگری میشوند. اما پیش از گفتن از موج تازهای که راه افتاده باید از موج اول استارتاپهایی گفت که این روزها برخی از آنها آخرین نفسهای خود را میکشند.
وقتی در سال 91 اولین استارتاپویکند ایران برگزار شد و بسیاری از جوانهای کنجکاوی که آن روزها دنبال میدانهای تازهای برای راهاندازی کسبوکار بودند با واژه استارتاپ آشنا شدند؛در کنار همه امیدواریها و جنبههای مثبتی که به یکباره رخ نمایاند، یک جریان کاذب هم از نیازها و استارتاپهایی شکل گرفت که دنباله آن تا همین سال 98 هم ادامه پیدا کرده است. در آن روزها و سالها برخی جوانهای استارتاپی بر اساس اولین نیازی که در محیط اطراف خود میدیدند دست به راهاندازی استارتاپهایی زدند که این روزها وضعیت آنها تبدیل به ترکشهایی شده که خیلیها را بینصیب نگذاشته است. حتی در آن روزهای شروشور و هیجان، نیازسنجیها به جایی رسید که فانتزیهای شخصی و نیازهای خانوادگی هم به معیاری برای راهاندازی استارتاپ و حتی فراتر از آن تیمسازی و جذب و سرمایه و شکلگیری برخی داستانهای ساختگی موفقیت ختم شد. داستانهایی که هنوز هم در رویدادها و پنلهای مختلف از آنها یاد میشود بیآنکه کسی از سرنوشت آن ایدهها و تیمها و میزان نفوذشان در جامعه بپرسد.
اما در این روزها که اقتصاد کشور، بیرحمترین چهره خودش را نمایان کرده، آن ایدههای خالی از فایده و دور از واقعیت زندگی مردم در حال فروریختن هستند و یک موج از شکستهای استارتاپی در اکوسیستم استارتاپهای ایران راه افتاده است. از گوشه و کنار خبرهای مربوط به تعطیلی برخی استارتاپها به گوش میرسد و از طرف دیگر خبرهایی هم درباره روندها و بازارهای جدیدی درمیان است که درصدد هستند جای شکستخوردگانی که از میدان به در میشوند را پر کنند. دلیل شکستهای استارتاپی هرچه که بود یک نکته در میان آنها بارز است: ایدههای غیرکاربردی دیگر در میان استارتاپها خریداری ندارد.
اپیزود دوم: ایدههای کاربردیتر به میدان میآیند
اگر یکی از مهمترین دلایل شکست بسیاری از استارتاپهای موج اول ایران، انتزاعی بودن ایدهها و غیرواقعی بودن نیازسنجیها از یک سو و کمتجربگی و خلا دانش و کمبود نیروهای انسانی کارآزموده از سوی دیگر بود، حالا در موج دوم اکوسیستم استارتاپی و با ورود جوانهایی که تجربه شکست نسل پیش از خود را پیش رویشان دارند، امیدواریها برای واقعیتر شدن این فضا بیشتر شده است. این روزها ایدهها و استارتاپهایی در حال شکلگیری است که نشان میدهد با هماهنگ کردن سرعت قدمهای فضای نوآوری کشور با رویکردهای جهانی، فراتر از کپی کردن صرف ایده شرکتهایی چون آمازون و گروپان و اوبر و … ایدههای خارجی را بر اساس نیازهای ایرانیها میتوان بازتعریف کرد.
شاید معرفی توکن پیمان و ورود بانکهای داخلی به فناوری بلاکچین؛ بانکهایی که این روزها یکی از مهمترین منابع تامین مالی استارتاپها میتوانند باشند، یکی از همین عقلانیتهایی باشد که بتوان به آن امیدوار شد که بخشی از موج دوم اکوسیستم استارتاپی کشور حول آن شکل بگیرد و رشد کند. مدتها بود صحبت از این میشد که فناوری بلاکچین و ماهیت غیرمتمرکز آن که اجتنابناپذیری آن را دوچندان میکند یکی از حوزههایی است که میتواند بخشی از استارتاپهای جدید ایرانی را به جلو براند، اما در غیاب خطشکنهایی که بتوانند این فناوری را به بخشی از ادبیات رسمی اقتصاد کشور تبدیل و پذیرش و سرمایهگذاری در آن را تسهیل کنند؛ ناامیدیهای بیش از امیدواریها بود و گفته میشد شاید باید منتظر موج دیگری از شکستهای استارتاپی ایران اینبار در یک حوزه دهنپرکن و پیشرفتهتر بود. اما حالا تجربه راهاندازی ققنوس و پیمان خیلیها را امیدوار کرده که بلاکچین و فناوریهای مشابه آن چون اینترنت اشیا و هوش مصنوعی شاید بتوانند تجربههای کاربردیتری از راهاندازی استارتاپ در ایران رقم بزنند.
اپیزود سوم: خیزش دوباره مردگان
یکی از مهمترین مولفهها و ویژگیهای اکوسیستمهای استارتاپی در جهان، خودترمیمی یا عملیات احیاست. بسیاری از استارتاپهای شکستخورده در زیستبومهای نوآوری جهان، تبدیل به سکوهایی برای تولد استارتاپها تازه و یا خلق ایدههایی برای توسعه دیگر استارتاپها شدهاند. برخلاف اقتصادهای سنتی، در اکوسیستمهای استارتاپی امکان احیای ایدههای شکستخورده و یا جذب تیمهای شکستخورده در دیگر تیمها همیشه وجود دارد و از طرف دیگر، نیروهای انسانی که تجربه شکستهای بیزنسی در استارتاپها را دارند میتوانند به مدیران ارشد دیگر استارتاپها بدل شوند. شاید در روزهایی که ایدههای کاربردیتر و عینیتری در حال شکلگیری در اکوسیستم استارتاپی ایران هستند و نیازها به نیروی انسانی باتجربه به یکی از پاشنه آشیلهای این ایدههای تازه تبدیل شده، بتوان این شکستها را به فال نیک گرفت و شاهد تزریق موجی از نیروهای دارای تجربه به تیمهای جدید بود. نیروهایی که میتوانند در بازارها و استارتاپهایی که حول اینترنت اشیا، هوش مصنوعی، فینتک و بلاکچین در حال تولد هستند جذب شوند و یا خود تبدیل به بنیانگذاران باتجربه استارتاپهایی در حوزهها شوند. چیزی که عیان است اینکه، بازارها و بخشهای تازهای در اکوسیستم استارتاپی ایران در حال شکلگیری و تقویت است که میتواند جای تجربه ناکام هشت سال گذشته را پر کند؛ اما این خطر هم وجود دارد که اگر همپای این موج تازه یک موج کاذب هیجانی هم شکل بگیرد شاید این استارتاپها و ایدهها و بازارها هم به سرنوشتی مشابه پیشنیان خود دچار شوند!