از هر 100 هزار ایده فقط یکی صرفه اقتصادی دارد!
توصیههایی برای اینکه هوشمندانه شکست بخورید
ادی اوبنگ، از مدرسان موفق کسبوکار، معتقد است دنیای پیرامون ما با چنان سرعتی در حال تغییر است که فرصت آموختن درباره آن را نداریم، بر همین اساس میگوید: «راه تعامل ما با این دنیای در حال دگرگونی پرشتاب، مواجهه با شکستهای شکست هوشمندانه ای است که البته نمیتوانیم آنها را در سوابق کاری خود ذکر کنیم!»
ادی اوبنگ درباره شکست هوشمندانه میگوید: در قرن ۲۱ بعضی افراد یا برخی چیزها قوانین مربوط به سیستم جهان ما را تغییر دادند. اگر بخواهیم شوخطبعانه به آن نگاه کنیم، باید بگویم این اتفاق در نیمهشب ۱۵ سال پیش رخ داد.
آنها تمام قوانین را تغییر دادند، به طوری که راه مدیریت موفق یک تجارت، یک موسسه، یا حتی یک کشور، نابود و دگرگون شد و در عمل به صورت یک مجموعه قوانین کاملا جدید درآمد. نظریه ساده من این است که قرن ۲۱ واقعی در پیرامون ما چندان ملموس نیست، و ما وقتمان را سر این میگذاریم که به طور منطقی با جهانی که درک میکنیم و میشناسیم، اما دیگر وجود ندارد، ارتباط برقرار کنیم.
اگر در سایت آمازون کلمه «خلاقیت» را جستجو کنید، حدود ۹۰ هزار عنوان کتاب پیدا میکنید. اگر در گوگل کلمه «نوآوری + خلاقیت» را جستجو کنید، ۳۰ میلیون نتیجه دریافت میکنید. اگر کلمه «مشاوره» را به آن اضافه کنید، تا ۶۰ میلیون نتیجه مشاهده میکنید.
به طور آماری، نتیجه میگیریم که از هر ۱۰۰ هزار ایده، یکی از آنها صرفه اقتصادی دارد، یا اینکه دو سال بعد از پایهگذاری شدن صرفه اقتصادی پیدا میکنند. درنتیجه شرکتها وقت گرانبهای هیئترئیسهشان را سالهای طولانی صرف آماده کردن پیشبینیهای اقتصادی و تنظیم بودجهای میکنند که دیگر بیفایده است یا پیش از اجرا نیاز به تغییر دارد.
|
آنچه در حال حاضر میدانیم این است که جهان شتاب گرفته است. دنیای مجازی همهچیز را با سرعت نور جابهجا میکند. تکنولوژی به همهچیز شتاب ناگهانی میدهد. همزمان، کارهای عجیبی انجام دادهایم. جمعیت جهان را طی ۴۰ سال دوبرابر کردهایم، نیمی از آنها را در شهرها سکونت دادهایم، و همه آنها را به هم متصل کردهایم تا بتوانند با هم در ارتباط باشند.
تراکم ارتباطات انسانها واقعا شگفتانگیز است. همزمان کار سومی نیز انجام دادهایم. بعضی از ما میزی کوچک در زیر چندین طبقه داریم. با خودتان میگویید این میز کوچک من در زیر چندین طبقه است، اما نه! اگر به اینترنت متصل باشید شما در دفتر مرکزی یک شرکت جهانی نشستهاید؛ مقیاسهایمان را تغییر دادهایم.
اندازهها و مقیاسهای ما دیگر همان اندازهها و مقیاسهای سابق نیستند. هربار مطلبی را توییت میکنید بیش از یکسوم دنبالکنندهها از کشوری که کشور شما نیست، آن را دنبال میکنند. درواقع این همان چالشی است که با آن روبهرو هستیم؛ یک نفر – که ممکن است خود شما با تمام تکنولوژی و مهارتتان باشید- سرعت، مقیاس و تراکم ارتباطات را افزایش داده است.
پرسش این است که درباره این مسئله چه باید کرد؟ میتوانستیم آن را آشفتگی بنامیم، یا برای آن تلاش کنیم و آن را یاد بگیریم. اما سرعت تغییرات از سرعت یادگیری بیشتر شده. بنابراین اشتباهات بسیاری انجام میدهیم. مشکلات سال پیش را حل میکنیم، بدون اینکه به آینده فکر کنیم.
شاید برایتان جالب باشد
جسورانهترین فکرت را بگو
تصور کنید چیزهایی که در حال حاضر حل میکنید، چه مشکلاتی در آینده به وجود خواهند آورد؟ اگر شما جهانی را که در آن زندگی میکنید درک نکردهاید، تقریبا غیرممکن است که کاملا در مورد مطلوب بودن نتیجه کارتان مطمئن باشید.
درحقیقت در دنیای نوین ما دو راه برای شکست خوردن وجود دارد. نخست اینکه کاری را انجام میدهید که باید در آن یک روند مشخص را دنبال کنید. این کار مشکلی است. اگر دستوپاچلفتی باشید، یا کار را اشتباه انجام دهید، باید چگونه با شما برخورد شود؟ احتمالا باید اخراج شوید.
در حالت بعدی اینکه در حال انجام کار جدیدی هستید که هیچکس تا به حال آن را انجام نداده است، و آن را کاملا اشتباه انجام میدهید. حال باید چگونه با شما برخورد شود؟ با شما باید بهتر از افرادی که موفق شدهاند رفتار شود. به این شکست هوشمندانه گفته میشود. چرا؟ چون شما نمیتوانید آن را در سابقه کاری خود بنویسید.