چه کسی بهای خسارتهای سال 98 را میپردازد؟
یادداشتی از احسان مسلمی، بنیانگذار استارتاپ پین ورک درباره تاثیر مادی و معنوی اتفاقات سال 98 بر طبقههای مختلف جامعه
تصور میکنم صحبت درباره اتفاقاتی که سال گذشته در کشورمان افتاده، زیادهگویی باشد، زیرا هر یک از ما در جریان آن هستیم ولی مهمترین مسئله که به آن کمتر اهمیت داده میشود، بها مادی و معنوی این اتفاقات است.
استارتاپ پین ورک فعالیتش را از تابستان سال 1396 آغاز کرد. به هیچ عنوان تفکر ما راهاندازی یک شرکت خدمات آنلاین منزل برای برطرف کردن نیاز بخشی از جامعه نبوده، ( یا داستانی پشت ایده ما باشد که مثلا: یک روز خانه نشسته بودم، پدرم گفت، دنبال یه باغبان خوب هستم و ما این ایده به ذهنمان برسد که این استارتاپ را راهاندازی کنیم.) نه!
علاوهبر حل نیاز مشتریان، ما دغدغهی دیگهای هم داشتیم که شاید از اول جدی گرفته نمیشد، حتی از سمت سرمایهگذار خودمان و آن حل نیاز نیروهای انسانی بود.
هدف ما از روز اول، اشتغالزایی برای ۱۰۰ هزار نفر بود. این آمار شاید دور از ذهن و غیر ممکن باشد ولی تا اینجا نشان دادیم با دست خالی، خیلی از غیر ممکنها را ممکن کردیم.
فعالیتهایی که این مدت ما انجام دادیم در نظر اول، غیرممکن به نظر میآمدند. کارهایی چون فرستادن ۱۰ نفر اول سر کار به طور دائمی، دانشبنیان شدن استارتاپ، اشتغالزایی برای 500 نفر، همکاری با سرمایهگذار بانکی، سپس اشتغالزایی برای بیش از ۱۰۰۰ نفر و اختلاف با سرمایهگذار سر هدف شرکت!
این سوال ما بهطور دائم از خودمان میپرسیدیم که ما برای اشتغالزایی آمدهایم یا درآمدزایی؟ قطعا برای رشد، شرکت باید سودآور شود ولی آیا تمام هدف همین است؟ فقط سودآوری؟
اخبار اکوسیستم استارتاپی ایران را در سایت آیچیزها بخوانید
حالا همه این داستانها را گفتم که برسم به داستان ۶ ماههی دوم ۹۸ و مصیبتهایی که از زمین و زمان بر سر متخصصان آمده است.
نیروهای متخصص ما، پس از گرانی بنزین برای ارائه خدمت به مشتریان با افزایش هزینه کرایه مواجه شدند و هزینه رفتوآمد آنها به صورت میانگین از 10 هزار تومان به 30 هزار تومان افزایش پیدا کرده بود و با وجود اینکه پین ورک کمیسیون خود را افزایش نداده بود (بلکه کمتر از سایر رقبا نیز دریافت میکرد) ولی نهایت مبلغی که برای سادهترین نیروی متخصص میماند چیزی بیش از ۴۰ – ۵۰ هزار تومان نبود.
حالا شرکت برای اینکه این موضوع برای نیروها صرفه اقتصادی داشته باشد باید قیمتها را افزایش میداد ولی نتیجه کاملا مشخص بود. با افزایش قیمت، تقاضا نیز کاهش پیدا میکرد، چون خود مشتریان نیز به خاطر افزایش قیمت بنزین درآمدشان کاهش یافته و خود به خود، بخشی از خدمات از کالای مصرفیشان حذف شده بود. پس تعداد افرادی که ما میتوانستیم برایشان اشتغالزایی کنیم نصف شده بود. شروع صحبت من دقیقا از همینجاست، بهای این موضوع را چه کسی پرداخت میکند؟
حال میخواهم این موضوع را از سه وجه بررسی کنم:
از سمت مشتری: اگر مشتری تا دیروز یک خدمت جزو سبد خریدش بوده، الان دیگر آن خدمت را نمیتواند( به علت کوچک شدن سبد مصرفی) خریداری کند، پس مطلوبیت و رفاه از دست رفته مشتری، بخشی از بهایی است که میپردازد.
سمت پین ورک : استارتاپها معمولا سالهای ابتدایی تاسیس روی سود و هزینههای جاری تمرکز نمیکنند و بیشتر تمرکز روی رشد است. زمانی که رشد اتفاق افتاد، مدیران استارتاپ با تغییر استراتژی و تمرکز بر روی خدماتی با سود آوری بالاتر (مانند باغبانی یا برقکاری و..) نسبت به خدماتی با سود آوری بسیار پایین( مانند: نظافت و کارواش سیار و….) سرعت رشد خود را با کمی تاخیر حفظ کند. به نوعی تنها چیزی که تو این سالها یاد گرفتیم این است که شرایط رو بپذیریم و به جای مقابله با آن به فکر راههای جایگزین باشیم.
پس تا اینجا، کل بهایی که از دست رفته است، به صورت نسبی به چشم نمیآید.
از سمت متخصصان: متخصصانی که خدماتشان، خدمات غیرقابل جایگزین و دارای کشش مصرفی پایین هست (یعنی به نوعی خدمات ضروری محسوب میشود) دراین بحرانها دچار مشکل نمیشوند، مانند لولهکشی، زیرا هر چه قیمتها بالا پایین شود، شما اگر لوله خانهتان دچار مشکل شود باز مجبور به استفاده از این خدمات هستید.
مطالب مرتبط:
سالی که هم حباب ترکید، هم کلی بلا نازل شد! از تهدیدها فرصت بسازیم کرونا همه امیدها را ناامید کرد
از نظر من مشکل جدیتر برای نیروهایی با تخصص پایینتر ایجاد میشود ( مانند نظافت) زیرا این نیروها سطح درآمد پایینتری داشته و معمولا اقشار آسیبپذیر جامعه و روزمزد هستند و هیچ کدام پسانداز مناسبی همانند بقیه خدمات لوکس ندارند.
مشکل اصلی برای نیروهایی با خدماتی دارای کشش مصرفی بالا یا به عبارتی خدمات لوکس ایجادمیشود مانند نظافت، کارواش یا خدمات آرایشگری در منزل زیرا در صورت بالا رفتن قیمتها مشتریان به راحتی میتوانند این خدمات را از سبد مصرفیشان حذف کنند.
اما درباره بحرانی که در ماه آخر سال اتفاق افتاد، بیماری کرونا که باعث خانهشین شدن جامعه شد، در این شرایط نیز پین ورک با تغییر استراتژی و تمرکز بر خدماتی مانند ضد عفونی منازل یا خدمات خارج از خانه (مانند باغبانی) هنوز چالاکی خودش را حفظ کرده و حتی توانسته سطح خدمات خود را بهتر از قبل کند.
مشکل اصلی این قشر آسیبپذیری هستند که با این فشارها بیشترین ضربه را میبینند. اینروزها بزرگترین دغدغه من نه فقط حفظ شرکتم، بلکه ایجاد اشتغالزایی برای این نیروهاست. وقتی از عرضه و تقاضا و نمودار صحبت میکنیم به راحتی نمیتوانیم شاهد بیکار شدن ۳۰ درصد این افراد باشیم، مسئله زندگی هزاران نفر است و این قشر نمیتواند به تنهایی بهای فشارهای اقتصادی را بپردازد.
ما برای سال جاری در نظر داریم با آموزش این نیروها بسیاری از آنها را برای مشاغل تخصصیتر آماده کنیم ولی این مهم به تنهایی و با زیر ساختهای ما هموار نیست. به همین جهت از همه نهادهای واسط و حتی رقبای خودمان درخواست داریم برای حل مشکل این بخش از جامعه با کمک هم چارهای بیاندیشیم تا بتوانیم امسال با وجود تمام سختیها سال پر رونقی را برای همه فراهم کنیم.