مرا بکش اما بورسی‌ام کن!

آیا تا رسیدن اولین استارتاپ به بازار سرمایه، روزهای شیرین این بازار تمام شده است؟

شاید اگر درست در همین روزها که بازار سرمایه در سرحال‌ترین حالت خودش در حال یکه‌تازی است، استارتاپی موفق می‌شد وارد بازار سرمایه شود، یکی از تاریخی‌ترین لحظه‌های اکوسیستم استارتاپی ایران رقم می‌خورد اما برای کسب‌وکارهای تازه‌کاری که کمتر از ده سال عمر دارند و هنوز بسیاری از آن‌ها زیان‌ده هستند و صورت‌های مالی شفافی ندارند رویای بورسی شدن، فعلا رویای دور از دسترسی است. حداقل برای آن‌هایی که هنوز نتوانسته‌اند علیرغم سهم بازار خوبی که در بین کاربران دارند، سودده شوند این رویا تا حد زیادی شبیه یک آرزوی محال است.

همین روزهای طلایی و شیرین بورس است که نشان می‌دهد هول و تمنای برخی استارتاپ‌ها ایرانی که از قضا کمترین شانس را برای ورود به بورس دارند بیشتر از این جهت است که آن‌ها نمی‌خواهند طلایی‌ترین دوره بورس ایران را از دست بدهند هرچند که به‌نظر می‌رسد متر و معیارهای سفت و سخت بازار سرمایه و استاندارد ارزیابی‌هایی که کلید ورود به این بازار هستند شانس زیادی برای این دست استارتاپ‌ها باقی نخواهد گذاشت. چراکه بعید به نظر می‌رسد بسیاری از کسب‌وکارهای آنلاینی که این روزها در حال کار رسانه‌ای برای کسب عنوان اولین استارتاپ‌ بورسی کشور هستند ندانند که برای پذیرش در این بازار باید از هفت خوان رستم بگذرند و مهم‌ترین و سخت‌ترین خوان هم سودده شدن کسب وکار آن‌هاست که وضعیت فعلی اقتصادی و داده‌های قبلی این کسب‌وکارها نشان می‌دهد تا آن نقطه راه زیادی دارند.

حتی مستعدترین و خوش‌شانس‌ترین استارتاپ‌هایی که این روزها می‌توانند امیدوار باشند که جزو اولین استارتاپ‌های بورسی کشور خواهند بود یعنی امثال کافه بازار و آپارات و اسنپ هم می‌دانند تا رسیدن به تالار شیشه‌ای راهی حداقل یک تا دو ساله در پیش‌ خواهند داشت. راهی طولانی که لرزه‌های کوچک فعلی بازار سرمایه؛ نگرانی‌هایی را حتی برای این تلاش‌ها هم ایجاد کرده است. شاید از همین روست که استارتاپ‌های دیگری که این روزها در آستانه کمبود سرمایه قرار گرفته‌اند و افت فروش آن‌ها در روزهای کرونازده؛ دغدغه‌های بقای آن‌ها را جدی‌تر از هر زمانی کرده تلاش دارند خود را گزینه‌های اول ورود به بورس معرفی کنند بدون اینکه تاکنون گزارشی مبنی بر سودده شدن کسب وکار خود منتشر کرده باشند.

رقابت برای بورسی شدن به سمتی رفته که گویی فشار رسانه‌ای-هیجانی از یک سو و تبلیغات شدید دولتی‌ها و تصمیم‌گیرندگان این بازار برای بزرگ کردن آن از سوی دیگر؛ این اعتمادبه‌نفس را به استارتاپ‌های مختلف داده تا خود را گزینه‌ای مستعد برای ورود به آن بدانند. شاید برخی سرمایه‌گذارهای استارتاپی خوب فهمیده‌اند که الان بهترین زمان برای وارد کردن یک فشار روانی و ساختن یک جو هیجانی است تا یکی از استارتاپ‌های مجموعه خود را بدون پاس کردن استانداردهای این بازار به آن وارد کنند. آن‌ها به استراتژی «یا الان یا هیچ‌وقت» رسیده‌اند و می‌دانند اگر این فرصت هیجانی را از دست بدهند و نتوانند روی این جو روانی سوار شوند شاید تا ۵ سال آینده و با داشته‌ها و واقعیت‌های استارتاپی‌شان نتوانند راهی به این فضا پیدا کنند.

مطالب مرتبط:

شیپور هم می‌خواهد بورسی شود
حضور تپسی و دیجی‌کالا روی تابلو بورس در دستورکار این سازمان قرار گرفت

بسیاری از فعالان اکوسیستم استارتاپی نگران هستند که ورود استارتاپ‌های غیرمستعد به بازار سرمایه و واکنش منفی بازار به سهام و ارزش‌گذاری آن‌ها، به بسته شدن راهی منجر شود که ممکن است در ۵ سال آینده برای استارتاپ‌های مستعد، گزینه‌ای قبال‌اتکا در تامین مالی باشد. مسابقه فعلی که برخی استارتاپ‌ها برای ورود به بورس رقم زده‌اند هم تا حدی ناشی از این ترس است که مبادا اولین استارتاپی که به هر ضرب و زوری از تونل ورود به بورس رد شد، در پی واکنش بازار سرمایه به واقعیت‌های کسب‌وکاری آن، راه پشت سر خود را مسدود کند و بسیاری از آن ها که مستعد حضور در این فضا بوده‌اند پشت یک تونل ریزش‌کرده بمانند و ورودشان به بورس با یک تاخیر چندساله همراه شود.

در بین گزینه‌های مستعد به نظر می‌رسد گروه اسنپ علاقه‌ای به حضور در بازار سرمایه ندارد؛ گروه صباایده و استارتاپ‌هایش از جمله آپارات و فیلیمو فعلا در سکوت کار خود را پیش می‌برند و علیرغم خبری که چندی پیش امیر ناظمی درباره برنامه‌ریزی این استارتاپ‌ها برای بورسی شدن عنوان کرده بود چندان در پی هیاهوی رسانه‌ای برای ورود به بازار سرمایه نیستند؛ کافه‌بازار هم که پیش از این از برنامه‌ریزی برای ورود به این بازار خبر داده بود برخلاف دیگر استارتاپ‌هایی که این روزها در حال ترویج ادبیات بورسی شدن استارتاپ‌ها و شاهد و مثال آوردن از نمونه‌های جهانی هستند؛ برای ارائه درخواست به فرابورس چندان عجله‌ای از خود نشان نداده.

اما در جبهه کم‌شانس‌ها اوضاع کمی متفاوت است. صحبت از اولین استارتاپ بورسی و خبرسازی از هیچ، بدون توجه به مفاهیم پایه‌ای این بازار (از جمله روند پذیرش که از ارائه درخواست تا ارزیابی و جلسات نهایی که با شرط سودده بودن یک کسب‌وکار و شفاف بودن صورت‌های مالی آن، یک بازه حداقل یک ساله است) در حال فشار به بازار سرمایه برای پذیرش بدون تشریفات خود هستند. تلاشی که البته از سوی این بازار بارها با این پاسخ مواجه شده که بورس و بازارهای مختلف سرمایه ایران قانون جدیدی برای پذیرش کسب‌وکارهای غیرسودده ندارد و مبنای ارزیابی استارتاپ‌ها هم همین قوانین موجود است.

IPO کردن استارتاپ‌ها یکی از مطمئن‌ترین راه‌های برای بزرگ‌شدن و تامین مالی آن‌ها و بازگشت سرمایه کسانی است که روزگاری ریسک کرده و در این کسب‌وکارها سرمایه‌گذاری‌ کرده‌اند اما واقعیت تلخ این است که یا بورس ایران باید قوانین خود را مطابق با وضعیت این کسب‌وکارها عوض کند و اجازه ورود بیزنس‌های نابالغ و زیان‌ده اما در حال رشد را به این بازار پرریسک بدهد یا این استارتاپ‌ها به جای انرژی گذاشتن روی مسیرهای میانبر و لابی‌های رسانه‌ای؛ خود را مطابق قوانین فعلی در مسیر سوددهی قرار دهند تا شانسی داشته باشند. ولی فعلا نه بازار سرمایه انطافی نشان داده و نه خبرسازها کوتاه آمده‌اند.

باید منتظر ماند و دید بازاری که این روزها در اوج است تا زمان رسیدن اولین استارتاپ به آن چه وضعیتی خواهد داشت و اصولا برای ورود این استارتاپ چقدر سختگیری خواهد کرد و مهم‌تر اینکه این استارتاپ در نهایت که خواهد بود.

گزارش: رضا جمیلی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.