شانس یوتیوب و نتفلیکس و اوبر برای موفقیت در ایران چقدر است؟
یک سناریو فرضی درباره اینکه غولهای اینتر نتی دنیا برای کار در ایران چه دردسرهایی پیش رو خواهند داشت
در سالهای گذشته و همزمان با رشد کسبوکارهای اینترنتی در ایران و همهگیری و محبوبیت خدمات آنها در بین مردم همیشه این پرسش انتقادی مطرح بوده که اگر رقبای بینالمللی این استارتاپها و شرکتها؛ در ایران حضور داشتند آیا باز هم نمونههای داخلی میتوانستند یکهتازی کنند و موفق باشند یا خیر.
در واقع نقدی که برخی منتقدان استارتاپها وارد میکنند این است که بزرگشدن یکباره و رشدهای خیرهکننده این کسبوکارها تاحد زیادی مرهون ممنوعیتها و تحریمهایی است که شرکتهای خارجی اینترنتی را از فعالیت در ایران باز داشته و یک فضای امن انحصاری را برای نمونههای داخلی به وجود آورده است.
در اینکه این نقد چقدر وارد است و واقعا اگر امکان فعالیت شرکتهایی چون یوتیوب و آمازون و ایبی و… در ایران فراهم بود چقدر استارتاپهای مشابه آنها میتوانستند در ایران رشد کنند و باقی بمانند دیدگاههای مختلفی وجود دارد. مخالفان این نظریه از کشورهای دیگر مثل امارات شاهد مثال میآورند که توانستهاند با حضور اوبر و آمازون، استارتاپهای موفقی چون کریم و سوق را داشته باشند و موافقان این نظریه میگویند در حضور خارجیها کیفیت پایین برخی سرویسهای داخلی و فناوری غیررقابتیشان، ایرانیها شانس زیادی برای جذب مشتری و ماندگاری ندارند.
اما در این میان یک روی دیگر این بازی ذهنی با تئوریها و فرضیهها همیشه مغفول مانده. اینکه با فرض آزاد بودن ورود این استارتاپها به ایران، آنها چقدر میتوانستند از هفتخوان مجوزها و سامانههای متعدد کسبوکاری داخل کشور، جان سالم به در ببرند. اینکه مانع بلندی به نام سامانهها و مجوزهای متعدد چطور سد راه رشد آنها خواهد شد. در این گزارش سعی کردهایم برای اولین بار در یک موقعیت فرضی به این طرف ماجرا هم نگاهی بیندازیم.
نتفلیکس و کار کردن با استانداردهای صداوسیما
کاری به این ماجرا نداریم که شما به عنوان مدیران نتفلیکس به محض ورود به ایران حتی امکان استفاده از گوشی موبایلتان را ندارید و باید آن را در سامانه همتا رجیستر کنید تا بتوانید یک سیمکارت داخلی رویش بیندازید و کارهایتان را رتق و فتق کنید چه برسد به استفاده از زیرساختهای متنوع دیگری که با هزینه زیاد در کسبوکارتان توسعه دادهاید… اما اصل ماجرای نتفلیکس در ایران این است که باید برود از سازمانی که صداوسیما راه انداخته تا روی ویاودیها نظارت کند مهمترین مجوزش را بگیرد. مجوزی که گرفتن آن پایان مراودهاش با ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر) نیست و نتفلیکس بعد از گرفتن آن باید برای ساختن هر آیتم و برنامه یا فیلم سینمایی و سریالی دوباره باید سروکارش به مدیران ساترا بیفتد.
ساترایی که تازه خودش حرف آخر را در این زمینه نمیزند و برای هر یک از برنامههای نتفلیکس باید از نهادهای دیگر هم استعلام بگیرد تا درنهایت بگوید آیا موافق آن ایده نتفلیکس است یا خیر! کاری به ضعفهای فعلی نماوا و فیلیمو و دیگر ویاودیهای داخلی نداریم اما کافی است همین ماجرای اخیر عادل فردوسیپور را یک بار دیگر مرور کنید تا متوجه شوید نتفلیکس چقدر باید خوشحال باشد که فعلا صابون ویاودیداری در ایران به تنش نخورده.
تازه این یک قلم مجوز ساترا بود. بماند که شما برای راهاندازی یک ویاودی در حد و اندازه نتفلیکس باید حداقل از 30 نهاد دیگر انواع و اقسام مجوزها را بگیرید. مجوزهایی که همانطور که گفته شد هیچ مصونیتی برای فعالیت شما ایجاد نمیکنند و هربار و برای هر محتوای تازهای، باید مجددا اقدام به گرفتن پروانه و گواهی و مجوز کنید. بعید است نتفلیکس دوست داشته باشد جای نماوا و فیلیمو باشد و مدیرعامل آن هر روز یک پایش در دادگاه و یک پایش در سازمانهای دولتی باشد.
آمازون در سودای گرفتن بیش از 150 مجوز؟
برداران محمدی که بنیانگذاران دیجیکالا هستند در یکی از مصاحبههایشان درباره رقابت با غولهایی چون آمازون از زاویه همین گزارشی که میخوانید پاسخ جالبی دادهاند: «سرمایهگذاران زیادی آمدند و دفتر باز کردند تا در ایران در حوزه تجارت الکترونیکی سرمایهگذاری بزرگ کنند اما زمانی که چالشهای کسبوکار در بازار ایران را دیدند، حتی شروع هم نکردند.» چالشی که به عقیده خود آنها یکی از مهمترین آنها، اخذ مجوزهای متعدد است. مجوزهایی که برای دیجیکالا تعداد آنها بیش از 150 مجوز بوده است!
از سامانه اینماد سازمان توسعه تجارت الکترونیکی گرفته تا سامانه جامع تجارت در ایران تا دهها مجوز و پروانه و سامانه دیگر که باید کسبوکاری چون آمازون خود را در آنها ثبت و احراز کند. البته آمازون چون تولیدمحتوای زیادی در مورد کالاهایش میکند باید حتما «مجوز ساماندهی» ارشاد را هم بگیرد و سایت خودش را در این سامانه ثبت کند. آمازون که در حال حاضر از سرویسی به نام one click payment یا همان پرداخت با یک کلیک استفاده میکند وقتی پایش به ایران باز شود باید در تمام سامانههای بانک مرکزی و دولت و قوه قضائیه از شاهکار تا امتا و افتا و هم ثبتنام کند و احراز هویت پرداختیاری را پشت سر بگذارد تا کاربرانش بتوانند بعد از گذشتن از هفتخوان رستم، پرداخت آنلاین هم داشته باشند. پس قبول کنید کار آمازون هم در همان یک ماه اول ساخته است!
ایبی و ثبت اطلاعات کاربرانش در امتا
ایبی (Ebay) بزرگترین سایت دستدوم فروشی دنیاست. از قضا بنیانگذارش هم یک ایرانی بوده. اما اگر همین ایرانی بخواهد ای بی را برای رقابت با دیوار و شیپور و ایسام به ایران بیاورد فارغ از همه مجوزهای جورواجوری که برای کسبوکار آنلاین و آفلاین در داخل کشور نیاز دارد بگیرد، باید اطلاعات کاربرانش را هم در سامانه جدیدالخلقه امتا وارد کند.
یعنی ایبی بعد از همه احراز هویتهایی که شده و بعد از عبور کاربرانش از سامانههایی چون شاهکار و «مرکز تبادل اطلاعات وزارت ارتباطات (GSB)» باید در سامانهای که مرکز توسعه تجارت الکترونیکی وزارت صمت راه انداخته و دادستانی هم آن را یک الزام خوانده، برای درج هر آگهی یک فرم احراز هویت پر کند.
بعید است برای کسبوکار آنلاینی که روزانه چنددههزار آگهی آنلاین را باید در پلتفرم خود ثبت کند تحمیل یک سامانه دولتی به بدنه کسبوکارش چندان خوشایند باشد.
اوبر و اکسپدیا و گوگلپلی و گروپان در ایران!
شاید بتوان این لیست را برای کسبوکارهای مختلف دیگر اینترنتی مطرح دنیا از اکسپدیا که کاری مشابه علیبابا میکند تا گوگلپلی که میتواند رقیب کافهبازار باشد تا گروپان که رقیب تخفیفان است تا اوبر که میتواند برای اسنپ و تپسی حسابی دردسر درست کند؛ ادامه داد اما این سه نمونه از سامانهها و مجوزهای مرتبط با کسبوکارهای اینترنتی مشت نمونه خروار خوبی است برای استدلال کردن با کسانی که همیشه استارتاپهای ایرانی را با چوب فضای انحصاری راندهاند.
مجوزهایی که اگر بخواهید به آنها لیست پروانهها و مجوزهای وزارت ارشاد، وزارت ارتباطات، سازمان نظام صنفی رایانهای، وزارت صمت، شورای عالی فضای مجازی، مرکز رسانههای دیجتال، مرکز ماهر، سامانه صبا، سازمان توسعه تجارت، اتحادیه کسبوکارهای مجازی و … را هم اضافه کنید شاید آنوقت بتوانید با قاطعیت بگویید کسبوکارهایی چون غولهای فعلی سیلیکونولی به این راحتیها حاضر نباشند به فعالیت در ایران حتی در یک شرایط فرضی، فکر کنند!