استارتاپ های حوزه کشاورزی زیر یک سقف جمع میشوند
گفتوگو با حمیدرضا مختاری، مدیر پروژه کسبوکارهای نوپای وزارت جهاد کشاورزی درباره راهاندازی یک مرکز تخصصی نوآفرینی کشاورزی
حمیدرضا مختاری سال 68 مهندسی کشاورزی و خاک شناسی خود را از دانشگاه شهید چمران اهواز گرفته است و سال 83 مدرک فوقلیسانس خود در رشته کتابداری و اطلاعرسانی را از دانشگاه شیراز. او همچنین در رشته علم اطلاعات، مدرک دکتری پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران را دارد.
مختاری با دعوت آخرین وزیر کشاورزی به وزارت جهاد کشاورزی آمده تا با قرار گرفتن در راس پروژه کسبوکارهای نوپای حوزه کشاورزی، این صنعت قدیمی را با حوزه استارتاپها و اکوسیستم استارتاپی کشور آشتی دهد. او حالا تلاش دارد تا با راهاندازی یک فضای کار اشتراکی ویژه استارتاپهای حوزه کشاورزی، ایدههای خلاقانه استارتاپ ها را به کمک کشاورزان و اقتصاد کشاورزی کشور بیاورد. با حمیدرضا مختاری درباره آخرین نتایج پروژه کسبوکارهای نوپای وزارت جهاد کشاورزی و برنامههای پیش روی این بخش گفتوگو کردهایم. او درباره این گفته که استارتاپ های حوزه کشاورزی چطور میتوانند این صنعت را جان دوبارهای بدهند.
ما میدانیم که در حوزه IOT و یا بلاکچین فرصتهای زیادی برای نوآوری و شکلگیری استارتاپ وجود دارد که ما هم میتوانیم از آنها حمایت کنیم ولی تمرکزمان را روی بازار محصولات کشاورزی گذاشتهایم و حیطه کاری ما با استارتاپها مربوط به آنهایی میشود که میخواهند بازاررسانی انجام دهند و حلقههای مختلف زنجیره تامین محصولات را بهبود بخشند.
ما الان در بخش یا پروژه کسبوکارهای نوپای وزارت جهاد کشاورزی هستیم، لطفا بگویید در این بخش دقیقا چه کاری انجام میشود یا بهتر بگویم، شخص وزیر یا وزارتخانه برای این بخش چه ماموریتی تعریف کردهاند و چه انتظاری از استارتاپهای حوزه کشاورزی دارید؟
پروژه کسبوکارهای نوپا؛ اول در این رابطه توضیح بدهم که چرا پروژه؟ روش کاری آقای وزیر به این صورت است که برای هر کاری که میخواهد خیلی سریعتر و بهتر انجام شده و به نتیجه برسد، یک پروژه یا طرح تعریف میکند. برای مثال طرح گندم. طرح گندم به منظور خودکفایی گندم و در دوره اول وزارت ایشان تعریف شد. تاکید ایشان هم در تعریف طرح و پروژه این است که فردی که آنجاست و مسئول آن طرح یا پروژه میشود، تمام تمرکزش در همان بخش باشد و به هیچ چیز دیگری نباید فکر کند. افرادی که با آقای وزیر کار کردند میدانند که وقتی میگویند همه فکرش آنجا باشد یعنی باید به صورت شبانهروزی روی موضوع کار کند و نمیتواند به 8 ساعت کار در روز فکر کند.
حدودا یک سال پیش بود که آقای وزیر من را خواستند و گفتند که برای کم کردن فاصله زنجیره تامین محصولات کشاورزی چه کار میشود کرد. «از مزرعه به سفره» شعاری بود که ایشان بارها تکرار کردند و میگفتند در این زنجیره، باید فاصله از مزرعه تا سفره و دست واسطههای زائد کوتاه شود تا قیمت تمامشده و کیفیت محصول در حد مطلوب به دست مشتری نهایی برسد. از طرف دیگر هم تولیدکننده در این زنجیره آنقدر استفاده داشته باشد که بتواند با انگیزه خوب، تولید بهتر و با کیفیتتری داشته باشد.
به این صورت، پروژه ما با این ماموریت آغاز شد که مسیر نوآورانهای را برای کوتاه کردن زنجیره تامین محصولات کشاورزی پیدا کند.
خوب به چه ترتیب این پروژه با استارتاپها و کسبوکارها مرتبط شد و الان شیوه ارتباط این پروژه با استارتاپها و همکاری وزارت جهاد کشاورزی با آنها به چه صورتی است؟ استارتاپ های حوزه کشاورزی چطور میتوانند با این پروژه ارتباط بگیرند؟
در این مسیر، من بررسی و مطالعات خودم رامحدود به کشور خودمان نکردم و کشورهای دیگر را هم بررسی کردم. در این مرحله بود که دیدم با استفاده از حرکتی که در استارتاپها به شکل کلی و در استارتاپ های حوزه کشاورزی به شکل ویژه شروع شده، میتوان کارهای بسیار خوبی در این زمینه انجام داد. زمانی که ما بتوانیم نوآوری را وارد این فضا کنیم، و در مرحله بعد، این نوآوری به همان طریقی که در استارتاپها اسکیلآپ میشود، بتواند در جامعه ما هم اسکیلآپ شود، آن وقت ما میتوانیم به رونق گرفتن این حوزه در زمان امیدوار شویم.
اگر بخواهم صحبتهایم را جمعبندی کنم باید بگویم، ما یک سازمان چالاک هستیم؛ در واقع ما یک پروژه هستیم و کارهایمان را برونسپاری میکنیم. در این پروژه غیر از من، فقط یک مسئول دفتر و یک راننده مشغول است و تمامی کارها را به افراد استارتاپی میسپاریم تا برایمان انجام دهند؛ از کارهای دفتری تا برگزاری رویدادها. این هم به دلیل حفظ چالاکی ماست، که خواسته وزیر از ما بود.
نکته دیگر هم حفظ تمرکز ما روی شبکه نوآوری است؛ در این بخش بازار محصولات کشاورزی، هدف ما است. ما میدانیم که در حوزه IOT و یا بلاکچین فرصتهای زیادی برای نوآوری و شکلگیری استارتاپ وجود دارد که ما هم میتوانیم از آنها حمایت کنیم ولی تمرکزمان را روی بازار محصولات کشاورزی گذاشتهایم و حیطه کاری ما با استارتاپها مربوط به آنهایی میشود که میخواهند بازاررسانی انجام دهند و حلقههای مختلف زنجیره تامین محصولات را بهبود بخشند.
بحث دوم ما تسهیلگری و رگولاتوری است. من اعتراف میکنم که ما در سال گذشته نتوانستیم کار زیادی در این رابطه انجام دهیم. البته شاید هم هنوز انرژی لازم را نداریم و نتوانستیم شتاب کافی بگیریم که بخواهیم به این بحث ورود کنیم. در رابطه با تسهیلگری و رگولاتوری هم به ما انتقاداتی شده و من این انقادات را میپذیرم و میگویم کارهایی هست که ما شروع کردیم و امیدواریم بتوانیم هرچه زودتر آنها را به نتیجه برسانیم.
طبق گفته شما، ماموریت اصلی این پروژه تزریق نوآوری به تمام حلقههای زنجیره تامین محصولات کشاورزی است؛ نقدی که همیشه به کشاورزی ایران وارد میشود این است که اگر از فناوری، تکنولوژی و نوآوری استفاده کند یا اگر استفاده میکرد وضعیت خیلی بهتری داشت. الان این نوآوری و به ویژه نوآوری استارتاپی که در این پروژه هدفگذاری شده بیشتر روی کدام بخشها تمرکز دارد؟ استارتاپ های حوزه کشاورزی بیشتر در چه بخشهایی میتوانند شکل بگیرند؟
مسئله ما این است که تولیدکننده با زحمت فراوان، محصول را آماده میکند ولی نمیتواند آن را بفروشد. این مسئلهای است که بسیاری از کارشناسان ایران به آن اشاره کردند که در این بخش شکافی وجود دارد؛ حتی با وجود تمام امکانات رسانهای و وسایل ارتباطات جمعی که امروز در جامعه ما وجود دارد، باز هم تولیدکنندگان محصولات کشاورزی روستایی از بازاری که در شهر است دور هستند و نمیدانند که قیمت محصولاتشان در این بازار چه ارزشی دارد. در این بین هم گاهی افرادی پیدا میشوند که از این شرایط سواستفاده میکنند و محصول را با قیمت بسیار پایین از تولیدکننده میخرند و با قیمت بسیار بالا در بازار میفروشند. بنابراین یکی از بخشهایی که ما دوست داریم روی آن کار کنیم همین قسمت است.
راهحلی که برای این کار زیاد پیشنهاد داده میشود، فروش الکترونیکی است؛ ولی به نظر نمیآید که این راهحل ما باشد. زمانی که این راه را بررسی کردیم با دشواریهای زیاد این روش مواجه شدیم، حتی مدیر بخش سوپرمارکت دیجیکالا هم از دشواریهای بسیار زیادی که برای فروش الکترونیکی محصولات تازه داشتند صحبت میکرد.
یکی از راههایی که من برای حل این مشکل به آن فکر کرده بودم، تشکیل بازارهای محلی بود. بازارهای محلی در آمریکا یکی از بخشهای تاثیرگذار در اقتصاد کلان آمریکا است. ولی بخش بازارهای محلی در کشور ما، بسیار عقبمانده و کاملا سنتی است که موقعیتهای بسیار خوبی برای ورود استارتاپ های حوزه کشاورزی و آوردن نوآوری و رشد زیاد در آن فضا وجود دارد.
به نظر من، از دیگر مواردی که جای کار زیادی دارد و دولت هم باید به آن ورود کند، بحث اطلاعات است. ما اصطلاحی داریم تحت عنوان «عدم تقارن اطلاعات» که همان شکاف اطلاعاتی است. این اصطلاح در مواردی به کار برده میشود که مثلا شما اطلاعاتتان خیلی زیاد است و من اطلاعاتم بسیار محدود؛ این عدم تقارنی که در اطلاعات اتفاق میافتد، بازار را به هم میریزد. اگر تقارن ایجاد شود بازار یک دستتری خواهیم داشت.
پس یکی از بخشهایی که استارتاپها و اکوسیستم استارتاپی میتوانند ورود کنند، بحث اطلاعات است. بسیاری از استارتاپهایی که در زمینه هوش مصنوعی کار میکنند، میتوانند وارد بازار اطلاعات و دادهها شوند. اگر بخواهم مثالی بزنم، یکی از مسائل موجود حال حاضر، این است که ما حتی در دولت هم دادههای صحیح و خوبی از استارتاپها و از حتی از کشاورزی کشور نداریم و واقعا لازم است که استارتاپها به این قسمت ورود کنند.
پس به نظر میرسد تمرکز شما بیشتر در مباحث عرضه، توزیع و فروش است. آیا در بحث تولید و کشت که حلقههای ابتدایی این زنجیره به حساب میآیند، هم مطالعهای داشتید و یا هدفگذاری خاصی برای ورود استارتاپ های حوزه کشاورزی و کمک طلبیدن از آنها در این زمینه شده است؟
با توجه به رویکردی که برای خودمان درنظر گرفتیم، تمرکز ما روی موضوع بازار بوده است و در زمینه کشت و تولید، بیشتر پذیرای اکوسیستم استارتاپی بودیم. برای مثال استارتاپ کپسول جنگل که در حوزه مصرف آب کار کرده و ما پذیرای آنها بودهایم. با اینکه ما در این زمینه شعاری ندادهایم و یا فراخوانی نداشتیم که از فعالان دعوت کنیم تا برای این مسئله راهحل ارائه دهند، ولی آب یکی از مسائل ما است و میدانیم که باید روی تمامی مسائل موجود کار کنیم و همانطور که اشاره کردم ما پذیرای استارتاپ های حوزه کشاورزی در بخشهای مختلف این صنعت هستیم. اما تمرکز ما کماکان روی موضوع بازار است چون احساس میکنیم که اگر سمت بازار و بازار تقویت شود، خودبه خود تقاضا برای تولید هم افزایش پیدا میکند و وقتی این اتفاق میافتد ما ناچاریم که به آن قسمت هم کمک بیشتری بدهیم.
نکته دیگر هم این است که هنوز یک سال از فعالیت ما نگذشته است و قطعا در این مدت زمان کوتاه، ما انرژی محدودی هم داشتهایم ولی همین انرژی محدود را هم چند جا به کار گرفتیم و مسیر را ادامه میدهیم. تا الان هم هرجا که حس کردیم داریم مستهلک میشویم از جوانان استارتاپی کمک گرفتهایم و آنها هم با ایدههای خوبشان همیشه حاضر هستند.
پشتیبانی ما دقیقا همین کاری است که میخواهیم در حکیمیه تهران شروع کنیم. در این رابطه هدف ما این است که همان کاری که دکتر ستاری در معاونت علمی ریاست جمهوری انجام داد را انجام دهیم. یعنی فضاهای دولتی را در اختیار بخش خصوصی و شتابدهندهها قرار دهیم تا در آن مستقر شوند. احتمالا این کار در قالب قراردادهای 5 ساله و 10 ساله خواهد بود.
تمرکز کاریتان در این پروژه را برایمان گفتید؛ در همین زمینه چه اقداماتی تا امروز انجام شده و اقدامات بعدی شما به چه صورتی چیده یا برنامهریزی شده است؟
ما در حال حاضر، پیگیر انجام مباحث اداری مربوط به ایجاد و راهاندازی شبکه نوآفرینی کشاورزی هستیم. شبکه نوآفرینی دارای دو بخش است؛ یک بخش دولتی و یک بخش گسترده غیر دولتی. در بخش دولتی، اولین نیاز ما، سیاستگذاری است و به همین دلیل ما آن را در اولویت قرار دادیم و مشغول فعالیت در این زمینه هستیم.
مثال دیگری که از حضور به عنوان بخش دولتی داشتیم را بگویم. چند وقت پیش، در کارگاهی که در سازمان بهرهوری اندونزی برگزار شد حضور داشتم. این کارگاه، با حضور جمعی از اساتید امریکایی که کتاب خوبی در رابطه با تجربیات کسبوکارهای نوپا در بخش کشاورزی شرق آسیا نوشته بودند تشکیل شد. امروز ما به عنوان یکی از اقداماتی که در جهت فرهنگسازی انجام میشود، در حال ترجمه آن کتاب هستیم تا در اختیار جوانان کشورمان قرار بگیرد. این نکته را هم بگویم که همین ترجمه کتاب هم از دیگر مثالهایی است که توسط استارتاپها انجام میشود و ما به عنوان دولت خودمان در این موضوع دخالت زیادی نداریم.
مهمترین بحثی که در آن کارگاه مطرح شد این بود که کشورهای آسیایی به خصوص کشورهای درحال توسعه از نداشتن یک شبکه مشخص بین دولت و کسبوکارهای نوپا دچار مشکل هستند. البته در این شبکه باید جایگاه صنایع هم مشخص باشد که هر واحد کجا قرار دارد و مشغول چه فعالیتی است.
مورد دیگر همین رویدادهایی است که تقریبا هر روز در نقطهای از کشور برگزار میشود. به عقیده من رویدادها اتفاق خوبی است و هرگز مخالفتی با آنها نداشتم و هیچوقت نگفتم که اگر کسی بخواهد رویدادی برگزار کند حتما با من هماهنگ کند. حتی علاقمندم در صورت امکان به برگزاری آنها کمک کنم. میخواهم بگویم اتفاقات این چنینی و بچههای خوشفکر و استارتاپ های حوزه کشاورزی در مدلهای مختلفی در سراسر کشور هستند و اتفاقا فعال هم هستند و ما اصلا بیخبریم.
لیست استارتاپهای کشاورزی (ویرایش دوم)
کلا اکوسیستم یا زیست بوم نوآوری بخشهای مختلفی دارد که یکی از بازیگرانش بخش حاکمیتی مثل شما است که وظایف خاص خود را دارد از جمله وظایف قانونی و اقتصادی و … بازیگر دیگر این اکوسیتسم خود استارتاپها هستند و شتابدهندهها و ویسیها و … شما در این پروژهای که تعریف کردید چه نوع حمایتهایی را برای استارتاپ های حوزه کشاورزی تعریف کردید یا حداقل چشماندازتان اجرایی کردن چه نوع حمایتهایی است؟
ما طبق مطالعه اولیهای که انجام دادیم سه محور برای خودمان در نظر گرفتیم. بحث اول ما فرهنگسازی و توانمندسازی است، بحث دوم تسهیلگری و رگولاتوری و بحث سوم پشتیبانی و پایش است.
در بحث فرهنگسازی، که در یک سال گذشته اقدامات زیادی هم در این حوزه انجام دادیم، یکی این بود که بخش دولتی باید آگاه شود. یعنی مدیرانی که در این وزارتخانه نشستهاند باید آگاه شوند و بدانند که استارتاپ و اکوسیستم استارتاپی چیست. یکی از اقدامات ما در این زمینه که شاید کار مبتکرانهای هم قلمداد شود، برگزاری تورهای آموزشی و آشنایی با زیست بوم نوآوری برای مدیران است.
در این برنامه حتی مدیرانی از استانها را هم دعوت کردیم و به چند واحد فناور مانند نوینتک و تیوان و کارخانه نوآوری و .. رفتیم و مدیران هر کدام از این واحدها برای مدیران ما توضیح دادند که دقیقا آنجا چه اتفاقی میافتد.
بعد از برگزاری این تور، یکی از مدیران خانم ما با تعجب گفت که واقعا اینها دارند کار میکنند! این حرف برای خود من هم جالب بود. این بیانگر این مطلب بود که برگزاری این تور و بازدید، تحولی در ذهن مدیران ما ایجاد کرد. میخواهم امسال برگزاری این تورهای آموزشی مصوب شود و در سراسر کشور برای مدیران حوزه کشاورزی برگزار شود تا همه آگاه شوند که وقتی ما میگوییم اکوسیستم نوآوری یعنی چه و چه اتفاقی در حال افتادن است.
من حتی به دوستان هم گفتم که باید از نگهبان و حراست ورودی تا مدیر ارشد کاملا بدانند که فضای نوآوری یعنی چه و افرادی که در آن فعال هستند، چه ویژگیهایی دارند و در برخورد با آنها باید چه رفتاری نشان داد. این کارهای ما در حوزه فرهنگسازی بود که البته برگزاری رویدادها و این قبیل کارها هم برای ما در همین دسته قرار دارد.
بحث فرهنگسازی که شما انجام میدهید فقط در حیطه بخش دولتی است؟ آیا در بخشهای دیگر جامعه یا حتی برای خود استارتاپها هم غیر از برگزاری رویدادها که اشاره کردید، اقدام خاصی در این زمینه انجام میشود؟
بحث دیگر در این حوزه، آموزش خود استارتاپهاست که هدف ما کمک کردن است. ولی کمک ما نباید به این صورت باشد که بگوییم استارتاپ هم باید دقیقا مثل ما حرکت کند. بلکه ما باید نیازسنجی کنیم و بدانیم که استارتاپها چه نیازی دارند و دقیقا طبق همان عمل کنیم.
در این زمینه ما موسسهای هم داریم به اسم موسسه آموزش و ترویج کشاورزی که کارش فقط آموزش و ترویج است. من از آنها خواهش کردم که یکی از بخشهای کار خودشان را مشخصا آموزش و ترویج در حوزه نوآوری قرار دهند و کمک کنند تا استارتاپ های حوزه کشاورزی رشد کنند.
بحث دوم ما تسهیلگری و رگولاتوری است. من اعتراف میکنم که ما در سال گذشته نتوانستیم کار زیادی در این رابطه انجام دهیم. البته شاید هم هنوز انرژی لازم را نداریم و نتوانستیم شتاب کافی بگیریم که بخواهیم به این بحث ورود کنیم. در رابطه با تسهیلگری و رگولاتوری هم به ما انتقاداتی شده و من این انقادات را میپذیرم و میگویم کارهایی هست که ما شروع کردیم و امیدواریم بتوانیم هرچه زودتر آنها را به نتیجه برسانیم.
در رابطه با بحث سوم هم باید بگویم، پشتیبانی ما دقیقا همین کاری است که میخواهیم در حکیمیه تهران شروع کنیم. در این رابطه هدف ما این است که همان کاری که دکتر ستاری در معاونت علمی ریاست جمهوری انجام داد را انجام دهیم. یعنی فضاهای دولتی را در اختیار بخش خصوصی و شتابدهندهها قرار دهیم تا در آن مستقر شوند. احتمالا این کار در قالب قراردادهای 5 ساله و 10 ساله خواهد بود.
البته در این رابطه باید توضیح بدهم که درگذشته، قبل از اینکه من شروع به کار بکنم، در وزارت جهاد کشاورزی و در مرکز آموزش عالی امام خمینی کرج چنین اتفاقی افتاده است و همین الان 20 کسبوکار آنجا مستقر هستند. ولی اکوسیستم آن مرکز هنوز ناقص است و دکتر مخبر که ریاست آن را برعهده دارد، در تلاش است که این اکوسیستم را تکمیل کند.
در نهایت باید بگویم که در حوزه پایش، خیلی مهم است که ما تصویر بزرگی از اکوسیستم استارتاپی کشاورزی همیشه جلوی چشممان داشته باشیم و دائما شرایط آن را رصد کنیم که آیا حالش خوب است یا نه و اصلا چه نیازهایی دارد و چه کاری باید برایش انجام داد. این درواقع سه محوری بود که ما درنظر گرفتیم.
در 6 ماه گذشته برای تعداد زیادی از همکاران، استارتاپها، ویسیها، و سرمایهگذاران بخشهای مختلف برنامهای برای بازدید از حکیمیه گذاشتیم. همگی بعد از دیدن فضا، خوشحال شدند و استقبال کردند ولی زمانی که من میگفتم که خوب بیایید سرمایهگذاری کنید تا اینجا را راهاندازی کنیم گفتند خب و رفتند و دیگر هیچ خبری از آنها نشد!
خوب برویم سراغ بحث حکیمیه، که قرار است گویا به هاب استارتاپی کشاورزی ایران تبدیل شود. ماموریت آن مرکز چیست؟ دقیقا قرار است به چه صورتی فعالیت کند؟ یک مرکز رشد؟ فضای کار اشتراکی برای استارتاپ های حوزه کشاورزی یا شتابدهنده؟ سوال دیگر من این است که این مرکز الان در چه وضعیتی است؟ چقدر فضا دارد؟ چقدر برای استفاده استارتاپها آماده است؟
در واقع همه چیزهایی که شما گفتید در ذهن من هست. حکیمیه برای من یک شهر رویایی است. 13هکتار فضا که البته در مقابل 100 هکتار مرکز آموزش امام خمینی رقم کوچکی است ولی باید توجه داشته باشیم که حکیمیه جایی است که قبل از انقلاب، فضای بزرگی از سردخانههایی بود که سازمان گوشت راهاندازی کرد. البته الان هم تیمهای خوبی مانند بروزرسان که مسئول توزیع کالاهای سردخانهای است با حسن نیت زیاد مشغول به فعالیت در حوزه گوشت هستند.
مسئلهای که اینجا وجود دارد این است که مثلا در بحث هوشمصنوعی، یک فرد یا یک تیم فقط با در اختیار داشتن یک میز، کامپیوتر و ارتباط اینترنتی خوب میتواند کار کند ولی در بحث کشاورزی موضوع متفاوت است و کار به جایی میرسد که استارتاپ های حوزه کشاورزی به انبار و سردخانه نیاز دارند و نمیتوانند دائما از باغها محصول را تهیه کنند. بحثی که الان استارتاپ 7میوه برای نگهداری و پوشش شرق تهران به آن نیاز دارد.
برای استارتاپ های حوزه کشاورزی چشمانداز مرکزی که در حکیمیه تهران در حال راهاندازی است درنهایت چه خواهد بود؟
سیاست من، انجام کار به صورت گام به گام است. تفکر من استارتاپی است یعنی از کوچک شروع کردن، نه از بزرگ شروع کردن. فکر میکنم باید در کشور هم پروژهها به همین صورت و کوچک کوچک شروع شوند چون اغلب پروژههایی که خیلی بزرگ شروع میشوند، زود هم به زمین میخورند. ما در حکیمیه برای قدم اول، دفتر خودمان و تعدادی از استارتاپهایی که در این یک سال دور ما جمع شدند را راهاندازی خواهیم کرد؛ مثل استارتاپ کشتکالا. اولین چیزی که برای حمایت به ذهن ما میرسد دادن محل استقرار به برای استارتاپ های حوزه کشاورزی است.
ما غیر از برنامهای که در حکیمیه داریم که فضایی به استارتاپها اختصاص دهیم و باراندازی برای برای استارتاپ های حوزه کشاورزی درست کنیم، ارتباطاتمان را هم در اختیار دوستان قرار میدهیم. برای مثال سال گذشته من تعدادی از دوستان را به پایانه صادراتی برنج آمل بردم، جایی که 400 تاجر برنج، اتحادیه و یک پایانه صادراتی درست کردهاند.
کاری که من انجام دادم این بود که بچههای استارتاپی را بردم آنجا تا با این ظرفیتهای حوزه کشاورزی آشنا شوند و آن تجار را هم برای رویدادمان دعوت کردیم تا حضور داشته باشند. این کاری است که ما باید زیاد انجام دهیم که هم استارتاپها از وابستگی به دولت خلاص شوند و هم به صورت مستقیم به صنعت وصل شوند. این یکی از موارد خیلی مهم است که استارتاپها مستقیم به صنعت وصل شوند و دولت هم فقط کار رگولاتوری خود را انجام دهد. الان ما به عنوان دولت هم باید واسطه باشیم و دو طرف را به هم وصل کنیم و رویداد برگزار کنیم و از این قبیل اقدامات انجام دهیم ولی بعد از مدتی ما باید از این موضوعات خلاص شویم.
الان حکیمیه در چه فازی قرار دارد و کی برای استقرار برای استارتاپ های حوزه کشاورزی آماده میشود؟
الان صفر یا حتی زیر صفر است. ما جلسهای داریم با جوانان استارتاپی که بعد از آن کار را شروع کنند چون در این بخش هم من کارمندی نخواهم داشت و خود تیمها و افراد استارتاپی کارها را برعهده خواهند گرفت.
این فضا قطعا به سرعت به جای بهتری تبدیل میشود و من کمکهای وزارتخانه را هم برای تجهیز مرکز خواهم گرفت ولی در نهایت ما به عنوان بخش دولتی تا نقطهای میرویم و از آنجا به بعد، دولت نمیتواند کار بیشتری انجام دهد.
ما یک تجربه تقریبا شکست خوردهای در راهاندازی بیحساب و کتاب مراکز رشد و پارکها داریم حتی تجربه پارک فناوری پردیس هم به این صورت بود که همه یک مهارجرت معکوس کردند و به تهران برگشتند. یعنی بخشی از زنجیره نیازهای استارتاپها را نتوانستند پاسخ دهند. شما چه برنامهای برای آینده این مرکز دارید که به چنین سرنوشتی دچار نشود؟
دقیقا ما همین فکر را کردیم. ما برای بیان تجربیات باید بیشتر از شکستهایمان بگوییم نه موفقیتهایمان. در 6 ماه گذشته برای تعداد زیادی از همکاران، استارتاپها، ویسیها، و سرمایهگذاران بخشهای مختلف برنامهای برای بازدید از حکیمیه گذاشتیم. همگی بعد از دیدن فضا، خوشحال شدند و استقبال کردند ولی زمانی که من میگفتم که خوب بیایید سرمایهگذاری کنید تا اینجا را راهاندازی کنیم گفتند خب و رفتند و دیگر هیچ خبری از آنها نشد!
قدم اول من این بود که دولت اصلا دخالتی در مرکز حکیمیه نداشته باشد و ما فضای خامی را در اختیار مثلا یک شتابدهنده بگذاریم که آنجا را خودش راه بیندازد. اما دیدم که نمیخواهند چنین کاری کنند. شاید عدم قطعیتهایی که در بخش کشاورزی هست افراد را میترساند که ورود کنند و یا شاید موقعیتهای بسیار خوبی که به خصوص در زمینه فناوری اطلاعات وجود دارد افراد را تشویق میکند که بیشتر به آن سمت بروند. بنابراین لازم است که ما آنجا را راهاندازی کرده و تا اندازهای جلو ببریم و من مطمئنم به نقطه مشخصی که برسد بخش خصوصی تشویق میشود که بیاید و آنجا سرمایهگذاری کند. ما فعلا برنامهمان این است که فضا را راهاندازی کنیم و به مرحله مشخصی که رسید، برای ادامه کار آن را واگذار کنیم به بخش خصوصی.
اتفاق خوبی که عید امسال در همین زمینه افتاد این بود که سازمان تعاون روستایی، با همکاری استارتاپ باسلام برای اولین بار بخشی از میوه شب عید را به صورت الکترونیکی توزیع کرد. در واقع این یک مانور بود و ما نمیخواستیم زیاد منعکس شود و میخواستیم بدانیم آیا چنین کاری شدنی است یا خیر.
برای پذیرش تیمها و برای استارتاپ های حوزه کشاورزی در حکیمیه آیا هنوز پروت دستورالعمل یا شرایط خاصی در آوردهاید یا خیر.
هنوز ما شرایط خاصی برای پذیرش تیمها در نیاوردهایم اما برای این کار هم ما خودمان اقدام نمیکنیم و از بچههای بخش خصوصی استفاده خواهیم کرد.
پس ابتدا به ساکن هر استارتاپی که در حوزه کشاورزی باشد این شانس را دارد که به این مرکزبیاید.
بله. البته من احساس میکنم در این فضا چنین برنامههایی کم نیست. برای مثال سازمان تحقیقات کشاورزی، بعد از ماه مبارک رمضان، برنامه ایدهشو را اجرا خواهد کرد. این برنامه به صورت یک جشنواره ایده است و به این ترتیب اجرا میشود که آقای وزیر به کل کشور اعلام میکنند که تمام مشکلات و مسائل حوزه کشاورزی را مطرح کنند و برای حل این چالشها، ایدههایی در این برنامه بیان خواهد شد. ما به عنوان بخش دولتی برگزاری هیچ رویدادی در این زمینه را منع نمیکنیم بلکه نشستهایم و از بین ایدههایی که میآیند شکار میکنیم.
اتفاق خوبی که عید امسال در همین زمینه افتاد این بود که سازمان تعاون روستایی، با همکاری استارتاپ باسلام برای اولین بار بخشی از میوه شب عید را به صورت الکترونیکی توزیع کرد. در واقع این یک مانور بود و ما نمیخواستیم زیاد منعکس شود و میخواستیم بدانیم آیا چنین کاری شدنی است یا خیر.
نتیجه آن هم این شد که الان من به بچههای تعاون روستایی میگویم که اگر ما با همین فرمان جلو برویم انتهای امسال، در بحث میوه شب عید دولت نباید دخالت کند و خود بچههای استارتاپی میتوانند این کار را انجام دهند و میوه شب عید را چنان توزیع کنند که مردم هم از قیمت و هم از کیفیت راضی باشند.
در حال حاضر چه استارتاپ هایی برای استقرار درر حکیمیه انتخاب شده اند. سایتی که بتوان از طریق ان درخواست داد را هم اعلام کنید
لطفا لیستی از مهم ترین استارتاپ های کشاورزی اکوسیستم استارتاپی رو منتشر کنید
رزومه ای که از ایشون فرمودید حکایت از یک انتخاب نامرتبط برای حضور در این پست است. لیسانش کشاورزی، فوق لیسانس کتابداری و دکترای علم اطلاعات. هه. وزیر آشنای خانوادگی هستن؟
[…] ادامه این رویداد، حمیدرضا مختاری، مشاور وزیر جهاد کشاورزی و مجری پروژه راهاندازی […]