کسی پشت درهای بسته به آینده خوشبین است
5 پرده از وضعیت استارتاپ های ایرانی بعد از گذراندن 2 ماه پر از تلاطم
بازار بورس در نوسان شدید است، کسبوکارهای سنتی محتاج مواداولیه و درگیر تامین مالی هستند، پای صحبت آنلاینها هم که بنشینید حرف از شروع موج جدیدی از مهاجرت نیروهای متخصص و فنی است… در این میان استارتاپها و کسبوکارهای آنلاین ایران چه حالوروزی میتوانند داشته باشند؟ وضعیت دقیق این روزهای اکوسیستم استارتاپی ایران در سالی که پیشتر در همین صفحه از آن بهعنوان سال سخت 98 یاد کرده بودیم، چگونه است؟ برای شما در 5 پرده تلخ و شیرین، نمایی کلی دادهایم از آنچه این روزها میتوان در اکوسیستم استارتاپ های ایران مشاهده کرد.
آخر یک پاییز تلخ: استارتاپ های ایرانی در حالی سال 98 را به آخرین فصل آن رساندهاند که بسیاری از استارتاپهای دوره اول شکلگیری این فضا دیگر وجود ندارند. استارتاپهایی که بهدلایل مختلفی در 5 سال گذشته نتوانستند سهم مشخصی از بازار را از آن خود کنند موفق نشدند، پاییز سال 98 را به پایان برسانند. تعداد مرگومیرهای استارتاپی در سال 98 به بالاترین حد خود رسید و بسیاری از بنیانگذاران استارتاپهای راکد به این نتیجه رسیدند که بهتر است بهجای اصرار و ابرام بیفایده روی بیزینسمدلها و ایدههایی که چیزی از آنها درنمیآمد، کرکره را پایین بکشند و بهسراغ بازاری دیگر بروند یا تلختر اینکه رخت مهاجرت را در چمدانهای سفر بریزند و به امید آیندهای متفاوتتر راهی اروپا یا آمریکای شمالی شوند.
تعطیلی استارتاپهای زیانده و بهگلنشسته در ذات خود اتفاق بدی نبود، اما شکل اجرای آن و تبعات بعدش، آن را تجربهای تلخ در یکی از امیدوارترین فضاهای کسبوکاری کشور کرد. این روزها در میان استارتاپ های ایرانی بیش از ایده و تیم و راهاندازی، صحبت از رفتن است!
افت محسوس فروش: یکی از بزرگترین چالشهای سال 98 استارتاپ های ایرانی کمشدن مشتریان آنلاین بود. اگرچه آمارها از رشد تجارت الکترونیک ایران در اندازه کلیاش خبر میدهد، اما تراکنشهای مربوط به خریدهای خرد آنلاین که معمولا به سبد استارتاپها ریخته میشوند، کم شده است. بهویژه در پاییز 98 که اینترنت و فضای آنلاین با تنشها و اتفاقات پیشبینیناشده همراه بود، این افت به بالاترین میزان خود رسید.
کمشدن قدرت اقتصادی مصرفکنندگان ایرانی اولین صرفهجوییها را در خریدهای آنلاین رقم میزند. این یکی از بزرگترین چالشهای استارتاپها از جمله استارتاپهای بزرگی است که متناسب با پیشبینیهای رشد خود، واحدهای پشتیبانی و فروش گستردهای در سالهای گذشته تدارک دیده و هزینههای سربار زیادی به بیزینس خود تحمیل کردهاند. اگر اوضاع اقتصادی و رونق دادوستد در سال آینده به اقتصاد کشور بازنگردد شاید باید منتظر تعطیلی و شکست برخی استارتاپهای بزرگ کشور هم باشیم. یک خطر جدی که این روزها کسی برای آن چارهای جز دعاکردن و امید بستن به گشایش اقتصادی ندارد.
|
سرمایههای کشنده دولتی: ورود دولتیها و شبهدولتیها به اکوسیستم استارتاپی یکی از چالشبرانگیزترین اتفاقات نیمه اول سال 98 بود. اتفاقی که با توجیه پر کردن جای سرمایهگذارهای خطرپذیر شروع شد و بعد با ادبیات و کلیدواژههای قدیمی و آشنایی چون حمایت از تولید و کار ایرانی تا سرمایهگذاری روی استارتاپها هم ادامه پیدا کرد. تزریق پولهای تنبل و بدون دانش دولتی به بدنه اکوسیستم استارتاپی شاید نتایج تلخ خود را در دو، سه سال آینده نشان دهد. زمانی که مانند تجربه ناکام شرکتهای دانشبنیان با لشکری از استارتاپهای مقروض شکستخورده مواجه شویم که هم در کار کسبوکار خود ماندهاند و هم طلبکارانی از جنس بانکها و صندوقهای دولتی دارند.
پایان امیدفروشان و پنیرخورهای گمراهکننده: مدتهاست که وامگرفتن از نقلقولهای استیوجابزی و حلتطور در اکوسیستم استارتاپ های ایران به یک شوخی تلخ و بد تبدیل شده. این شاید از معدود دستاوردهای سال 98 در این فضا بوده! اگرچه آخرین تهماندههای امیدفروشهای بدوندانش هنوز در این فضا در حال کسب هستند، اما موج جدید جوانانی که قصد ورود به حوزه استارتاپها را دارند، آموختهاند که بدون داشتن دانش فنی و کسبوکاری، جمعکردن یک تیم مستعد و باانگیزه و تامین مالی و آیندهنگری، نمیتوان با هیچ جمله نغزی به یک استارتاپ موفق رسید.
در موج قبلی استارتاپ های ایرانی کجراههای به نام سخنرانیها و رویدادهای انگیزشی باعث ورود بدون مطالعه بسیاری از جمله جوانهای صاحب ایده و سرمایهگذارهای بدون شناخت به اکوسیستم استارتاپی شد که نتیجه آن با سرخوردگی و دلسردیهایی که این روزها از گوشهوکنار این فضا بیرون میزند قابلسنجش و قضاوت است. اما این روزها به نظر میرسد امیدفروشان آخرین نفسهای خود را میکشند و واقعیت ماجرا آنچنان عیان شده که میتوان خوشبین بود، اگرچه با تلنباری از تجربههای تلخ و شکستخورده، اما از این به بعد مسیر استارتاپی کشور واقعیتر و قابلسنجشتر و البته با حضور آدمهایی ادامه پیدا کند که بیش از سخنرانی و امیدفروشی، کارنامههای قابلدفاع دارند.
|
خوشبینی به آینده: اکوسیستم استارتاپی هیچ کشوری بدون ورود سرمایههای خطرپذیر دوامی نداشته و نخواهد داشت. در دورانی بهسر میبریم که باهوشترین داراییها هم از پس عدم قطعیت اقتصادی موجود برنمیآیند و تلاش صاحبان سرمایه بیشتر معطوف زنده نگهداشتن داشتههایشان است تا رشد. استارتاپ های ایرانی در غیاب سرمایه و در زمانه افت فروش، افق روشنی پیش روی خود نمیبینند، اما با این حال دورههای مختلف رکود اقتصادی کشور به آنها یاد داده که حتی بنا کردن کسبوکارهای نوآورانه در چنین فضاهایی هم میتواند با گشایشهایی که معمولا بعد از چنین روزهایی حاصل میشود، نتایج روشنی را بهبار آورد.
تجربه استارتاپهای موفق فعلی که اکثرا در روزهای رکود اقتصادی اوایل دهه نود بنا شدهاند یکی از مهمترین موتورهای پیشبرنده استارتاپها در این روزها و بهترین دلیل برای خوشبینی به آینده است. خوشبینی که کمی هم محتاج چاشنی شانس برای زندهماندن کسبوکارها تا رسیدن آن روزهای روشن است.
گزارش: رضا جمیلی
خواندن این مطالب شاید برایتان جالب باشد: