داستان کارآفرینی به سبک زیپ‌کار

بازار کار روی افراد جامعه سرمایه گذاری می کند نه اتومبیل

شرکت زیپ‌کار در سال 2000 تاسیس شد. فعالیت این شرکت به این ترتیب است که اتومبیل‌ها را می‌خرد و آن‌ها را در نقاط شلوغ شهرهای بزرگ پارک می‌کند تا مردم به جای خرید اتومبیل شخصی، به شکل ساعتی یا روزانه از آن‌ها استفاده کنند.

براساس آمارها هر اتومبیل زیپ‌کار جایگزین ۱۵ اتومبیل شخصی می‌شود و هر راننده آن ۸۰ درصد کمتر پشت ماشین می‌نشیند، چراکه برای رانندگی باید پول بدهند. نتیجه فعالیت زیپ‌کار عادی کردن شراکت در استفاده از خودرو است. مالک و موسس زیپ‌کار بعد از ده سال شرکتی دیگر به نام بازکار در فرانسه تاسیس می‌کند.

بازکار به افراد امکان می‌دهد اتومبیل شخصی خود را به دوستان و همسایه‌ها کرایه بدهند. به این ترتیب بازکار به جای سرمایه‌گذاری روی اتومبیل، روی افراد جامعه سرمایه‌گذاری می‌کند و قدرت یک شرکت عظیم را به افرادی می‌دهد که اتومبیل خود را به شبکه اضافه می‌کنند.

برخی این نوع شبکه را نظیربه‌نظیر می‌نامند. این نام بُعد انسانی ماجرا را منتقل می‌کند. اما می‌توان گفت این کار شبیه به حراج وسایل منزل یا فروش غذای خانگی یا پرستاری بچه است. با وجود قدرت اینترنت و ایجاد عرصه‌ای برای مشارکت، نظیرها با شرکت شریک می‌شوند و برآیند منافع به وجود می‌آید. در این مسیر هرطرف موجب توانمندی دیگری می‌شود و کاری را می‌کند که از عهده دیگری خارج است.

می‌توان این نوع مشارکت را شرکت نظیرها نامید. شرکت جنبه تجاری کارها را انجام‌ می‌دهد که در آن مهارت دارد. مهارت شرکت صرفه‌جویی، سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت، خلق مهارت در افراد مختلف، استانداردسازی و پاسخگویی را ایجاد می‌کند. این همان چیزی است که مصرف‌کننده و مشتری می‌خواهد. آن‌ها خواهان تعهد به وعده‌ها هستند و شرکت‌ها آن را در قالب عرصه جدیدی برای مشارکت عرضه می‌کنند.

زیپ‌کار
رویین چاز مالک و موسس زیپ‌کار بعد از ده سال شرکتی دیگر به نام بازکار در فرانسه تاسیس می‌کند

نظیرها کارها و خدماتی را عرضه می‌کنند که انجام آن برای شرکت‌ها هزینه گزافی دارد. از طرفی نظیرها تنوع خارق‌العاده‌ای را با خود می‌آورند که تامین آن برای شرکت‌ها بسیار پرهزینه است. دستاورد آن تنوع، بومی‌سازی و خدمات سفارشی، مهارت‌سازی و ایجاد شبکه اجتماعی است که شرکت‌ها مشتاقانه برای آن تلاش می‌کنند.
به این ترتیب نظیرهایی داریم که خدمات و محصول را عرضه می‌کنند، و شرکتی داریم که وظایف محول‌شده را انجام می‌دهد. چند مثال خوب در این زمینه عبارت‌اند از شبکه حمل‌ونقل که طی ده سال، سه و نیم میلیون نفر به آن پیوستند و هرروز یک میلیون اتومبیل مورد استفاده مشترکان آن قرار می‌گیرد. این پدیده منحصربه‌فردی است که معادل است با قطار ۲٫۵۰۰ TGV (در فرانسه). مفهوم شرکت نظیربه‌نظیر بسیار سخت و پیچیده است.

افراد اهل کسب‌وکار با خودشان می‌گویند: «خدای من! من هم می‌خواهم یکی از این شرکت‌ها راه بیندازم.» با خود فکر می‌کنند: «فقط باید عرصه‌ای ایجاد کنم که آدم‌ها به سراغش بروند، بعد هم راحت تکیه می‌دهم و تماشا می‌کنم!» اما ساخت این عرصه‌های مشارکتی را اصلا نباید دست‌کم گرفت.

به‌راستی خدمات ویدئوی گوگل با یوتیوب چه تفاوتی داشت؟ چه کسی فکرش را می‌کرد که دو مرد جوان با شروع یک پروژه خدمات ویدئوی گوگل را از معرکه خارج کنند؟ چرا؟ شاید مثلا به این دلیل که دکمه اشتراک‌گذاری را با رنگی روشن‌تر در محلی قرار داده بودند که استفاده از آن آسان‌تر بوده.

براساس آمارها هر اتومبیل زیپ‌کار جایگزین ۱۵ اتومبیل شخصی می‌شود و هر راننده آن ۸۰ درصد کمتر پشت ماشین می‌نشیند، چراکه برای رانندگی باید پول بدهند. نتیجه فعالیت زیپ‌کار عادی کردن شراکت در استفاده از خودرو است. مالک و موسس زیپ‌کار بعد از ده سال شرکتی دیگر به نام بازکار در فرانسه تاسیس می‌کند

طی ده سال گذشته، ما درواقع در حال بهره‌برداری از قدرت اینترنت بوده‌ایم و اینکه چطور آدم‌ها را توانمند ساخته است. اما آنچه شرکت‌های نظیربه‌نظیر می‌کنند این است که این قدرت را یک مرحله ارتقا می‌دهند. ما اکنون قدرت شرکت‌های عظیم و افراد را یکجا جمع می‌کنیم. برای هرتصمیم باید صلاح هردو طرف را در نظر بگیرم؛ چه مالکانی که اتومبیل‌هایشان را عرضه می‌کنند و چه رانندگانی که آن‌ها را کرایه می‌کنند.

راننده‌ای تعریف کرد که می‌خواستند خودرویی کرایه کنند تا به سواحل فرانسه بروند. مالک خودرو اتومبیلش را به آن‌ها کرایه داد و گفت: «می‌دانی؟ فلان‌جا صخره‌ای است، و فلان‌جا ساحل است. اینجا بهترین ساحل است، و در فلان رستوران بهترین ماهی را می‌دهند.» به این ترتیب مشتری‌ها و مالکان نوعی رابطه ایجاد می‌کنند.

در یک شرکت ممکن است مثلا ده یا صد نفر را مسئول نوآوری کنید. در شرکتی از نوع نظیربه‌نظیر ده‌ها، صدها، و حتی میلیون‌ها نفر را در حال تجربه و کشف و نوآوری دارید؛ از خلال این تلاش‌هاست که میزان قابل‌توجهی نوآوری ایجاد می‌شود.

مطالب مرتبط:
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.