باید نهضت استارتاپشناسی راه بیندازیم!
بررسی چالشها و فرصتهای اکوسیستم استارتاپی در گفتوگو با رضا الفتنسب، سخنگوی اتحادیه کشوری کسبوکارهای مجازی
اکوسیستم استارتاپی ایران در سالهای اخیر با رشد زیادی همراه بوده است. اقبال سرمایهگذاران خطرپذیر به کسبوکارهای آنلاین از یک سو و افزایش ضریب نفوذ اینترنت و رشد صعودی خریدهای آنلاین از سوی دیگر باعث شد تا صاحبان ایده به این فضا هجوم بیاورند. در این میان اما برخی فعالان این فضا نسب به رشد بدون پشتوانه و غیرواقعی هشدار میدهند. در گفتگویی با رضا الفتنسب، سخنگوی اتحادیه کشوری کسبوکارهای مجازی، به آسیبشناسی کلیت اکوسیستم استارتاپهای کشور پرداختهایم. الفتنسب برای تبیین علل ضعفهای این بخش از اقتصاد کشور، ابتدا نقد را به درون اکوسیستم وارد میکند و سپس ضعف نهادهای حاکمیتی در فراهم آوردن زیرساختهای لازم را نشانه میگیرد.
وقتی دیجیکالا عدد و رقم فروش خود را اعلام کرد، بازار سنتی گفت اگر ما کم میفروشیم، برای این است سایتهایی مانند دیجیکالا بازار ما را گرفتهاند. ولی بر اساس آمار موجود، از حجم کل خردهفروشی کشور تنها یک درصد آنلاین و 99درصد در فضای سنتی است.
آقای الفتنسب، در ابتدا میخواهم تحلیلی از اکوسیستم اقتصادی کشور داشته باشیم؛ در این اکوسیستم، استارتاپها کجا هستند و چه وضعیتی دارند؟
وضعیت اقتصادی امروز بیشک بسیار بغرنج است و فرقی میان بخشهای مختلف اقتصادی وجود ندارد. مهمترین مساله امروز اقتصاد کشور، کوچک شدن آن است. اعضای این صنف که تازه به بازار آنلاین آمدهاند، شاید متوجه کوچک شدن اقتصاد نباشند. ولی کسبوکارهای سنتی وقتی خود را با سالهای گذشته مقایسه میکنند، میبینند که سهم زیادی از بازار را از دست دادهاند و بسیاری از آنها کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفتهاند. شاید هم بازار آنلاین را عامل این وضعیت بدانند. وقتی دیجیکالا عدد و رقم فروش خود را اعلام کرد، بازار سنتی گفت اگر ما کم میفروشیم، برای این است سایتهایی مانند دیجیکالا بازار ما را گرفتهاند. ولی بر اساس آمار موجود، از حجم کل خردهفروشی کشور تنها یک درصد آنلاین و 99درصد در فضای سنتی است.
پیشبینی میشود که در حدود 10 سال آینده، 70 درصد کسبوکارها دستکم یک شعبه در فضای مجازی خواهند داشت و این امیدبخش است. در سالهای آینده به کارشناسان خبره این حوزه نیاز بسیاری داریم. الان حقوقدانان بیکار بسیارند ولی در بازار الکترونیک به حقوقدانانی نیاز داریم که بدانند تجارت الکترونیک چیست. اگر با دوراندیشی، آموزشهای لازم به دانشجویان ارائه میشد، این شکاف وجود نداشت. برای آغاز سال تحصیلی آینده، رشته کارودانش «مدیریت کسبوکار اینترنتی» خواهیم داشت که میتواند یک پایه خوب باشد. دانشگاهها نیز رشته کسبوکار آنلاین ندارند. برای رسیدن به آن نقطه در 10 سال آینده، باید شبانهروزی تلاش کنیم. اغلب کسبوکارهای مجازی نوپا هستند و چند سال زمان نیاز دارند تا به نقطه سربهسر برسند. فکر میکنم اقتصاد کشور هم در 10 سال آینده مبتنی بر اقتصاد دیجیتال خواهد بود و وضعیت بهتری خواهد داشت.
رشد کمی استارتاپها بالاست ولی در یکی دو سال گذشته، رشد کیفی خوبی نداشتند. استارتاپهای ما هنوز پشتوانه علمی قوی ندارند و بیشتر برنامههای آنان کپی است. این خیلی بد است که کسی قوانین سیلیکونولی را حفظ باشد و قوانین نظام صنفی کشور خودمان را نداند.
ارزیابی کمی و کیفی شما با نگاهی که به درون اکوسیستم دارید، از وضعیت استارتاپها چیست؟
استارتاپ بودن یا نبودن برخی از کسبوکارهای آنلاین چندان معلوم نیست. حدود 90درصد آنها استارتاپ نیستند ولی ادعای آن را دارند. بسیاری از استارتاپها هنوز جایی ثبت نشدهاند و جزو آمار نیستند. 40درصد فعالان این صنف 30 تا 40 ساله، 37 درصد کمتر از 30 سال و حدود 2 درصد کمتر از 20 سال هستند. تقریبا 9درصد فاندرها خانم و 91درصد آقایان هستند. 75 درصد این کسبوکارها حقیقی و 25 درصد حقوقی هستند. آنها اگر بخواهند ثبت و رسمی شوند، غالبا حقوقی میشوند. ولی سالهاست که این عدد تغییر نکرده چون سهم بازار ما رشد نکرده است. این ناشی از رکود اقتصادی بلندمدت و کوچک شدن اقتصاد است. بر اساس آمار وزارت صنعت، حدود 20درصد این کسبوکارها در حوزه خدمات هستند و 80 درصد یا کالا هستند یا با کالا ارتباط دارند. ولی ما درباره درستی این آمار نمیتوانیم اظهارنظر کنیم.
البته الان درباره استارتاپهای IT و ICT صحبت میکنیم و اطلاعات ما از استارتاپهای صنایع مختلف و کشاورزی کافی نیست. الان تب استارتاپ خیلی بالا رفته که گاهی هم این تب خطرناک است. بسیاری از کسبوکارها گمان میکنند که با گذاشتن نام استارتاپ روی کارشان، واقعا استارتاپ شدهاند و استیو جابز هستند، کسی نباید حرفی به آنها بزند، نباید مالیات بدهند و همه به آنها سرمایه بدهند. در این اوضاع اقتصادی، عنقریب است که این حباب بترکد و معلوم شود که کدام استارتاپ برای دوران مختلف برنامهریزی دارد و ماندنی است.
همیشه در گفتگو با نهادهای حاکمیتی میگوییم در زمان جنگ، بسیاری از فرماندهان 27 و 28 ساله بودند و جنگ را هدایت کردند. چرا امروز به جوانان اعتماد ندارید و فکر میکنید آنها کشور را میفروشند یا به آن خیانت میکنند؟ در این سوی اکوسیستم، جوانان صبر ندارند.
رشد کمی استارتاپها بالاست ولی در یکی دو سال گذشته، رشد کیفی خوبی نداشتند. استارتاپهای ما هنوز پشتوانه علمی قوی ندارند و بیشتر برنامههای آنان کپی است. این خیلی بد است که کسی قوانین سیلیکونولی را حفظ باشد و قوانین نظام صنفی کشور خودمان را نداند. زمان راهاندازی اتحادیه یکی از مشکلات این بود که فعالان صنف قوانین فعالیت صنفی را متوجه شوند. اغلب نمیدانند که با یک تشکل، راحتتر به اهداف خود میرسند. یکی از دوستان ما که سایت بزرگی دارد و فرد باتجربهای است، به من میگفت آیا مدیرعامل آمازون در آمریکا عضو اتحادیهای است؟ به ایشان گفتم خودتان میگویید که در هفته دو اتحادیه میگویند در این شرکت را ببند. حکم پلمپ میگیرند و هیچ حمایتی از شما نمیشود. آیا این تهدیدها برای آمازون وجود دارد؟
کسبوکارهای آنلاین در ایران همیشه زیر ذرهبین هستند. دربارهشان گفته میشود که این کسبوکارها سبک زندگی مردم را تغییر داده یا آنها را به سمت تجملگرایی میبرند. این موضوع در روزنامه تیتر میشود و شما باید به چندجا پاسخگو باشید. بازار ما آنلاین است و در نهادهای حاکمیتی یک شبه تصمیمات ناگهانی درباره فیلترینگ گرفته میشود که حتی وزیر نمیتواند جلوی آن را بگیرد. پس نهادی باید از کسبوکارتان حمایت کند. شما سیلیکونولی را ببینید و آن را بومیسازی کنید. سپس با زبانی که حاکمیت بفهد، او را متوجه کارتان کنید. همیشه در گفتگو با نهادهای حاکمیتی میگوییم در زمان جنگ، بسیاری از فرماندهان 27 و 28 ساله بودند و جنگ را هدایت کردند. چرا امروز به جوانان اعتماد ندارید و فکر میکنید آنها کشور را میفروشند یا به آن خیانت میکنند؟ در این سوی اکوسیستم، جوانان صبر ندارند.
من از 15 سالگی کف بازار کارگری کردم و آرزو دارم که تجربه و فرهنگ جالب بازاریان به ما انتقال یابد. اینجا شرکتها و کسبوکارها بر علیه هم توطئه میکنند، اما اگر در بازار کسی زمین بخورد، دیگران دست او را میگیرند. استارتاپ یک فرهنگ و نگاه جدید به حوزههای مختلف است که میتواند باعث رشد و سهولت در کار شود. نام آن در زبان دولتی، کار جهادی است.
در سالهای اخیر، بیشترین ضربهای که به کسبوکارهای آنلاین وارد شد، عدم هماهنگی سازمانهای دولتی و حاکمیتی با هم است. مثلا قوه قضاییه با دولت هماهنگ نیست و یک شبه، بدون اطلاع قبلی، 150 سایت کسبوکاری که افراد زیادی از آن ارتزاق میکنند، فیلتر میشود.
پیداست که شما به نقد از درون باور دارید و به عنوان سخنگوی اتحادیه، کسبوکارهای مجازی را نقد میکنید. همچنین اشاره کردید که در یکی دو سال گذشته استارتاپها رشد کیفی چشمگیری نداشتند. از دید شما چه عوامل یا دلایلی مانع رشد آنها هستند؟
در سالهای اخیر، بیشترین ضربهای که به کسبوکارهای آنلاین وارد شد، عدم هماهنگی سازمانهای دولتی و حاکمیتی با هم است. مثلا قوه قضاییه با دولت هماهنگ نیست و یک شبه، بدون اطلاع قبلی، 150 سایت کسبوکاری که افراد زیادی از آن ارتزاق میکنند، فیلتر میشود. این کار شرعا هم درست نیست. مثلا اگر ببینید یک مغازه توسط شهرداری پلمپ شده، اغلب مردم میدانند که ملک آن مشکل دارد و احتمالا مردم میگویند شهرداری به دنبال عوارض و درآمد خودش است. ولی در کسبوکار آنلاین، مردم نمیدانند پشت فیلترینگ، عدم هماهنگی دو نهاد است. شاید فکر کنند که یک سایت کلاهبرداری بود و خوب شد که پولی به حسابشان واریز نکرد. در آن سوی قضیه، صدها نیرو صبح تا شب کوشیدند تا اعتماد مردم را به دست آورند و به راحتی و بدون فکر، این همه تلاش نابود میشود.
در دولت وزیر ارتباطات و معاون علمی رئیسجمهوری با استارتاپها ارتباط خوبی دارند. ولی در وزارت کشور این هماهنگی وجود ندارد. اصلا ما ذیل وزیر صنعت هستیم ولی خبری از این وزارتخانه نیست؟ کجایید آقای وزیر صنعت؟ یکبار درباره استارتاپها صحبت کردهاید؟ چقدر میتوانستید به کسبوکارهای آنلاین در زمان بحران کمک کنید! در شبکههای حملونقل آنلاین، روزانه یک میلیون و هشتصد هزار سفر مدیریت میشود و حتی دهم درصد شکایت از آنها نمیشود. این سیستم با سه چهار سال به اینجا رسید نه با 30 یا 40 سال. دولت حتی یک ریال بودجه به اسنپ نداده است. آقای وزیر صنعت اینها تجربههای موفق هستند. شما هم بیایید و استفاده کنید. 30 سال فکر کردند که چگونه معضل مسافربران شخصی و هزاران اتفاق آن را حل کنند. مشکل به دست اسنپ و تپسی حل شد. اگر مسئولین حاضر به همکاری بودند، بچههای استارتاپی حتی برای عرضه شفاف دلار هم ایده داشتند. شما نیازهای خود را اعلام و یک استارتاپویکند برگزار کنید و ببینید که چقدر ایده میآید. حمایت صرفا مالی نیست. حمایت کنید تا جلوی کار گرفته نشود.
قانون بهروز نشده است که به صنف لطمه میزند. از سال 82 که قانون تجارت الکترونیک در مجلس ششم مصوب شد تا امروز یک واو آن اصلاح نشده است. در صورتی که ما هر روز شاهد یک رخداد جدید در این حوزه هستیم. مثلا جای فناوری بلاکچین در قوانین ما کجاست؟
در گذشته آقای آذریجهرمی اعلام کرد که اگر یک نهاد دولتی بخواهد یک سایت کسبوکاری را فیلتر کند، باید آن را در یک کمیته مطرح کند تا بررسی شود. نمیتواند مستقیما از قوه قضاییه بخواهد. ولی پس از آن باز هم چندین بار فیلتر سایتها به خواسته نهادهای دولتی اتفاق افتاد. حرف ما که هیچ، حرف وزیر ارتباطات را گوش نکردند. میتوانم یک حکم جلب به شما نشان دهم که یکی از معاونتهای وزارت بهداشت در دانشگاه شهید بهشتی از استارتاپی شکایت کرده و به جرم مداخله در امور پزشکی، حکم جلب گرفته است. این استارتاپ برای جانبازان یا بیمارانی که نمیتوانند تکان بخورند یا به آزمایشگاه بروند، خدمات آزمایشگاه ارائه کرده است. یک شخص دارای مجوز پرستاری نمونه آزمایش را در منزل از بیمار میگیرد و به آزمایشگاه تحویل میدهد. کجای این اتفاق بد است؟ در همان زمان نزد وزیر بهداشت رفتیم، ایشان گفتند شما بهترین آدمهای روی زمین هستید. به ایشان گفتیم پس نهاد زیرمجموعه شما چه میگوید؟
این اتفاقات اشک ما را درآورده است. در طرف دیگر قانون بهروز نشده است که به صنف لطمه میزند. از سال 82 که قانون تجارت الکترونیک در مجلس ششم مصوب شد تا امروز یک واو آن اصلاح نشده است. در صورتی که ما هر روز شاهد یک رخداد جدید در این حوزه هستیم. مثلا جای فناوری بلاکچین در قوانین ما کجاست؟
در گذشته کسی متولی کسبوکارهای آنلاین نبود و اصطلاحا میگفتند یتیم است. هر کس آن را به دیگری پاس میداد. حالا سازمانهای دولتی رشد این کسبوکارها و استقبال مردم را دیدند، همه میگویند از ما مجوز بگیرید. ما برای تاکسیهای آنلاین این مشکل را با شهرداری هم داشتهایم. ما میگوییم آنها مجوزهای لازم را دارند، شهرداری میگوید در ماده 9 قانون مدیریت خدمات سوخت نوشته شده که کل حملونقل با شهرداری است. 40 سال تاکسیرانی دست شهرداری بود و اینهمه بودجه کلان گرفت، چه کار کرد؟ هنوز هم اگر باران یا برف ببارد، تاکسیها مردم را سوار نمیکنند و قیمتهای خیلی بالا پیشنهاد میکنند. حالا تاکسی آنلاین این سیستم معیوب را درست کرده است. اگر هوا بارانی باشد قیمت را عادلانه افزایش میدهد و در ساعات خلوت قیمت آن پایین است. باز هم تاکسیرانی میگوید اگر از ما مجوز نگیرید جلوی کارتان را میگیریم.
از موانع، تامین سرمایه است. از سویی، نقدینگی دست مردم زیاد است و از سوی دیگر، استارتاپها به شدت دنبال پول هستند. بیشترین پول در دست بازار سنتی است و مجاب کردن آنان برای سرمایهگذاری خطرپذیر روی استارتاپها کار سختی است. اکوسیستم استارتاپی کشور آنچنان بزرگ نیست ولی صدای بلندی دارد.
استارتاپها باید این مسائل را بدانند. من همیشه به آنها امید میدهم ولی میگویم که خیال نکنید یک اسنپ و دیجیکالای آماده منتظر شما است. آقای محمدی بنیانگذار دیجیکالا، سرباز که بود ساعت 4 از پادگان برمیگشت و به کدنویسی مشغول میشد. خانواده پرجمعیتی بودند، به سختی و با پول افراد خانواده کار کردند. کسی که به دنبال کار راحت است به دنبال استارتاپ نیاید!
یکی دیگر از موانع، تامین سرمایه است. از سویی، نقدینگی دست مردم زیاد است و از سوی دیگر، استارتاپها به شدت دنبال پول هستند. بیشترین پول در دست بازار سنتی است و مجاب کردن آنان برای سرمایهگذاری خطرپذیر روی استارتاپها کار سختی است. اکوسیستم استارتاپی کشور آنچنان بزرگ نیست ولی صدای بلندی دارد. یکی از سرمایهداران میگفت من کل اکوسیستم شما را با دو تا از برجهای خودم در خیابان فرشته معاوضه میکنم. از طرفی هم تحریم هستیم و نمیتوانیم روی سرمایهگذاری خارجی حساب کنیم. بانکها هم به دنبال ساختوساز و سفتهبازی هستند. اگر به عنوان استارتاپ خودتان را به بانک معرفی کنید و حمایت بخواهید، میگویند برو خودت را به امینآباد معرفی کن. بگذریم از اینکه چند بانک به صورت محدود در حوزه فینتک کارهایی میکنند.
استارتاپها باید بازار را بهتر بشناسند. الان یک استارتاپ را وسط بازار رها کنیم و به او بگوییم که برو محل کسبوکار و مراودات خود را پیدا کن، یک ساعت هم نمیتواند بماند. فکر نکنیم برای کار کردن حتما باید سرمایهگذار پیدا کنیم. جوانان از شهرستانها زنگ میزنند و بسیار ناامید هستند. میگویند ما ایده داریم ولی در شهر ما سرمایهگذار خطرپذیر نیست. به او میگوییم اگر ایده خوبی داری، به دیجیکالا و زودفود نگاه کن که با پول خانوادگی و قرض کار کردند. من در نظر دارم یک برنامه مستند درباره آن دسته از کسبوکارهای آنلاین بسازم که از صفر شروع کردهاند. وقتی رشد میکنند، سرمایهگذار به سراغ آنها میآید و دقیقا آن زمان است که کار ارزش دارد. در ابتدای کار میخواستند صد میلیون تومان بگیرند و 50 درصد سهام بدهند، حالا دو میلیارد میگیرند و 20 درصد میدهند.
بهترین کمک این است که دولت یک نهضت آموزش برای خودش راه بیاندازد. ما هم کمک میکنیم. ممیز مالیاتی باید بداند که این یک پلتفرم و واسطه است، کالا برای خودش نیست. وزارت بهداشت باید بداند که این مداخله در درمان نیست.
در کنار ناهماهنگی نهادهای رسمی، ممکن است این نهادها که باید مجوز بدهند، خودشان طرح را بررسی و اجرا کنند و به عنوان رقیب ظاهر شوند؟
بله دقیقا ایرادی که به قانون میگیریم این است که شهرداری به عنوان یک رقیب نمیتواند رگیولیت و قانونگذاری کند. چون میتواند بازار را با چالشهای اساسی مواجه کند. خودش تاکسیرانی و تعداد زیادی تاکسی دارد. این شائبه هم وجود دارد که برخی از شرکتهای تاکسیرانی از سوی شهرداری حمایت میشوند. شهرداری سیستم بهروزی ندارد و نمیتواند با این فناوری کار انجام دهد. الان شهرداری تهران 80 هزار ماشین دارد. ولی در اسنپ نزدیک 600 هزار ماشین رجیستر شدهاند و روزانه بین 150 تا 200 هزار ماشین در کشور فعال هستند. اسنپ در تهران حدود 350 هزار سفر روزانه دارد. این حتی از تعداد سفرهای اوبر که بزرگترین شرکت تاکسی آنلاین است، بالاتر است.
امیدوارم فضای سیاسی و اقتصادی کشور و روابط جهانی ما درست شود. خواهیم دید که در دنیا چه حرفهایی برای گفتن داریم. این تیمهای استارتاپی خلاق در این سالها استخوان خرد کردهاند و آماده کارهای بزرگ هستند. بسیاری از آنها حتی در این شرایط در یک کشور ثالث و به نام یک غیرایرانی شرکت ثبت کردهاند و کار میکنند.
هرچه اکوسیستم شفافتر میشود این نهادها بدتر میکنند. بعضی از استارتاپها به این نتیجه رسیدهاند که باید زیرزمینی کار کنند. شما ببینید یک کالای قاچاق در دیجیکالا به فروش میرسد؟ باید از آنها تقدیر کرد، نه اینکه عرصه را برایشان تنگتر کرد. ما آنلاین هستیم و شما دارایی ما را میبینید. مانند بازار پستو نداریم.
در بخش دیگری گفتید که باید برای جذب بازار سنتی به سمت آنلاین برنامه داشته باشیم. راهکار شما برای آن چیست؟
اگر تاکنون فارغالتحصیلان زیادی از دانشگاهها به این سمت آمدهاند، به دلیل برگزاری رویدادهای استارتاپی در دانشگاهها و کارهایی از این دست است. این رویدادها باید وسط جامعه، برای مردم، در فرهنگسراها، بازار، مساجد و جاهای دیگر هم برگزار شود. چون افراد خلاق فقط در دانشگاه نیستند. خوب است ما که اتحادیه کسبوکارهای مجازی هستیم، یک دفتر وسط بازار بزنیم. من شدیدا به این پیوند اعتقاد دارم. همه ما درحال پلتفرم شدن هستیم. یک زمان دیجیکالا فروشگاه آنلاین بود و الان مارکتپلیس است. الان 20 هزار فروشنده کشور سنتیها هستند. با این پیوند چند اتفاق میافتد. ما هفت برابر معمول جهانی در کشور واحد صنفی داریم. از این تعداد، 3 میلیون رسمی و شاید یک تا دو میلیون غیررسمی هستند. بیش از 24 میلیون نفر از کسبوکارهای سنتی درآمد دارند. ولی بازارهای جدیدی برای آنها به وجود نمیآید و هرز میشوند.
با این پیوند میتوان بازارهای جدیدی ایجاد کرد. یک جوان برنامهنویس و خلاق که سرمایه ندارد، میتواند با بازار پیوند برقرار کند؛ نکته مهم این است که چنین پیوندی دو سر سود است. الان رویدادهای کسبوکارهای فرهنگی-مذهبی در مساجد برگزار میشود. این یکی از جاهایی است که باید با آن تعامل کنیم. آنها همیشه با کسبوکارهای آنلاین مخالف بودند. ما با آنها تعامل کردیم، کسبوکار آنلاین را شرح دادیم و کمک کردیم که خودشان هم کسبوکار آنلاین راهاندازی کنند، این صنف را شناختند و نتیجه این شد که امروز وضعیت تغییر کرده است.
حالا در صنعت، کشاورزی و روستا جای این صنف خالی است. نمونه موفق روستایی آن، خانوادهای بود که خانه خود را تبدیل به اقامتگاه بومگردی کرده و توریستهای خارجی بسیاری جذب کرده بود. این فرد دانشگاه نرفته ولی وقتی ازظرفیت اینترنتی صحبت شود، چند دانشگاهی به او نمیرسند. در حوزه کاشت و فروش زعفران هم این اتفاق افتاده است؛ یک کشاورز از این ظرفیت آگاه شد و فرزند خود را از شهر بازگرداند تا سایت بزند و این محصول را اینترنتی بفروشد.
هرچه بازار آنلاین در همه حوزهها بزرگتر شود، بازارها و سرمایهداران سنتی آن را میبینند. بخش دیگر شرکتهای سرمایهگذاری هستند که هنوز به بخش آنلاین نیامدهاند و جذب آنان توسط انجمن سرمایهگذاران خطرپذیر نسبت به لایه قبل، آسانتر است.
بخشی از صحبت شما ناهماهنگی نهادهای حاکمیتی و بعضا مانعتراشی آنان بود. در این شرایط بهترین کمکی که این نهادها میتوانند بکنند، چیست؟
آنها در گام اول باید مدل فعالیت استارتاپها و کسبوکارهای آنلاین را بشناسند. مثلا اداره مالیات به استارتاپ میگوید «شما سال گذشته 20 نفر بودید، حالا 40 نفر هستید و میگویید ضرر کردم. آن کبابی در کنار خیابان اگر شش ماه کار کند و نتواند کباب بفروشد، جمع میکند. دیوانه نیست که ضرر کند و بماند.» این دقیقا ادبیات اداره مالیات است. ما میگوییم مدل کسبوکار و درآمد این صنف، آنگونه که شما میدانید، نیست. چند سال اول برند آنها ساخته میشود. سال گذشته شرکت ضررده بودیم و یکصد میلیون ارزش شرکت بود. کار کردیم، امسال همچنان ضرر میدهیم ولی ارزش شرکت یک میلیارد تومان است. دیجیکالا همچنان ضررده است ولی ارزش 10 سال پیش آن با امروز قابل مقایسه نیست.
بهترین کمک این است که دولت یک نهضت آموزش برای خودش راه بیاندازد. ما هم کمک میکنیم. ممیز مالیاتی باید بداند که این یک پلتفرم و واسطه است، کالا برای خودش نیست. وزارت بهداشت باید بداند که این مداخله در درمان نیست. دارایی میگوید این مالیات را برای توسعه اشتغال میگیریم. ولی یک کسبوکار را بخاطر مالیات تعطیل میکنید! هرچه اکوسیستم شفافتر میشود این نهادها بدتر میکنند. بعضی از استارتاپها به این نتیجه رسیدهاند که باید زیرزمینی کار کنند. شما ببینید یک کالای قاچاق در دیجیکالا به فروش میرسد؟ باید از آنها تقدیر کرد، نه اینکه عرصه را برایشان تنگتر کرد. ما آنلاین هستیم و شما دارایی ما را میبینید. مانند بازار پستو نداریم.
نکته دیگر اینکه دولت اعتماد کند و برای حل مشکلات خود از ظرفیت اکوسیستم کمک بگیرد و هزینههای خود را کاهش دهد. اسنپ طرحی برای حملونقل و تامین غذا به دولت داده و گفته است که شما حملونقل و غذا را تعطیل کنید، ماشینها را به همین رانندهها بفروشید تا به آنلاینها بپیوندند. در برآورد هزینه و صرفهجویی عددهای عجیبی درآوردهاند. یا تپسی یک طرح به نام تپسیلاین ارائه داده که کمک بسیاری به بهینهسازی مصرف سوخت و کاهش هزینهها است. در این طرح مسافر که مقصد را انتخاب کرده و میتواند به راننده اجازه دهد که مسافر دیگری با همین مسیر را سوار کند. این منجر به کاهش هزینه برای مسافر، کاهش ترافیک و کاهش مصرف سوخت میشود. آپی را چقدر میشناسند، اگر خوب نمیشناسند، برای این شناخت چه میتوان کرد؟
علاوه بر فرهنگسازی، باید تغییراتی در قوانین رخ دهد و قوانین مربوط به سرمایهگذار داخلی تشویقی باشد. چه بسا بتوانند معافیتهایی به آنها بدهند. در غیر اینصورت، با این افت ارزش پول، یک سرمایهگذار خارجی با پول کم در همه استارتاپهای خوب سرمایهگذاری میکند و سهم سرمایهگذار داخلی را میگیرد.
در موضوع جذب صاحبان سنتی سرمایه مانند اتاقهای بازرگانی و شرکتهای سرمایهگذاری بورس، چگونه میتوان آنها را به صندوقهای خطرپذیر جذب کرد؟
بخش مهمی برمیگردد به سهمی که آنلاینها میخواهند در اختیار بگیرند. عرض کردم که این سهم فعلا در ایران یک درصد است. در اقتصاد بزرگ چین 15درصد است. هرچه بازار آنلاین در همه حوزهها بزرگتر شود، بازارها و سرمایهداران سنتی آن را میبینند. بخش دیگر شرکتهای سرمایهگذاری هستند که هنوز به بخش آنلاین نیامدهاند و جذب آنان توسط انجمن سرمایهگذاران خطرپذیر نسبت به لایه قبل، آسانتر است.
علاوه بر فرهنگسازی، باید تغییراتی در قوانین رخ دهد و قوانین مربوط به سرمایهگذار داخلی تشویقی باشد. چه بسا بتوانند معافیتهایی به آنها بدهند. در غیر اینصورت، با این افت ارزش پول، یک سرمایهگذار خارجی با پول کم در همه استارتاپهای خوب سرمایهگذاری میکند و سهم سرمایهگذار داخلی را میگیرد.
بسیاری از مردم پولهایی در حد 10 میلیون، پنج میلیون و بیست میلیون دارند که نمیدانند با آن چه کنند. در تدارک هستیم که این پولها را گردآوری و برای کسبوکارهای کوچک سرمایهگذاری کنیم. راه آن کرادفاندینگ است.
و اینکه پیشنهاد شما برای گردآوری پولهای خرد و سرگردان بهویژه از بازار ارز چیست؟
بسیاری از مردم پولهایی در حد 10 میلیون، پنج میلیون و بیست میلیون دارند که نمیدانند با آن چه کنند. در تدارک هستیم که این پولها را گردآوری و برای کسبوکارهای کوچک سرمایهگذاری کنیم. راه آن کرادفاندینگ است. دستورالعمل این سرمایهگذاری فراهم میشود و فرد توضیحات لازم و اطلاعات کسبوکار را دریافت میکند، محل این نهاد مشخص است و پیشبینیهای لازم درباره رشد آن کسبوکار به فرد ارائه میشود. ولی در حالت کلی، جذب پولهای سرگردان از بازار ارز به اکوسیستم آنلاین سخت است. گویی مردم با حاکمیت درافتادهاند و هرچه به آنها گفته میشود، برعکس عمل میکنند.
ما باید با ساخت برنامههای تلویزیونی، استارتاپ را به تلویزیون بیاوریم و از او پرسش کنیم، مردم ببینند، اکوسیستم را درک کنند و برای سرمایهگذاری ترغیب شوند. اعتمادسازی شرط اول است. نمونه آن اسنپ و دیجیکالا هستند و همین که به بورس بروند، مردم برای خرید سهام آنها سر و دست میشکنند.
کاری که اکوسیستم آنلاین برای صنایع انجام میدهد، این است که صنعتگر را به مصرفکننده نهایی وصل میکند و او اطلاعاتی به صنعتگر میدهد که میتواند خط تولید خود را اصلاح کند. صنایع و شرکتهای بزرگی مانند ایرانخودرو ثروتهایی دارند که پول خرد آنها میتواند کسبوکارهای آنلاین را متحول کند.
بسیاری دیگر از فعالان این حوزه جای استارتاپها بهویژه خانواده IT را در صنعت خالی میبینند. پیوند در این بخش چه نتایجی خواهد داشت؟
بگذارید با یک مثال شرح دهم. مدتها پیش، دیجیکالا جشنواره ساخت ایران برگزار کرد و همه تولیدکنندگان ایرانی که کالای باکیفیت داشتند، محصول خود را در دیجیکالا فروختند. اتفاقی که افتاد این بود که مردم نظرات و ایرادات خود را در دیجیکالا نوشتند و صنعتگر به راحتی بازخورد کار خود را گرفت.
کاری که اکوسیستم آنلاین برای صنایع انجام میدهد، این است که صنعتگر را به مصرفکننده نهایی وصل میکند و او اطلاعاتی به صنعتگر میدهد که میتواند خط تولید خود را اصلاح کند. صنایع و شرکتهای بزرگی مانند ایرانخودرو ثروتهایی دارند که پول خرد آنها میتواند کسبوکارهای آنلاین را متحول کند. علاوه بر آن این استارتاپها در ده سال آینده شرکتهای بزرگی خواهند شد که صنایع در آن سهم دارند. تشکیل شتابدهنده در محل خودشان یکی دیگر از اقدامات سودمند برای صنایع و استارتاپهای این حوزه است. کار با تیم استارتاپی یعنی کاهش هزینه. شاید کاری که در فضای غیرآنلاین با صدها نیرو و فضا و تجهیزات زیاد انجام میشود، در فضای آنلاین در یک اتاق بتوان آن را انجام داد.
گفتوگو: پریسا اماموردیلو