سالی که هم حباب ترکید، هم کلی بلا نازل شد!
استارتاپها سال 98 را چگونه گذراندند؟ یک گزارش مفصل با کلیدواژههایی چون تعطیلی استارتاپها، آبان، کرونا، رمز پویا و البته چند امیدواری حداقلی و یکی دو پیشبینی شکننده
به رسم آخرینهای سال میخواهم نگاهی کنم به سال 98 و فرازوفرودهایی که استارتاپها و کسبوکارهای آنلاین ایران در این سال پشتسر گذاشتند. راستش در سالی که هر هفته با خبرهایی شوکآور به نسبت هفته قبل متحیرتر میشدیم شاید بستن پرونده سال، آنهم یک هفته قبل از پایان آن، ریسک بزرگی باشد و اصولا در این سال صحبت از فرازوفرودکردن کمی مطایبهآمیز به نظر برسد، چراکه 98 سالی سراسر فراز بود!
سالی که مدام در معرض خبرها و حاشیهها و شوکهای مختلف بودیم و سرازیریها و سقوطها و فرودهایش هم ما را در بالاترین درجه از هیجان احساسات و البته غم و تلخی قرار داد. 98 از معدود سالهایی است که شاید تیتر تکراری و دستمالیشده «اشکها و لبخندهای سال…» برایش کارکردی نداشته باشد، چراکه برای پیداکردن لبخندها باید چراغ بهدست بگیرید و پرسانپرسان در شهر به راه بیفتید شاید چیزکی نصیبتان شود. 98 سالی بود که دلخوشی در آن چندان یافت نمیشد. اما بیایید با خوشبینانهترین حالت ممکن، نگاه کنیم به اکوسیستم استارتاپی و حوادث و اتفاقاتی که در این سال از سر گذراندیم.
اکوسیستمی که دو سال پیش، پیشبینیها این بود که در سالی چون 98 به اوج بلوغ و سرزندگی خود برسد، یکی از بدترین و در عین حال سرنوشتسازترین سالهای عمر کوتاهش را تجربه کرد. اما چگونه و چرا این سال برای استارتاپها سال سرنوشتسازی شد؟ بیایید مهمترینهای این سال را از دریچه نگاه یک آدم خوشبین استارتاپی مرور کنیم.
دیر آمدی، باز خداراشکر که زود رفتی!
خوشبختانه دولتیها و نیمهخصولتیها و شبهدولتیها دیر اکوسیستم استارتاپی را کشف کردند. این ناآشنایی این فرصت را به این فضای نوآور داده بود تا بتوانند دور از مداخلهها و تصمیمهای تحمیلی و مجوزسازی و قانونتراشی قوامی نسبی به خود بگیرد. اما تقریبا از همان ابتدای سال 98 معلوم شد که مسئولان دولتی و دیگر نهادهای حاکمیتی مثل شهرداری راه اکوسیستم استارتاپی، جذابیتهای مالی و مهمتر از همه پرستیژ و زبان جدید کسبوکار آن را یاد گرفته و دلباخته آن شدهاند.
هر مدیر دولتی در هر روستایی که سخنرانی داشت فارغ از موضوع سخنرانیاش گریزی هم به استارتاپها میزد تا نشان دهد نهتنها با این مد روز جامعه آشناست بلکه دستی هم بر آتش دارد یا میخواهد داشته باشد. دولتیها در بهار سال 98 مدام بر این طبل میکوبیدند که یا میخواهند شتابدهنده بزنند، یا استارتاپ راه بیندازند یا رویداد استارتاپی برگزار کنند یا اینکه استارتاپهای حوزههای مرتبط با خود را «ساماندهی» کنند.
انواع و اقسام طرحهای حمایتی، وامدهی، تسهیلگیری، ساماندهی و… نتیجه این شیفتگی و کشش عجیب دولتیها به اکوسیستم استارتاپی در سال 98 بود. اما دولتیها نهتنها دیر آمده بودند بلکه آمدنشان خوشیمن هم نبود و خورد به ماجراهایی که حسابی توی ذوق آنها زد. شکستهای کمسابقه استارتاپی، آشکارشدن دردسرهای کسبوکارهای بزرگ آنلاین و رکود ناشی از حوادث آبان و کرونا چنان استارتاپها را به واکنش واداشت که فضایی که سالها بهعنوان فضایی نوآور و شیک و جذاب شناخته میشد، عصبی و تهاجمی و بهشدت مطالبهگر شد.
آدمهایی که یک شبه با ضررها و خسارتهای مادی و معنوی بزرگی روبهرو شده بودند دنبال مقصر میگشتند. دولتیها هم که بیمقدمه و از سمت نادرست ماجرا وارد اکوسیستم شده بودند گزینه مناسبی بودند. ناگهان وزیر جوان و معاونانش و دیگر مدیران دولتی که تا انتهای بهار 98 خود را ناجی و حامی تمامقد استارتاپها نشان میدادند در معرض شدیدترین انتقادها و حملههای صاحبان کسبوکارهای آنلاین قرار گرفتند. سال 98 را از این منظر میتوان سال ورود مثل همیشه نامیمون دولتیها به اکوسیستم استارتاپی دانست که شیرینی وعدههای شفاهی و بیهزینه ابتدای سال هم خیلی زود به کامشان زهر شد.
سال حساسشدن مردم به استارتاپها
الگوی نانوشتهای در اقتصاد ایران وجود دارد که وقتی کسبوکاری بزرگ شد باید منتظر واکنشهای تند و انتقادهای عجیب و غریب جامعه نسبت به خودش باشد. در سال 98 همین الگو در مورد استارتاپها تکرار شد. استارتاپها که تا قبل از این سوگلی پیر و جوان بودند و تصویری بینقص و معصوم در اقتصاد پر از دوزوکلک ما داشتند، ناگهان همتراز خبیثترین کسبوکارهای سنتی قرار داده شدند و با هر گاف و خطایی که میکردند آماج حملههای ویرانگر و سیل کامنتهای فضای مجازی و کاربرانشان میگرفتند.
ماجرا هم با برخورد راننده اسنپ با یکی از مسافران دخترش شروع شد که کار تا تحریم اسنپ و ریزش کاربرانش پیش رفت و گفته میشود این موج تحریم، ضربه سنگینی به این کسبوکار زد.
این واکنشها محدود به اسنپ باقی نماند و کسبوکارهایی که اطلاعاتشان توسط هکرها لو رفته بود یا متهم به گرانفروشی هم شده بودند شاهد موجهای عظیمی از نقدهای توفانی در فضای مجازی بودند.
در مرکز سیبل این حملهها هم دیجیکالا، بزرگترین فروشگاه اینترنتی ایران قرار داشت که از وقتی مارکتپلیس شده بود خطای همه فروشندگانش به پای او نوشته میشد تقریبا ماهی یک هشتگ تحریم علیهاش راه افتاد. میشود گفت سال 98 ماه عسل استارتاپها تمام شد و این کسبوکارهای رنگی و خوشبرورو متوجه شدند که اقتصاد، اقتصاد است و مشتریهای ایرانی با کسی شوخی ندارند.
سال شکستها و عصبانیتها و افشاگریها
بیشترین تعداد شکست و تعطیلی استارتاپی در سال 98 اتفاق افتاد. خیلی از استارتاپها ریز و متوسط بدون مشتری در این سال جمع شدند. اختلافنظر سرمایهگذارها و بنیانگذارهای استارتاپی هم منجر به تعدادی دیگر از تعطیلیها شد. برخی سرمایهگذارها هم که حوادث و رکود سال 98 را دیدند از تعهداتشان پا پس کشیدند. جبهههای تازهای برای عصبانیت بنیانگذارها گشودند.
بامیلو یکی از بزرگترین استارتاپهای ایران که روزگاری الگو و کعبه آمال بسیاری از استارتاپها بود بعد از شش سال فعالیت، در ابتدای سال 98 برای همیشه به کارش پایان داد. دونیت هم که یک پلتفرم جمعسپاری مالی بود بعد از مدتها حاشیه و مشکلاتی که با تیم سرآوا داشت رسما به کار خود پایان داد.
98، سالِ از رونق افتادن رویدادهای انگیزشی و استارتاپی هم بود. سالی که مفهوم دورهمی از دورهم جمعشدنهای بدون برنامه به سمت رویدادهای انتقادیتر یا بحثهای جدیتر، کسبوکاریتر و تخصصیتر تغییر کرد. رویدادها بیشتر آموزشمحور شدند، انتقال تجربه از پنلهای یکطرفه شفاهی به سمت ارائههای تخصصی در سمینارهای نیمروزه رفت و سخنرانهای انگیزشی و موفقیتهای استارتاپی شنوندههایشان را از دست دادند و تلاش برای دستگیری از یکدیگر در بین کسبوکارهای بیپناه و بیسرمایهگذار بیشتر شد.
سال پایان یافتن بودجههای مارکتینگ، سال ادغام!
یکی از مهمترین ویژگیهای سال 98 این بود که با کمترشدن هیجان اولیه استارتاپزدن و سرمایهگذاری، پولهای در گردش این فضا آب رفت. با رفتن سعید رحمانی مرد شماره یک و تاثیرگذار بزرگترین ویسی استارتاپی، کوچکشدن و به حاشیه رفتن سرآوا با تغییرات پیدرپی، فرارسیدن موج شکستها، روشنشدن عیار برخی ارزشگذاریهای نجومی و کمترشدن سرمایهگذاریها؛ استارتاپها برای تبلیغات و مارکتینگ بیمحابا به در بسته خوردند.
موضوعی که سبب شد استارتاپهایی که سالها با ترفندها و متدهای مختلف با تنها رقیب خود در آن حوزه رقابت میکردند، به این نتیجه برسند که دست از این بازی بیهوده بردارند و هزینههای تبلیغاتشان را با ادغام شدن، کم کنند. پولی بابت این رقابتهای پرهزینه خرج نکنند. یکی از مهمترین این رقابتها، رقابت همیشه داغ تخفیفان و نتبرگ بود که با یک هپیاند به پایان رسید. این دو استارتاپ با هم ادغام شدند و در یک ادغام تقریبا نمادین دیگر در زیرمجموعه سرآوا، ریحون که عملا جز نامی از آن باقی نمانده بود هم با چیلیوری ادغام شد تا تعطیلیاش با یک روتوش آبرومند اعلام شود.
چند استارتاپ ریز و متوسط دیگر هم به موج ادغام پیوستند و تلاش کردند در بازارهایی که چندان بزرگ نبودند پیش از پول سرمایهگذارهایی که روزبهروز هم کمتر میشدنقد را هدر ندهند. این ادغامها را شاید بتوان یکی از نقاط عطف استارتاپها در سال 98 نامید. سالی که لجاجتها کمتر و واقعنگریها بیشتر شد.
پرونده ویژه آیچیزها برای قطعی اینترنت
با این اینترنت، استارتاپها خواهند مرد!
ناامیدی حاکم بر اکوسیستم ترمیمناپذیر است
بازگشت جو بیاعتمادی به اکوسیستم استارتاپی
خسارت واقعی را از دولت بپرسید نه کسبوکارها
سود از دست رفته، مهمتر از زیان وارده است
اینترنت ملی، استارتاپها را آچمز کرد
رجوع به دفترچههای تلفن در قرن بیستویکم
آه از آبان، امان از اسفند!
اگر ابتدای سال 98 به یک صاحب کسبوکار اینترنتی میگفتید که امسال اینترنت، 10 روز بهطور کامل قطع خواهد شد شاید جوروپلاس کسبوکاریاش را جمع میکرد و میرفت در وادی امنتری به کاری دیگر مشغول میشد، اما وقتی یکی از عجیبترین جمعههای آبان 98 اعلام شد بنزین سهبرابر گران شده، مجموعه اتفاقاتی رخ داد که هنوز خیلی از صاحبان کسبوکار آن را هضم نکردهاند از جمله همین استارتاپیها.
اعتراضهای خیابانی به گرانشدن قیمت بنزین، کار را به جایی رساند که دستها روی دکمه قطعی اینترنت رفت، آنهم برای ده روز. بسیاری از استارتاپها فروششان صفر شد. بسیاری دیگر دست به دامن فروشهای تلفنی و راهکارهای سنتی افتادند و بسیاری دیگر هم فردای روز وصلشدن دوباره اینترنت که سرکار آمدند با نیروهایی مواجه شدند که در فکر مهاجرت و رفتن بودند و با حجم غیرقابل توصیفی از دلسری و ناامیدی دل از استارتاپ و استارتاپبازی بریده بودند. آبان 98 را میتوان بدترین ماه تاریخ اقتصاد آنلاین ایران از ابتدای پیدایشش تا امروز دانست. ماهی که استارتاپها چیزی جز نامهای غیرقابلدسترسی نبودند. اما برای سالی که در چنتهاش شعبدههای بسیار داشت آبان بهتنهایی برای چزاندن استارتاپها کافی به نظر نمیرسید!
اواخر بهمنماه وقتی زمزمههای ورود ویروس کرونا به کشور شنیده شد اولین کسانی که به خود لرزیدند استارتاپها بودند. حالا که یک ماه از آن روزها گذشته و در یک تعطیلی نصفهنیمه کسبوکاری بهسر میبریم، بسیاری از استارتاپها با افت شدید فروش مواجه شدهاند. استارتاپهایی چون اسنپ و تپسی، تخفیفان، اسنپفود (بخش سفارش غذا) و بهطور کلی هر استارتاپی که با بیرون رفتن آدمها یا خرید چیزهایی که دستی به آن خورده سروکار داشتهاند دچار یک ریزش شدید در فروش شدهاند.
البته در این میان فروش آنلاین مواد غذایی از سوپرمارکتها رونق خاصی گرفته و البته تعداد معدودی از استارتاپهای حوزه آموزش آنلاین.
اما آبان و اسفند 98 باعث ضربه شدیدی به استارتاپها از جمله استارتاپهای حوزه گردشگری شد که با بستهشدن مرزها و خطوط هوایی به روی ایران و کنسلشدن غیررسمی تعطیلات نوروزی، عملا همه فروشی که از قبل انجام داده بودند سوخت شد رفت! بسیاری استارتاپها دست به تعدیل نیرو زدند و کوچکتر شدند، پای برخی دیگر به ماجرای کرونا و احتکار باز شد، برنامههای توسعهای و رشد متوقف شد و بدتر و غمانگیزتر اینکه رویای بورسیشدن برخی استارتاپها چند سال به تعویق افتاد.
بماند که در فاصله آن آبان تلخ تا این اسفند بلازده؛ رمز پویا هم آمد و قوزبالاقوز شد. اضافهشدن یک معادله چندمجهولی به فرایندهای خرید آنلاین که شاهکار بانک مرکزی و دیگر بانکها بود، بسیاری از کاربران را از صرافت خریدهای اینترنتی انداخت و تاثیر محسوسی بر کاهش این تراکنشها و حذف بهخصوص خریدهای نهچندان ضروری از سبد خانوارها و کاربران داشت.
اگرچه رمز پویا حالا که وسط دغدغه شستن چندباره دستها در هر روز ایستادهایم، در مقایسه با دیگر بلاهای نازلشده به کسبوکارها به یک شوخی میماند اما باز هم یکی از گزینههای سال 98 است برای رای آوردن در مسابقه «چه کسی بیشتر به کسبوکارها آسیب زد؟».
اخبار استارتاپی بحران شیوع کرونا را از سایت آیچیزها دنبال کنید
دست حوادث بر گلوی گردشگری کرونا فاتحهخوانی را آنلاین کرد خداحافظی ۱۸۲ نفر از علیبابا دورکاری و ریزش مشتری: استارتاپها در برابر کرونا کرونا و استارتاپهایی برای ارتباط تصویری با پزشکان معرفی چند استارتاپ برای سرگرم کردن بچهها در روزهای قرنطینه رشد ۶۰ درصدی مخاطبان بقراط در بحران کرونا تولید کیت تشخیص ویروس کرونا در پارک فناوری پردیس پیشبینیمان برای رشد سفارشها محقق نخواهد شد سایه سیاه کرونا بر سر استارتاپهای خدمات منزل
سال عرضاندامهای رسانهای ویسیهای جدید
سال 98 تلخ بود و سخت بود و پرحادثه. اما خبرهای امیدوارکننده، حداقل در حد خبر و روی خروجی رسانهها هم داشت. گروه مالی فیروزه که با کوچکشدن و از تکوتا افتادن سرآوا، بیشتر فعال شده بود از عرضه اولیه اولین شرکت «سرمایهگذاری خطرپذیر» بورسی خبر داد و از پلتفرم فیروزه پلت خود برای جذب سرمایههای خرد و هدایت آنها به سمت استارتاپها هم رونمایی کرد.
مجموعه برکت وابسته به ستاد فرمان اجرایی حضرت امام هم با اعلام تاسیس صندوق ستارگان که در ادبیات استارتاپی یک صندوقصندوقها یا همان (Fund Of Funds) است اعلام کرد 500 میلیارد تومان به استارتاپها تزریق خواهد کرد. اگرچه تا تحقق این وعدهها که از صندوق نوآوری شکوفایی تا طرح نوآفرین، پیشتر و بیشتر در مورد آنها شنیدهایم راه دورودرازی مانده اما شاید بتوان با کمی خوشبینی و اغماض آنها را به فال نیک گرفت.
حالخوبها و قشنگها و ساکتها
عیبش گفتی؛ حسنش نیز بگو… سال 98 چند بازیگر باهوش و چند بازیگر خوششانس و البته چند بازیگر موثر استارتاپی هم داشت. تپسی را شاید بتوان یکی از خوبهای سال 98 نامید. استارتاپی که از خطاهای کشنده رقیب قدرش به بهترین شکل استفاده کرد و سهم بازار بیشتری از حملونقل اینترنتی گرفت. روی توسعه اپلیکیشناش بهتر از رقیباش کار کرد و در مجموع چهره کاربرپسندتری از برند خود ساخت.
ابرآروان هم که تقریبا بدون رقیب روی ابرها بود و با اینکه کسی ارزشگذاری و سرمایهگذاری مجدد فناپ روی آن را زیاد جدی نگرفته بود و شکایتهای صاحبان سایتهای ایرانی از آن هم بیش از گذشته شده بود در مجموع در قامت یک استارتاپ سرحال به رشد و پیشتازیاش ادامه داد و به نظر هم نمیرسد فعلا کسی مزاحم این روزگار خوش ابرآروان باشد.
بلد و نشان هم دو رقیب بازار نقشه توانستند هم از شرایط نیمه دوم سال و هم با توسعه خدماتشان، سهم بیشتری از ویز بگیرند. در حوزه بازیهای اینترنتی هم خبرهای خوبی به گوش رسید و راهاندازی سرویس استریمینگ آپاراتگیم نشان داد که این بازار از بازارهای مستعد استارتاپی در سالهای پیشروست.
آپاراتی که به رکوردهای عجیبی در حوزه رنک الکسا دست یافت و توانست مقام خیرهکننده سایت هفتادودوم جهان را هم کسب کند! آپاراتی که اگرچه در یک 24 ساعت دامنهاش معلق شد، اما در کنار چند محصول دیگر، سال موفقی را برای هلدینگ صباایده رقم زدند. از جمله رشد فیلیمو که سرویس نمایش خانگی آنلاین یا همان ویاودی این هلدینگ است و در کنار رقیبش نماوا سال موفقی را با رکوردها و آمارهای خوبی تمام کردند.
اما صباایده در مقام سرمایهگذار هم در سال 98 حسابی خبرساز شد. تصاحب 20 درصد از سهام دومین بازیگر گردشگری آنلاین کشور یعنی فلایتیو که تا قبل از اتفاقات کرونایی یکی از استارتاپهای حالخوب سال 98 بود از مهمترین اتفاقات اکوسیستم استارتاپی ایران لقب داده شد. فلایتیو که با یک تیم چابک و کمهیاهو به رشدی فراتر از انتظار رسیده بود و سالها بدون جذب سرمایه، سهم بازار بزرگی از گردشگری بهویژه در زمینه فروش بلیت پروازهای خارجی را از آن خود کرده بود، ناگهان با یک جذب سرمایه قابلتوجه از سوی هلدینگی که ظرفیتهای تبلیغاتی محیطی و دیجیتال زیادی در اختیار داشت به بازیگری مهمتر بدل شد.
اما سرمایهگذاری دیگر صباایده، خرید مابقی سهام سینماتیکت، بازیگر بدون رقیب بازار بلیتفروشی در حوزه سینما بود که سروصدای زیادی میان اهالی فرهنگ و هنر هم بهپا کرد. حالا مالکیت 100 درصدی سینماتیکت از آن صباایده است که با داشتن فیلیمو و آپارات میتواند در حوزه محتوای ویدئویی نقشآفرینی بیشتری کند. صحبتها و تحلیلهایی از ورود جدیتر این هلدینگ استارتاپی به حوزه فیلمسازی و سریالسازی در سال آینده به گوش میرسد که باید منتظر ماند و دید در کنار این تحولات، سرمایهگذاریهای استارتاپی صباایده در سال آینده به چه صورت ادامه خواهد داشت.
کافهبازار و هلدینگ هزاردستان هم براساس گزارشهای فصلی که منتشر کرد به رشد خود ادامه داد و دیوار بیش از گذشته به یکی از استارتاپهای موفق این هلدینگ بدل شد. دیواری که با راهاندازی سرویس کارنامه، وارد بازی همراهمکانیک شد و احتمالا باید سال آینده شاهد نقشآفرینی بیشتر این اپ در بازار خودرو باشیم. دور از انتظار نیست که با عدد و رقمهایی که کافهبازار در سال 98 بهدست آورد سال 99 این مجموعه استارتاپی وارد حوزههای تازهای غیر از خودرو، بازی و نقشه هم شود و حتی در مقام سرمایهگذار اتفاقاتی را رقم بزند.
ایرانرنتر هم که در زمینه وامدهی فردبهفرد فعالیت میکند با جذب سرمایهای که در سال 98 داشت به باشگاه استارتاپهای خوشحال پیوست. استارتاپی که اگر مشکلات قانونی حوزه فینتک توسط بانک مرکزی برطرف شود شانس رشد بیشتری خواهد داشت.
ویرگول هم که یک پلتفرم ایرانی مشابه سایت معروف مدیوم است و سرویس بلاگنویسی را در اختیار کاربرانش میگذارد در عصر پیشتازی توییتر و اینستاگرام عملکرد راضیکنندهای داشت.
اسنپفود را هم با افزایش خریدهای سوپرمارکتی میتوان یکی از استارتاپهای موفق سال 98 دانست. اپلیکیشنی که توانست بعد از سیطره بر بازار غذا، سهم بازارش از خردهفروشی آنلاین را هم بیش از گذشته کند و چراغ خطر را برای دیجیکالایی که دیرتر وارد حوزه سوپرمارکت شده، پررنگتر کند.
آپ هم که همیشه جزء خوبها بود سال ساکتی را پشتسر گذاشت و برخلاف پیشبینیها نتوانست در حوزه فروش بلیت و سرویسهای غیرپرداختیاش به موفقیتی دست پیدا کند. همکاریاش با اسنپ هم زیاد نتایج قابلتوجهی برایش نداشته؛ حداقل تا اینجا. بگذریم که رمز پویا ضربه سختی به این اپلیکیشن زد و به سیطرهاش در حوزه پرداخت خدشه جدی وارد کرد.
پیشبینی 99… شاید یک سال معمولی
ردپای 98 و پسلرزههای آن احتمالا تا اواسط بهار 99 ادامه خواهد داشت. اگر خوششانس باشیم و کرونا زودتر بساطش را جمع کند و از جهان ما برود، شاید بتوان گفت استارتاپها و کسبوکارهای آنلاین ایران از ابتدای خرداد دوباره به یک زندگی معمولی بعد از یک بحران سخت، سلامی دوباره کنند. البته که اگر سیلی در راه نباشد، دستی روی دکمه قطعی اینترنت فشار نیاورد، هواپیماها و پدافندها خوشاقبال و سربهراه باشند، بنزین بیخیال فوب خلیجفارس شود و مهمتر اینکه امیدها و انگیزههای آدمهای استارتاپی بیشتر از چیزی باشد که این روزها شاهدش هستیم.
اگر بخواهیم به رسم آخر سال یک پیشبینی هم برای سال بعد کنیم باید بگویم که در دوران «پساکرونا» مردمی که به فکر جبران تعطیلات سوختشده نوروزیشان هستند رونق را به استارتاپهای گردشگری برمیگردانند و البته که سال آینده شاهد ورود بازیگران جدیدی در این اکوسیستم بهخصوص در حوزه تبلیغات دیجیتال و البته حملونقل و ارسال کالا خواهیم بود. شاید هم بازار حملونقل بینجادهای و باربریهای آنلاین، نتیجه سرمایهگذاریهایی چون سرمایهگذاری بوتان را هم به چشم ببیند… شاید! باید منتظر ماند و امیدوار بود. سال خوش!
نویسنده: رضا جمیلی
منبع: هفتصبح